سرکش
licenseمعنی کلمه سرکش
معنی واژه سرکش
sarke(a)š
rebellious
|
سرکش
مترادف:
بدرام، بدرفتار، تخس، چموش، طاغي، عاصي، عصيانگر، طغيانگر، فرمان ناپذير، گردنكش، لجام گسيخته، مارد، متجاسر، متمرد، ناجم، نافرمان، وحشي، ياغي
متضاد:
رام
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت فاعلی)
مختصات:
(سَ . کَ یا کِ) (ص فا.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
sarkeS
منبع:
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد:
580
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
rebellious | disobedient , indomitable , rebel , recalcitrant , turbulent , arrogant , irrepressible , unyielding , stubborn , restive , refractory , naughty , rowdy , insubordinate , contumacious , malignant , randy , wanton , froward , indocile , inelastic , malcontent , hard-mouthed , rogue
ترکی
asi
فرانسوی
rebelle
آلمانی
rebellisch
اسپانیایی
rebelde
ایتالیایی
ribelle
عربی
متمرد | ثوري , ثائر , حرون , شموس , مستعص , عاص , انفصام شخصيه
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "سرکش" به معنی فردی است که تمرد و نافرمانی میکند، و همچنین به معنای بیتاب و سرکش در رفتار و کردار است. در زبان فارسی، این کلمه تابع قواعد و نکات نگارشی خاصی است که به چند مورد آن اشاره میشود:
۱. نوع کلمه
- "سرکش" یک صفت است و میتواند به عنوان صفت ویژه یا صفت وصفی استفاده شود.
۲. قرارگیری در جمله
- میتوان از "سرکش" به عنوان وصفی برای توصیف افراد یا رفتارها استفاده کرد. به عنوان مثال:
- "او فردی سرکش است."
- "زندگی سرکش او هیچ زمانی آرام نبود."
۳. جمع و مفرد
- "سرکش" میتواند به صورت مفرد و جمع استفاده شود. برای جمعساختن آن، معمولاً به صورت "سرکشها" نوشته میشود.
۴. همنشینی
- این کلمه معمولاً با آوردن صفات دیگری پیش یا پس از آن، میتواند معانی متفاوتی پیدا کند. به مثالی توجه کنید:
- "سرکش و بیپروا"
- "سرکش و سرسخت"
۵. نقطهگذاری
- در جملات مربوط به "سرکش"، بسته به ساختار جمله و نوع بیان، باید از نقطهگذاری مناسب استفاده کرد. به عنوان مثال:
- "او سرکش بود؛ اما در نهایت به راه درست هدایت شد."
۶. استفاده در متون ادبی
- "سرکش" میتواند در متون ادبی بهخصوص در شعرها و نثرهای زیبای ادبی به منظور ایجاد تصویر و حسی خاص، مورد استفاده قرار گیرد.
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "سرکش" به بهترین نحو در نگارشهای مختلف بهره برد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "سرکش" در جمله آورده شده است:
- فرزندم در دوران نوجوانی بسیار سرکش شده بود و هیچکس قادر نبود او را کنترل کند.
- سگ سرکش او هر بار که در پارک میرفتند، از دستش فرار میکرد.
- در داستان، شخصیت اصلی یک قهرمان سرکش است که علیه ظلم میجنگد.
- مدیر شرکت برای مدیریت کارمندان سرکش مجبور به تغییر استراتژیهای خود شد.
- گوسفند سرکش به دشتهای اطراف فرار کرد و دامداران را به زحمت انداخت.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، لطفاً بفرمایید!