جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tab'
nature  |

طبع

معنی: ۱. خوی؛ سرشت؛ نهاد.
۲. استعداد؛ توانایی.
۳. (اسم مصدر) چاپ کردن؛ چاپ.
۴. (طب قدیم) مزاج.
۵. [قدیمی] هریک از عناصر چهارگانه (آب، باد، خاک، و هوا).
〈 طبع روان: طبع و ذوقی که آسان و بی‌تکلف شعر بگوید.
8092 | 0
مترادف: 1- چاپ، نشر 2- خو، سرشت، شيمه، منش، نهاد 3- ذوق، قريحه، شاعري 4- تمايل، گرايش، رغبت، ميل 5- قريحه، استعداد 6- طبيعت، مزاج 7- ذائقه 8- رغبت، ميل 9- هريك از چهار عنصر اصلي 10- هريك از چهارخلط اصلي، اخلاط چهارگانه 11- سليقه، پسند،
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: (طَ) [ ع . ] (مص م .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: tab'
منبع: فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد: 81
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
nature | printing , publication , leaning , temper , character , addiction
ترکی
doğa
فرانسوی
nature
آلمانی
natur
اسپانیایی
naturaleza
ایتالیایی
natura
عربی
طبيعة | صبغة , طبع , سجية , مزاج , جوهر الشىء , شميلة , صفات الشيء , البنية الطبيعية , ضرب أو نوع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "طبع" در زبان فارسی به معانی مختلفی به کار می‌رود و قواعد نگارشی خاصی دارد. در ادامه به بررسی این قواعد و نکات مربوط به استفاده از این کلمه می‌پردازیم:

  1. معناشناسی:

    • "طبع" به معنای خوی، سرشت، یا طبیعی بودن چیزی است.
    • در ادبیات، این کلمه می‌تواند به معنی احساسات و حالات درونی نویسنده یا شاعر نیز اشاره داشته باشد.
  2. نکات نگارشی:

    • استفاده از نشانه‌ها: در جملاتی که از "طبع" استفاده می‌شود، باید به نشانه‌های نگارشی توجه شود. مثال: "در طبع او لطافت خاصی وجود دارد."
    • تطابق صرفی و نحوی: "طبع" به صورت اسم و به تنهایی به کار می‌رود و باید با دیگر اجزای جمله سازگاری داشته باشد. مثال: "طبع شعر او بسیار غنی است."
  3. جملات مثال:

    • "طبع هنری او باعث تمایز آثارش شده است."
    • "این داستان با طبع خلاق نویسنده نوشته شده."
  4. جایگاه کلمه در جمله: "طبع" معمولاً به عنوان اسم و در نقش فاعل یا مفعول در جمله ظاهر می‌شود.

  5. تلفظ و نوا: توجه به تلفظ صحیح این کلمه اهمیت دارد و باید با لحن مناسب استفاده شود.

با رعایت این نکات می‌توان به درستی از کلمه "طبع" در نوشتار و گفتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. طبع انسان به زیبایی و هنر حساس است و همواره به دنبال زیبایی می‌گردد.
  2. او با طبع شوخ‌طبعش همیشه در جمع دوستانش فضای شاداب و خوشایندی ایجاد می‌کند.
  3. طبع ملایم و آرام او باعث می‌شود که دیگران به راحتی به او اعتماد کنند.

واژگان مرتبط: طبیعت، ماهیت، سرشت، ذات، فطرت، چاپ، چاپ پارچه، باسمهزنی، انتشار، نشر، نشریه، نگارش، اشاعه، تمایل، علاقه شدید به چیزی، تمایلات، میل، انحراف، خوی، مزاج، خو، قلق، خیم، شخصیت، خاصیت، سیرت، دخشه، اعتیاد، عادت، خو گرفتگی، اعتیاد دادن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری