جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
از نسخه‌ی هوش مصنوعی لام تا کام دیدن فرمایید؛ دنیای جدیدی منتظر شماست! لام تا کام هوشمند

langidan
limp  |

لنگیدن

معنی: لنگان‌لنگان راه رفتن؛ راه رفتن لنگ: ♦ بلنگید در زیر من بارگی / از او بازگشتم به ‌بیچارگی (فردوسی: ۶/۴۸۹).
1628 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (مصدر لازم)
مختصات: (لَ دَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد: 164
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
limp | clop , halt , hobble , lag , stagger , language
عربی
عرج | ارتخاء , ضعف , ظلع , ترنح , تقدم ببطء , رخو , مترهل , لين , ضعيف , يعرج
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "لنگیدن" در زبان فارسی به معنای راه رفتن با دشواری یا اصطلاحاً لنگ‌زنی است. استفاده از این کلمه و نوشتار آن باید به صورت زیر رعایت شود:

  1. نحو و جمله‌بندی:

    • "لنگیدن" معمولاً به عنوان فعل در جمله به کار می‌رود. مثلاً: "او به خاطر آسیب‌دیدگی پایش، لنگید."
  2. صرف فعل:

    • "لنگیدن" به عنوان فعل ناقص صرف می‌شود. در زمان‌های مختلف (ماضی، مضارع و آینده) شکل‌های مختلفی دارد. مثلاً:
      • ماضی: "او لنگید."
      • مضارع: "او لنگد."
      • آینده: "او لنگ خواهد زد."
  3. نقطه‌گذاری:

    • در جملات، باید توجه کرد که نقطه‌گذاری صحیح باشد. مثلاً بعد از جملات خبری باید از نقطه استفاده کرد.
  4. استفاده از ترکیبات:

    • "لنگیدن" می‌تواند در ترکیب با دیگر کلمات نیز قرار گیرد. به عنوان مثال: "او لنگید و به آرامی به خانه رسید."
  5. جمع و مفرد:
    • توجه کنید که فعل "لنگیدن" همیشه برای افراد مفرد یا جمع به کار می‌رود: "آنها لنگیدند." یا "او لنگید."

حفظ این نکات می‌تواند به شما کمک کند تا در استفاده از کلمه "لنگیدن" به درستی عمل کنید و نگارش بهتری داشته باشید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. بعد از آسیب دیدن، او هنگام راه رفتن لنگیدن شروع کرد و نیاز به درمان داشت.
  2. صدای لنگیدن پای پیرمرد در خیابان، توجه همه را جلب کرد.
  3. او به دلیل خستگی شدید، در طول مسابقه لنگیدن و نتوانست به سرعت قبل از مسابقه ادامه دهد.

واژگان مرتبط: شلیدن، خمیدن، ایستادگی کردن، ایستادن، ایست کردن، مکی کردن، داد و بیداد کردن، لنگ لنگان راه رفتن، مانع حرکت شدن، عقب ماندن، تاخیر کردن، عقب افتادن، تلو تلو خوردن، یله رفتن، گیج خوردن، بتناوب کار کردن، تردید داشتن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری