مزخرف
licenseمعنی کلمه مزخرف
معنی واژه مزخرف
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بي معني، بيهوده، ترهات، جفنگ، چرت، ژاژ، عبث، لاطائل، لغو، ليچار، مهمل، هجو، ياوه 2- بي ارزش، بي ارج، بي اهميت 3- آراسته، ملتبس 4- آراسته شده، مذهب، زراندود | ||
انگلیسی | nonsense, bullshit, absurd, baloney, hooey, bologna, flapdoodle, stupidity, fiddle-faddle, nonsensical, trashy, ludicrous, silly, stupid, foolish, bull sheet | ||
عربی | هراء، كلام فارغ، سفاسف، حماقة، تفاهة، توافه، لا قيمة له | ||
ترکی | saçmalık | ||
فرانسوی | feuille de taureau | ||
آلمانی | bullenblatt | ||
اسپانیایی | hoja de toro | ||
ایتالیایی | foglio del toro | ||
مرتبط | یاوه، خارج از منطق، حرف پوچ، یاوگی، پرت، مهملی، چرند، نوعی کالباس، جو، حماقت، خیره سری، سفاهت، خریت، بیهوشی، مهمل نما، بی ارزش، بیهوده، مضحک، خنده اور، احمقانه، احمق، نادان، ابله، بی مخ، گیج، سفیه، خنگ، کند ذهن، ابلهانه، جاهل | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «مزخرف» در زبان فارسی به معنای بیمعنی، بیمقدار یا بیاهمیت است و به عنوان یک صفت یا اسم به کار میرود. در استفاده از این کلمه، چند نکته نگارشی و قواعد زبانی به شرح زیر است:
با رعایت این نکات، میتوانید کلمه «مزخرف» را به درستی و مطابق با قواعد فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | مزخرف | ||
معادل ابجد | 927 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | mozaxraf | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (مُ زَ رَ) [ ع . ] (اِمف .) | ||
آواشناسی | mozaxraf | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژگان عامیانه | ||
نمایش تصویر | معنی مزخرف | ||
پخش صوت |
در لغت به معنای طلاكاری شده است. کلمه «مزخرف» در زبان فارسی به معنای بیمعنی، بیمقدار یا بیاهمیت است و به عنوان یک صفت یا اسم به کار میرود. در استفاده از این کلمه، چند نکته نگارشی و قواعد زبانی به شرح زیر است: قواعد املایی: کلمه «مزخرف» به صورت صحیح نوشته میشود و از حروف فارسی تشکیل شده است. از نظر املایی، این کلمه مشکلی ندارد. اعرابگذاری: در نگارش رسمی، معمولاً اعرابگذاری لازم نیست، اما اگر بخواهید به صورت صحیح بیان صوتی کنید، میتوانید آن را به این شکل بنویسید: مَزَخْرَف. جایگاه نحوی: این کلمه معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند قبل از اسم بیاید. به عنوان مثال: «این نظر مزخرف است.» یا «او حرفهای مزخرف میزند.» تنوع در استفاده: این کلمه میتواند در عبارات و جملات مختلف به کار رود تا مفهوم بیمعنی بودن یا نادرستی چیزی را منتقل کند. به عنوان مثال: «کتاب او مزخرف بود» یا «مزخرفات را جدا کنید.» با رعایت این نکات، میتوانید کلمه «مزخرف» را به درستی و مطابق با قواعد فارسی استفاده کنید.
در زبان عامیانه به معنای زاقارت و بد و مسخره !
1- بي معني، بيهوده، ترهات، جفنگ، چرت، ژاژ، عبث، لاطائل، لغو، ليچار، مهمل، هجو، ياوه
2- بي ارزش، بي ارج، بي اهميت
3- آراسته، ملتبس
4- آراسته شده، مذهب، زراندود
nonsense, bullshit, absurd, baloney, hooey, bologna, flapdoodle, stupidity, fiddle-faddle, nonsensical, trashy, ludicrous, silly, stupid, foolish, bull sheet
هراء، كلام فارغ، سفاسف، حماقة، تفاهة، توافه، لا قيمة له
saçmalık
feuille de taureau
bullenblatt
hoja de toro
foglio del toro
یاوه، خارج از منطق، حرف پوچ، یاوگی، پرت، مهملی، چرند، نوعی کالباس، جو، حماقت، خیره سری، سفاهت، خریت، بیهوشی، مهمل نما، بی ارزش، بیهوده، مضحک، خنده اور، احمقانه، احمق، نادان، ابله، بی مخ، گیج، سفیه، خنگ، کند ذهن، ابلهانه، جاهل