جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

šo[w]
become  |

شو

معنی: ۱. نمایش.
۲. جلوه؛ تظاهر.
513 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (بن مضارعِ شدن)
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: بن حال
آواشناسی: Sav
منبع: فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد: 306
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
become | go , grow , be , happen , leave , show
ترکی
göstermek
فرانسوی
montrer
آلمانی
zeigen
اسپانیایی
espectáculo
ایتالیایی
spettacolo
عربی
أصبح | محمل , لاق ب , يصبح
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "شو" در زبان فارسی می‌تواند به عنوان فعل، به ویژه در زبان محاوره، به کار رود. این کلمه به صورت‌های مختلفی در جملات استفاده می‌شود. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و نکات مربوط به استفاده از "شو" می‌پردازیم:

  1. فعل امری: "شو" به عنوان فعل امری به کار می‌رود و معمولاً به معنای "برو" یا "انجام بده" استفاده می‌شود.

    • مثال: "برو تو اتاقت، شو!"
  2. پوشش‌های محاوره‌ای: در زبان محاوره، "شو" می‌تواند به عنوان بخشی از تعدادی از عبارات و جملات غیررسمی به کار برود.

    • مثال: "کی می‌خوای بیای شو؟"
  3. توجه به زمان: "شو" معمولاً به معنای زمان حال و برای مخاطب دوم شخص (تو) به کاربرده می‌شود. در زمان‌های دیگر، تغییر شکل می‌دهد.

    • آینده: "خواهی شد"
    • گذشته: "بود"
  4. استفاده در ترکیب‌ها: "شو" ممکن است با کلمات دیگر ترکیب شود و عبارات مختلفی بسازد.

    • مثال: "بیا شویم" به معنای "بیایید با هم شویم."
  5. قواعد نگارشی: به طور کلی، هنگام نگارش، دقت کنید که کلمه "شو" را در متن‌های رسمی کمتر به کار ببرید و از معادل‌های دقیق‌تر و رسمی‌تر آن استفاده کنید.

با رعایت این نکات می‌توانید از "شو" به درستی و به طور مؤثر در زبان فارسی استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال از کلمه "شو" در جملات آورده شده است:

  1. او در جشن تولد من یک شو جالب اجرا کرد.
  2. این برنامه تلویزیونی شو بسیار معروفی است.
  3. دوستانم تصمیم دارند هفته آینده یک شو کمدی برگزار کنند.
  4. به نظر می‌رسد که شو جدیدی که قرار است پخش شود، بسیار جذاب خواهد بود.
  5. او به عنوان مجری شو در تلویزیون انتخاب شد.

اگر سوال دیگری دارید یا نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: شدن، درخور بودن، برازیدن، امدن به، مناسب بودن، زیبنده بودن، رفتن، راه رفتن، گشتن، رهسپار شدن، روانه ساختن، بزرگ شدن، رشد کردن، روییدن، کاشتن، بالیدن، بودن، ماندن، زیستن، وجود داشتن، امر فعل بودن، رخ دادن، اتفاق افتادن، روی دادن، واقع شدن، تصادفا برخورد کردن، پیشامدکردن، گذاشتن، ترک کردن، رها کردن، عزیمت کردن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری