اطمینان
licenseمعنی کلمه اطمینان
معنی واژه اطمینان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | استظهار، اعتماد، ايقان، ايمان، ايمني، تكيه، ثقه، خاطرجمعي، وثوق، يقين | ||
انگلیسی | confidence, assurance, trust, certainty, security, certitude, surety, persuasion, affiance, fideism, trustful, sure | ||
عربی | الثقة، ثقة، إيمان، إيداع، سر بوصفه سر | ||
ترکی | kendinden emin | ||
فرانسوی | confiance | ||
آلمانی | vertrauen | ||
اسپانیایی | confianza | ||
ایتالیایی | fiducia | ||
مرتبط | اعتقاد، صمیمیت، رازگویی، خود رایی، تضمین، بیمه، ضمانت، تعهد، قید، اعتبار، امانت، توکل، ایمان، یقین، امر مسلم، عین الیقین، امنیت، تامین، ایمنی، وثیقه، دقت، ضامن، کفیل، گرو، ظن قوی، ترغیب، اجبار، تشویق، متقاعد سازی، تحریک، نامزدی، پیمان ازدواج، معتمد | ||
واژه | اطمینان | ||
معادل ابجد | 161 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | 'etminān | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: اطمِئنان] | ||
مختصات | ( اِ ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | 'etminAn | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی عمید | ||
نمایش تصویر | معنی اطمینان | ||
پخش صوت |
۱. خاطرجمعی ناشی از رسیدن به یقین؛ تردید نداشتن در مورد چیزی.
۲. آرامش خاطر به دلیل اعتماد به کسی.
〈 اطمینان دادن: (مصدر لازم) خاطرجمعی دادن؛ آسودهخاطر ساختن.
〈 اطمینان داشتن: (مصدر لازم)
۱. اعتماد داشتن.
۲. یقین داشتن.
〈 اطمینان یافتن: (مصدر لازم) خاطرجمع شدن؛ مطمئن شدن.
استظهار، اعتماد، ايقان، ايمان، ايمني، تكيه، ثقه، خاطرجمعي، وثوق، يقين
confidence, assurance, trust, certainty, security, certitude, surety, persuasion, affiance, fideism, trustful, sure
الثقة، ثقة، إيمان، إيداع، سر بوصفه سر
kendinden emin
confiance
vertrauen
confianza
fiducia
اعتقاد، صمیمیت، رازگویی، خود رایی، تضمین، بیمه، ضمانت، تعهد، قید، اعتبار، امانت، توکل، ایمان، یقین، امر مسلم، عین الیقین، امنیت، تامین، ایمنی، وثیقه، دقت، ضامن، کفیل، گرو، ظن قوی، ترغیب، اجبار، تشویق، متقاعد سازی، تحریک، نامزدی، پیمان ازدواج، معتمد