جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

roftan
go  |

رفتن

معنی: ۱. [مقابلِ آمدن] دور شدن از شخص یا جای مورد اشاره.
۲. رسیدن به شخص یا جای مورد اشاره: به رفت منزل.
۳. پیمودن؛ طی کردن.
۴. روان شدن؛ روان بودن: خون رفتن.
۵. آغاز کردن مطلب: برویم سر اصل مطلب.
۶. واقع شدن؛ صورت پذیرفتن؛ اتفاق افتادن.
۷. [مجاز] از دنیا رفتن؛ درگذشتن؛ فوت کردن.
۸. [مجاز] قطع شدن: اگر سرش«برود» نمازش نمی‌رود.
۹. [مجاز] از جریان افتادن؛ قطع شدن جریان: برق رفت.
۱۰. در آستانۀ انجام گرفتن کاری: توپ می‌رفت که گُل بشود.
۱۱. [مجاز] خوردن یا نوشیدن چیزی: یک شیشه نوشابه را یک نفس می‌رفت.
۱۲. انجام دادن حرکت ورزشی: روپایی رفتن، بارفیکس رفتن، درازنشست رفتن، شنا رفتن.
۱۳. گذشتن: ♦ دریغا که فصل جوانی برفت / به لهوولَعِب زندگانی برفت (سعدی۱: ۱۸۴).
۱۴. ساییده شدن.
۱۵.[مجاز] از دست دادن: وقتی ورشکست شدم همهٴ پول‌هایم رفت.
۱۶. داخل شدن: سوزن رفت توی دستم.
۱۷. بیان شدن؛ گفته شدن: ذکر خیر شما می‌رفت.
۱۸. شبیه بودن: حلال‌زاده به دایی‌اش می‌رود!.
۱۹. قربان رفتن: قدرت خدا را بروم.
۲۰. [قدیمی] به اتمام رسیدن: ♦ برق یمانی بجست بادبهاری بخاست / طاقت مجنون برفت خیمهٴ لیلی کجاست (سعدی۲: ۳۳۱).
۲۱. [قدیمی] رفتار کردن؛ عمل کردن: به روش خود می‌رفت.
۲۲. [قدیمی] ارسال شدن.
۲۳. [قدیمی] سزاوار بودن.
... ادامه
929 | 0
مترادف: 1- حركت كردن، ذهاب، عازم شدن، كوچ كردن، نقل مكان كردن 2- سپري شدن، گذشتن 3- شباهت داشتن، شبيه بودن
متضاد: آمدن، اياب
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (مصدر متعدی)
مختصات: (عا.)
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد: 730
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
go | out , leave , come , betake , gang , sweep
ترکی
gitmek
فرانسوی
aller
آلمانی
gehen
اسپانیایی
ir
ایتالیایی
andare
عربی
ذهب | انطلق , مضى , سافر , خرج , أصبح , قال , مشى , غادر , استهلك , حدث , لجأ , دار , عرف ب , ساعد على , اعتزم , أدى , تجربة , نشاط , محاولة , نجاح , يذهب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "رفتن" یکی از افعال مهم در زبان فارسی است که در جملات مختلف به کار می‌رود و قواعد خاصی دارد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌شود:

  1. صرف فعل:

    • "رفتن" به عنوان یک فعل حرکتی در زمان‌های مختلف صرف می‌شود.
    • زمان حال: می‌روم، می‌روی، می‌رود، می‌رویم، می‌روید، می‌روند.
    • زمان گذشته: رفتم، رفتی، رفت، رفتیم، رفتید، رفتند.
    • آینده: خواهم رفت، خواهی رفت، خواهد رفت و...
  2. مفهوم و کاربرد:

    • "رفتنی" به معنای حرکت به سوی یک مکان یا تغییر وضعیت به کار می‌رود.
    • این فعل می‌تواند به صورت مبحثی یا غیرمبحثی به کار رود.
  3. ترکیب با حروف اضافه:

    • "به" برای نشان دادن مقصد: به تهران می‌روم.
    • "از" برای نشان دادن مبدا: از خانه می‌روم.
  4. قیدهای زمان و مکان:

    • می‌توان از قیدهای مختلف زمانی و مکانی همراه با "رفتن" استفاده کرد:
      • فردا می‌روم، دیروز رفتیم، به بازار می‌روید و...
  5. نکات نگارشی:
    • در نوشتار رسمی و ادبی، از نوشتن کلمات مشابه به "رفتن" یا عبارات مرکب همچون "رفتن به" استفاده کنید.
    • تلاش کنید در جملات خود از ساختارهای متنوع استفاده کنید تا نوشته‌تان متنوع و جذاب باشد.

نکته مهم در استفاده از "رفتن" این است که فعل باید با توجه به سایر اجزای جمله به درستی صرف شود تا مفهوم واضح و صحیحی منتقل کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او تصمیم گرفت برای تفریح به سفر برود و از شهر خود برای چند روز رفتن کند.
  2. در روز بارانی، بچه‌ها نمی‌خواستند به مدرسه رفتن، ولی بالاخره آماده شدند.
  3. وقتی خورشید غروب کرد، آنها به سمت کوه‌ها رفتن تا غروب زیبایی را تماشا کنند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری