اسماء الله الحسنی
license
98
4971
100
معنی کلمه اسماء الله الحسنی
معنی واژه اسماء الله الحسنی
asmaullah al -hassani
|
اسماء الله الحسنی
معنی:
اسماء حُسنی یا نامهای نیکوی خداوند نامهایی هستند که در اسلام برای الله به کار رفتهاست. غالبا شمار این نامها را ۹۹ نام دانستهاند که بیشتر آن در قرآن آمده است، ولی برخی دیگر براین باورند شمار آنها بیشتر است.
نامهای خدا در قرآن مجموعهای از بیش از ۲۰۰ نام خداوند است که در قرآن ذکر شدهاند و اصطلاحا، ۹۹ تای آن «اسماء الحسنی» یا نامهای نیکوی خداوند خوانده میشوند. هر چند که تعداد نامهای خدا، شامل صفتها و کلمههای مرکب، در قرآن و سنت از ۹۹ عدد خیلی بیشتر هستند، ولی مسلمانان اعتقاد دارند که گروه برگزیدهای از نامها (نامهای نیکو)، تعدادشان ۹۹ عدد است.
از میان این ۹۹ نام، ۸۵ تای آن مستقیما در قرآن ذکر شده است. اما تعدادی از این نامها مستقیما در قرآن وجود ندارد. بعضی از محققان با رجوع به احادیث تا ۲۰۰ مورد از این نامها را یافتهاند.
محتویات
اسماء حسنی
اسماء حُسنی را به ۳ گروه بخش کردهاند:
اسماء جمالی (۵۵ نام) برای کسب رحمت و روزی به کار میروند.
اسماء جلالی (۲۲ نام) برای ایجاد عداوت و از میان بردن حریف به کار میآیند.
اسماء مشترک (۲۲ نام) بسته به نیت، خاصیت هر دو گروه قبلی را دارند.
اعتقاد بر این است که یکی از اسامی خدا که بر کسی دانسته نیست اسم اعظم است. و با بر زبان آوردن آن هر خواستهٔ گوینده برآورده خواهد شد.
فهرست نامهای نیکوی خداوند
نوشتار اصلی: نامهای نیکوی خداوند
۹۹ نام خدا بر طبق سنت اسلام، به نامهای نیکوی خداوند معروفند. باید توجه داشت که در هیچ مرجعی فهرست زیباییشناسانهٔ یکسانی که به ترتیب نامها را در خود ذکر کرده باشد وجود ندارد.
اشاره به وجود نامهای نیکو در قرآن
اطلاعات بیشتر: نامهای خدا در قرآن
در آیات زیر به وجود نامهای نیکو برای خداوند اشاره شده است:
قرآن ۲۰.۷ الله لا اله الّا هو له الاسماء الحسنی
ترجمه : او خداییست که نیست جز او خدایی، همانکه دارای نامهای نیکوست
قرآن ۷.۱۸۰ و لله الاسماء الحسنی فدعوه بها
ترجمه : و او نامهای نیکویی دارد، پس به آنها بخوانیدش
فهرست نامهای نیکوی خداوند
در جدول زیر ۹۹ نام خدا بنا بر سنت اسلام، که به نامهای نیکوی خداوند معروفاند، با ترجمه فارسی و معادل ابجد آنها آمدهاست.
بر سر بیشتر این نامها اتفاق نظر است؛ هر چند که در مورد تعدادی از آنها همچنان اختلاف است.
شماره عربی فارسی ابجد
۱ الرحمن بخشاینده ۲۹۸
۲ الرحیم مهربان ۲۵۸
۳ الملک پادشاه ۹۰
۴ القدوس مقدس ۷۰
۵ السلام پاک و سلامتی بخش عالم ۱۳۱
۶ المؤمن اطمینان دهنده ۱۳۶
۷ المهیمن نگهدارنده ۱۴۵
۸ العزیز باشکوه ۹۴
۹ الجبار توانگر ۲۰۶
۱۰ المتکبر بسیار بزرگ ۶۶۲
۱۱ الخالق آفریننده ۷۳۱
۱۲ البارئ درست ۲۱۳
۱۳ المصور نگارگر، صورتگر ۳۳۶
۱۴ الغفار همیشه بخشاینده ۱۲۸۱
۱۵ القهار فروکاهنده ۳۰۶
۱۶ الوهاب نیک بخشاینده ۱۴
۱۷ الرزاق همیشه روزی دهنده ۳۰۸
۱۸ الفتاح گشاینده (پیروزکننده) ۴۸۹
۱۹ العلیم داناترین ۱۵۰
۲۰ القابض میراننده، بیرون کشنده جانها ۹۰۳
۲۱ الباسط گستراننده، فراخ کننده روزی ۷۲
۲۲ الخافض پست کننده، خوار کننده ۱۴۸۱
۲۳ الرافع (به سوی خود) بالا برنده ۳۵۱
۲۴ المعز عزیزکننده ۱۱۷
۲۵ المذل خوارکننده ۷۷۰
۲۶ السمیع شنواترین ۱۸۰
۲۷ البصیر بیناترین ۳۰۲
۲۸ الحکم دادگر ۶۸
۲۹ العدل بینهایت عادل ۱۱۴
۳۰ اللطیف آنکه بر بندگانش لطف دارد ۱۲۹
۳۱ الخبیر آگاهترین ۸۱۲
۳۲ الحلیم بسیار بردبار ۸۸
۳۳ العظیم بیانتها ۱۰۲۰
۳۴ الغفور بسیار بخشاینده ۱۲۸۶
۳۵ الشکور بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است مر عمل کوچک را) ۵۲۶
۳۶ العالی بلند مرتبه ۱۱۰
۳۷ الکبیر بزرگترین ۲۳۲
۳۸ الحفیظ نگهدارنده ۹۹۸
۳۹ المقیت خوراک دهنده ۵۵۰
۴۰ الحسیب شمارنده ۸۰
۴۱ الجلیل بسیار گرانقدر ۷۳
۴۲ الکریم بسیار بخشنده ۲۷۰
۴۳ الرقیب نگهبان، بیننده و آماده ۳۱۲
۴۴ المجیب پاسخگو ۵۵
۴۵ الواسع گسترده، پهناور ۱۳۷
۴۶ الحکیم فرزانه، بسیار خردمند ۷۸
۴۷ الودود دوست ۲۰
۴۸ المجید بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان است) ۵۷
۴۹ الباعث برانگیزنده مردگان ۵۷۳
۵۰ الشهید بیننده ۳۱۹
۵۱ الحق راست، درست ۱۰۸
۵۲ الوکیل عهده دار همه امور بندگان و موجودات ۶۶
۵۳ القوی پرزور ۱۱۶
۵۴ المتین سخت (و نیز پاینده) ۵۰۰
۵۵ الولی دوست، یار و نگهبان ۴۶
۵۶ الحمید ستوده ۶۲
۵۷ المحصی شمارنده ۱۴۸
۵۸ المبدئ نخستین آفریننده ۵۶
۵۹ المعید بازگرداننده، دوباره زنده کننده ۱۲۴
۶۰ المحیی زندگی بخش، هستی بخش ۶۸
۶۱ الممیت میراننده، نابود کننده ۴۹۰
۶۲ الحی زنده ۱۸
۶۳ القیوم قائم به ذات (همه-آفرینندهای که کسی او را نیافرید)، پاینده ۱۴۶
۶۴ الواجد یابنده ۱۴
۶۵ الماجد بزرگوار ۴۸
۶۶ الواحد یکتای بیهمتا ۱۹
۶۷ الاحد یگانه (خدایی جز او نیست) ۱۳
۶۸ الصمد بینیاز ۱۳۴
۶۹ القادر توانا ۳۰۵
۷۰ المقتدر تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر ۷۴۴
۷۱ المقدم فراپیش کشنده ۱۸۴
۷۲ المؤخر فراپس دارنده، پس گذارنده چیزها و نهنده آنها بجای آنها ۸۴۶
۷۳ الأول نخستین، اول پدیدارکننده وجود ۳۷
۷۴ الأخر واپسین، آخر فناکننده موجود ۸۰۱
۷۵ الظاهر آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز ۱۱۰۶
۷۶ الباطن پنهان، همه دربرگیرنده ۶۲
۷۷ الوالی یگانه سرپرستی که همه ولایتها از اوست ۴۷
۷۸ المتعالی خود ستوده ۵۵۱
۷۹ البر نیکوترین ۲۰۲
۸۰ التواب همیشه توبه پذیر ۴۰۹
۸۱ المنتقم انتقام گیر ۶۳۰
۸۲ العفو درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان ۱۵۶
۸۳ الرؤوف بسیار دلسوز و مهربان ۲۸۶
۸۴ مالک الملک فرمانروای جهان ۲۱۲
۸۵ ذوالجلال و الاکرام دارای شکوه و بخشش
۸۶ المقسط عادل ۲۰۹
۸۷ الجامع گردآورنده ۱۱۴
۸۸ الغنی توانگر ۱۰۶۰
۸۹ المغنی بینیاز کننده، بسنده ۱۱۰۰
۹۰ المانع بازدارنده ۱۶۱
۹۱ الضار آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت میشود) ۱۰۰۱
۹۲ النافع سودمند ۲۰۱
۹۳ النور روشنی ۲۵۶
۹۴ الهادی رهنما ۲۰
۹۵ البدیع سنجش ناپذیر، آفریننده ۸۶
۹۶ الباقی ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر) ۱۱۳
۹۷ الوارث مالک نهایی تمام مخلوقات ۷۰۷
۹۸ الرشید راهنما، آموزگار و دانای بیخطا ۵۱۴
۹۹ الصبور شکیبا ۲۹۸
عموما بر سر اغلب این نامها با هم توافق دارند؛ هر چند که در مورد تعدادی از آنها همچنان اختلاف وجود دارد.
دیگر نامهای خدا در قرآن
نامهای دیگری برای خداوند در قرآن یافت میشود اما جزء لیست ۹۹ نام نیکوی معروف خداوند ذکر نشده است.
لیست زیر شامل نامهایی است که در لیست آن ۹۹ نام قرار ندارند.
شماره عربی فارسی برخی آیات ذکر شده
۱ المالک صاحب یا دارندهٔ هر چیز
۲ الملیک مالک همیشگی
۳ ذو الفضل العظیم دارای لطف و شان بیکران ۲:۱۰۵، ۳:۷۴، ۸:۲۹، ۵۷:۲۱، ۵۷:۲۹، ۶۲:۴
۴ ذو انتقام صاحب انتقام (منسوب به انتقام گیرنده) سوره آلعمران آیه ۴، سوره مائده آیه ۹۵، سوره ابراهیم آیه ۴۷
۵ شدید العقاب سخت کیفر (مجازات کنندهٔ شدید) سوره غافر آیه ۲۲
صوفیه
برای صوفیان باور به صدمین نام خدا از ارزش والایی برخوردار است. بنا بر باور آنان تنها در اثر شناخت تمام و کمال پروردگار و یا حتی یکیشدن با وی (خداگونه شدن) میتوان به این نام پی برد. آنها صدمین نام خداوند را اسم اعظم میگویند.
نام صدم
در برخی احادیث مذاهب شیعه و سنی گفته شدهاست که حضرت مهدی (عج) نام صدم را آشکار میکند.
اسماء نویسی
به نگارش اسماء حسنی با بکارگیری از صنعت مربعات و اعداد وفقی را بر پوست، کاغذ یا پارچه اسماء نویسی میگویند. این کار در دوران قاجار در ایران رواج داشت.
پانویس
↑ Fleming, Marrianne. Worden, David. Religious Studies for AQA; Thinking About God and Morality. Oxford: Heinemann Educational Publishers, 2004. ISBN 0-435-30713-4.
↑ تناولی، ص. ۳۳
↑ قرآن مجید، انتشارات اسوه، به خط عثمان طه
↑ مهذب الاسماء
↑ فرهنگ دهخدا، علی اکبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران
↑ فرهنگ معین، محمد معین، انتشارات امیرکبیر
↑ تناولی، ص. ۳۵
↑ مهذب الاسماء
↑ فرهنگ دهخدا، علی اکبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران
↑ فرهنگ معین، محمد معین، انتشارات امیرکبیر
↑ Encyclopedia of The Orient (نوامبر ۲۰۰۷)
↑ تناولی، ص. ۳۳
جستارهای وابسته
نامهای خدا در قرآن
قرآن
اسماء حسنی
اسم اعظم
منابع
محمد معین، فرهنگ معین
پرویز تناولی، طلسم: گرافیک سنتی ایران، نشر بنگاه، تهران ۱۳۸۵، ISBN 964-96383-4-2
ن • ب • و
نامهای نیکوی خداوند در قرآن
ن • ب • و
قرآن
ردههای صفحه: خدا در اسلامعلوم خفیه فهرستهای مربوط به ادیان قرآن نامهای خدانامهای نیکوی خداوند
قس عربی
الله فی الإسلام هو عَلم على الذات الواجد المستحق لجمیع المحامد، وهو الإله الحق لجمیع المخلوقات ولا معبود بحق إلا هو. ویؤمن المسلمون بأن الله واحد، أحد، فرد، صمد، لیس له مثیل ولا نظیر ولا شبیه ولا صاحبة ولا ولد ولا والد ولا وزیر له ولا مشیر له، ولا عدید ولا ندید ولا قسیم.
توحید الله بالعبادة هی جوهر العقیدة فی الدین الإسلامی. ولله أسماء عدة تدعى أسماء الله الحسنى، حیث یؤمن المسلمون أن من یحصی 99 منها یدخل الجنة.فعن النبى () قال "إن لله تسعة وتسعین اسما. مائة إلا واحد. من أحصاها دخل الجنة". 2677 صحیح مسلم
محتویات
وصف الله فی القرآن وو صف قدراته وأسمائه وبدیع صنعه
ورد ذکر لفظ (الله) فی القرآن 2724 مرة منها
﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (3) وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (4)﴾ (سورة الإخلاص)
﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (255)﴾ (سورة البقرة)
﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (35)﴾ (سورة النور)
﴿فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (74)﴾ (سورة النحل)
﴿فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (11)﴾ (سورة الشورى)
" بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ أَنَّىٰ یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَکُن لَّهُ صَاحِبَةٌ ۖ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ " الآیه 101 سورة الأنعام (6)
" وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ ۚ وَکَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا ﴿٥٨﴾ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ الرَّحْمَـٰنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِیرًا ﴿٥٩﴾ وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَـٰنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَـٰنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ۩ ﴿٦٠﴾ تَبَارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِیهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِیرًا ﴿٦١﴾ وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن یَذَّکَّرَ أَوْ أَرَادَ شُکُورًا ﴿٦٢﴾ " الآیة (58 ---- 62) سورة الفرقان (25)
" الرَّحْمَـٰنُ ﴿١﴾ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿٢﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ ﴿٣﴾ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ﴿٤﴾ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿٥﴾ وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ ﴿٦﴾ وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ ﴿٧﴾ أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ ﴿٨﴾ وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ ﴿٩﴾ وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿١٠﴾ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ ﴿١١﴾ وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیْحَانُ ﴿١٢﴾ فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿١٣﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ ﴿١٤﴾ وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ ﴿١٥﴾ فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿١٦﴾ " الآیة (1 ---- 16) سورة الرحمن (55)
" قُلِ اللَّـهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ ۖ بِیَدِکَ الْخَیْرُ ۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿٢٦﴾ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ ۖ وَتُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ ۖ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿٢٧﴾ " الآیة (26 - 27) سورة آل عمران (3)
" تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا ﴿١﴾ الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یَکُن لَّهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرًا ﴿٢﴾ " الآیة (1 - 2) سورة الفرقان (25)
وصف الله فی مذاهب وطوائف وفرق المسلمین
لفظ الجلاله الله مکتوبة على جدار eski camii فی أدرنة، ترکیا
أهل السنة والجماعة
« هو الله الذی لا إله إلا هو عالم الغیب والشهادة الرحمن الرحیم الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر الذی خلق السماوات والأرض فی ستة أیام ثم استوى على العرش یدبر الأمر ما من شفیع إلا من بعد إذنه حی له الحیاة قدیر له صفة القدرة مرید له صفة الإرادة کلم موسى تکلیما وتجلى للجبل فجعله دکا هشیما فوق سماواته مستو على عرشه بائن من خلقه یرى من فوق سبع سماوات ویسمع ضجیج الأصوات باختلاف اللغات على تفنن الحاجات ویرى دبیب النملة السوداء على الصخرة الصماء فی غیاهب الظلمات لا تتحرک ذرة إلا بإذنه ولا تسقط ورقة إلا بعلمه ولا یعزب عن علمه مثقال ذرة فی الأرض والسموات ترفع إلیه الحاجات وتصعد إلیه الکلمات الطیبات وینزل من عنده الأمر بتدبیر المخلوقات له القوة کلها والعز کله والجمال کله والعلم کله والکمال کله وهو الحی القیوم الذی لا تأخذه سنة ولا نوم موصوف بکل جمال منزه عن کل نقص وعیب لا تضرب له الأمثال ولا یشبه بالمخلوقات فعال لما یرید لوجهه سبحات الجلال وهو الجمیل الذی له کل الجمال إحدى یدیه للجود والفضل والأخرى للقسط والعدل یقبض سماواته السبع بإحدى یدیه والأرضین السبع بالید الأخرى ثم یهزهن ثم یقول أنا الملک لا ینام ولا ینبغی له أن ینام یخفض القسط ویرفعه یرفع إلیه عمل اللیل قبل عمل النهار وعمل النهار قبل عمل اللیل حجابه النور لو کشفه لأحرقت سبحات وجهه ما انتهى إلیه بصره من خلقه قریب مجید رحیم ودود لطیف خبیر » – ابن قیم الجوزیة، الصواعق المرسلة /الجزء الثالث/ صفحة 1114
«الحمد لله الأول الآخر، الباطن الظاهر، الذی هو بکل شیء علیم، الأول فلیس قبله شیء، الآخر فلیس بعده شیء، الظاهر فلیس فوقه شیء، الباطن فلیس دونه شیء، الأزلی القدیم الذی لم یزل موجودًا بصفات الکمال، ولا یزال دائمًا مستمرًا باقیًا سرمدیًا بلا انقضاء ولا انفصال ولا زوال. یعلم دبیب النملة السوداء، على الصخرة الصماء، فی اللیلة الظلماء، وعدد الرمال. وهو العلی الکبیر المتعال، العلی العظیم الذی خلق کل شیء فقدره تقدیرًا.» – إسماعیل بن عمر بن کثیر، کتاب البدایة والنهایة/الجزء الأول
«استواء یلیق بجلال الله ویختص به فلا یلزمه شیء من اللوازم الباطلة التی یجب نفیها کما یلزم من سائر الأجسام.» – أحمد ابن تیمیة، مجموع الفتاوى/المجلد الخامس
«هو الله الذی لا إله إلا هو رب العالمین وقیوم السموات والارضین الملک الحق المبین الموصوف بالکمال کله المنزه عن کل عیب ونقص وعن کل تمثیل وتشبیه فی کماله » – ابن قیم الجوزیة، مفتاح دار السعادة
«هو الذی إن شاء وسعه أدنى شیء، وإن شاء لم یسعه شیء، وإن أراد عرفه کل شیء، وإن لم یرد لم یعرفه شیء، إن أحب وجد عند کل شیء، وإن لم یحب لم یوجد عند شیء، وقد جاوز الحد والمعیار، وسبق القیل والأقدار، ذو صفات لا تحصى، وقدر لا یتناهى، لیس محبوسًا فی صورة، ولا موقوفًا بصفة، ولا محکومًا علیه بکلم، ولا یتجلى بوصف مرتین، ولا یظهر فی صورة لاثنین، ولا یرد منه بمعنى واحد کلمتان، بل لکل تجل منه صورة، ولکل عبد عند ظهوره صفة، وعن کل نظرة کلام، وبکل کلمة إفهام، ولا نهایة لتجلیه، ولا غایة لأوصافه.» – شیخ الصوفیة أبو طالب المکی، مجموع الفتاوى/المجلد الخامس
لفظ (الله) فی اللغة العربیة
الله: اسم الجلاله کما فی الدیفیهی.
غالبا ما تورد عبارة "لفظة الجلالة" فی الأدبیات العربیة عند ذکر کلمة "الله" کلفظة لغویة أو نحویة للتفریق بینها وبین غیرها من الکلمات. ولم یرد ما یفید أن أحدا أطلق هذ الاسم على نفسه سواء قبل الإسلام أو بعده، بالرغم من وجود من إدعوا الإلوهیة إلا أنهم لم یسموا أنفسهم بهذا الاسملمصدر. جاء فی القرآن ﴿رَبُّ السَّمَأوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا﴾ (سورة مریم : 65)
وهذا من بیان قدرة الله على خلقه حیث لم یصرف قلب أو عقل أحد من مخلوقاته إلى أن یسمی أو یتسمى باسمه العظیم.
وکل اسم من أسماء الله الحسنى یضاف إلیه فلا یصح أن یقال من أسماء الجبار الله أو من أسماء الرحیم الله بل یقال من أسماء الله الرحیم العزیز الجبار.... وهکذا وهکذا یتضح لنا بإن اسم الله هو الاسم الأول الأصل وغیره من الأسماء الحسنى تضاف إلیه وتنسب إلیه.
من خواص اسم الجلاله (الله) التی یتمیز بها عن بقیة الأسماء فی النداء والدعاء، حیث أننا إذا أردنا أن ندعو باسم الرحمن أو الرحیم أو السمیع یجب أن نحذف الألف واللام فنقول یارحمن یارحیم یاسمیع ولا یصح أبدا فی اللغة أن نقول یا الرحمن ویا الرحیم ویا السمیع وینکر ذلک قواعد اللغة حیث یجب حذف الألف واللام عند وجود النداء إلا فی لفظ الجلاله (الله) نقول یا الله فتبقى الألف واللام لأنها من اصل الاسم کما ورد سابقاً حیث ان کلمة الله هی علم.
من خواص اسم الجلاله (الله) أنه لا یذکر منفرداً بل یذکر فی جمله تامة المعنى. کما أن أعظم کلمة ذکر فیها اسم الهی ((لا إله إلا الله)).
من خواص اسم الجلاله (الله) تغیر القلوب عند سماعها بحسب حال الأشخاص وأحوالهم مع ربهم وخالقهم وبین الله هذا فی کتابه الکریم حیث قال الله تعالى : ﴿وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآَخِرَةِ وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ (45)﴾ (سورة الزمر : 45). وقال الله : ﴿ذَلِکُمْ بِأَنَّهُ إِذَا دُعِیَ اللَّهُ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ وَإِنْ یُشْرَکْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ (12)﴾ (سورة غافر : 12)
الإیمان بالله فی الإسلام
جزء من سلسلة
أهل السنة والجماعة
أرکان الإیمان
أرکان الإیمان
الإیمان بالله
الإیمان بالملائکة
الإیمان بالکتب السماویة
الإیمان بالرسل
الإیمان بالیوم الآخر
الإیمان بالقضاء والقدر
عرض · نقاش · تعدیل
مقال تفصیلی :أرکان الإیمان
معرفة الله هی أصل الدین ورکن التوحید وأول الواجبات الشرعیة فی الإسلام. لَمَّا بَعَثَ النَّبِیُّ مُعَإذًا نَحْوَ الْیَمَنِ قَالَ لَهُ "إِنَّکَ تَقْدَمُ عَلَى قَوْمٍ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ فَلْیَکُنْ أَوَّلَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَى أَنْ یُوَحِّدُوا اللَّهَ تَعَالَى فَإِذَا عَرَفُوا ذَلِکَ فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَیْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِی یَوْمِهِمْ وَلَیْلَتِهِمْ، فَإِذَا صَلُّوا فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَیْهِمْ زَکَاةً فِی أَمْوَالِهِمْ تُؤْخَذُ مِنْ غَنِیِّهِمْ فَتُرَدُّ عَلَى فَقِیرِهِمْ، فَإِذَا أَقَرُّوا بِذَلِکَ فَخُذْ مِنْهُمْ وَتَوَقَّ کَرَائِمَ أَمْوَالِ النَّاسِ". وقد صدر البخاری بهذا الحدیث أول کتاب التوحید فی صحیحه.
طالع أیضًا :[ ملائکة الله ] و [ کتب الله ] و [ رسل الله ] و [ قضاء الله وقدره ]
حِـمـى الله
حِـمـى الله فی القرآن
﴿ذَلِکَ وَمَنْ یُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَکُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا یُتْلَى عَلَیْکُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (30)﴾ (سورة الحج)
﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (151) وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (152)﴾ (سورة الأنعام)
﴿لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آَخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا (22) وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا (23)﴾ (سورة الإسراء)
﴿وَآَتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا (26) إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا (27) وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَیْسُورًا (28)
وَلَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا (29)
إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا (30)
وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئًا کَبِیرًا (31)
وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلًا (32)
وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلَا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا (33)
وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا (34)
وَأَوْفُوا الْکَیْلَ إِذَا کِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا (35)
وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا (36)
وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا (37)
کُلُّ ذَلِکَ کَانَ سَیِّئُهُ عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهًا (38)﴾(سورة الإسراء)
حِـمـى الله فی السنة النبویة
« عَنْ عَامِرٍ، قَالَ سَمِعْتُ النُّعْمَانَ بْنَ بَشِیرٍ، یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ " الْحَلاَلُ بَیِّنٌ وَالْحَرَامُ بَیِّنٌ، وَبَیْنَهُمَا مُشَبَّهَاتٌ لاَ یَعْلَمُهَا کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ، فَمَنِ اتَّقَى الْمُشَبَّهَاتِ اسْتَبْرَأَ لِدِیِنِهِ وَعِرْضِهِ، وَمَنْ وَقَعَ فِی الشُّبُهَاتِ کَرَاعٍ یَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى، یُوشِکُ أَنْ یُوَاقِعَهُ. أَلاَ وَإِنَّ لِکُلِّ مَلِکٍ حِمًى، أَلاَ إِنَّ حِمَى اللَّهِ فِی أَرْضِهِ مَحَارِمُهُ، أَلاَ وَإِنَّ فِی الْجَسَدِ مُضْغَةً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ کُلُّهُ، وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ کُلُّهُ. أَلاَ وَهِیَ الْقَلْبُ ".صحیح مسلم/ 4178»
«نْ أَنَسٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ : " أَکْبَرُ الْکَبَائِرِ : الإِشْرَاکُ بِاللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَقَتْلُ النَّفْسِ، وَعُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ، وَشَهَادَةُ الزُّورِ، وَقَوْلُ الزُّورِ ".»
حمى الله عند المسلمین
« اجتناب مَعَاصِیه وَمَحَارِمه وَیَکُون اِرْتِکَابهَا عَظِیمًا فِی نَفْسه » – ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر
« الْحُرْمَة مَکَّة وَالْحَجّ وَالْعُمْرَة وَمَا نَهَى اللَّه عَنْهُ مِنْ مَعَاصِیه کُلّهَا » – مجاهد بن جبر
درجات حِـمـى الله عند أهل السنة والجماعة
تعظیم الأوامر والنواهی من الله لأنها فقط من الله
تقتضی هذه الدرجة القیام بالأوامر من الله واجتناب النواهی من الله حباً وتعظیماً لله لأنه یستحق ذلک ولیس حباً فی النفس وخوفاً أن ینالها عذاب من الله أو ثواب منه أو خوفا من المجتمع أو الناس أو القانون فهذا یدخل فی حب النفس ولیس فی حمى الله والله لا یرضى ذلک.
« تعظیم الأمر والنهی لا خوفا من العقوبة فتکون خصومة للنفس ولا طلبا للمثوبة فیکون مستشرفا للأجرة ولا مشاهدا لأحد فیکون متزینا بالمراءاة...........فالنفوس العلیة الزکیة تعبده لأنه أهل أن یعبد ویجل ویحب ویعظم فهو لذاته مستحق للعبادة ولا یکون العبد کأجیر السوء إن أعطى أجره عمل وإن لم یعط لم یعمل فهذا عبد الأجرة لا عبد المحبة والإرادة » – ابن القیم، مدارج السالکین
الالتزام بما جاء عن الله فی ذات الله
الالتزام بما جاء عن الله أو ثبت عن محمد رسول الله فی ذات الله على مراد الله بدون التکلف فی التأویل أو تجاوز الحد فی التمثیل أو التشبیه بالمخلوقات أو التکییف بوضع هیئة معینه أو التعطیل والنفی لما أثبته الله لنفسه.
حیث یتفق جمیع الناس أن السبیل لمعرفة شکل أی شیء فی الوجود ثلاثة طرق
أن نرى هذا الشیء : (و الله لم نراه)
أن یراه أحد آخر ویحدثنا به : (و الله لم یراه أحد ولم یحدثنا عنه إلا هو فی کتابه القرآن أو ما أوحى إلى محمد رسول الله لذلک یجب الالتزام بما جاء نصاً بدون أخد آراء العقلاء أو الحکماء أو المبالغة فی التأویل)
أن یکون له شبیه أو مثیل لکی نقیس علیه : (و الله قطع الأطماع إلى ذلک فقال (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ) سورة الشورى الآیة 11)
« إجراء الخبر على ظاهره وهو أن تبقى أعلام توحید العامة الخبریة على ظواهرها ولا یتحمل البحث عنها تعسفا ولا یتکلف لها تأویلا ولا یتجاوز ظواهرها تمثیلا ولا یدعی علیها إدراکا أو توهما » – ابن القیم، مدارج السالکین
عدم الاغترار بستر الله وحلمه وعدم أمن مکر الله وعقوبته
﴿أَفَأَمِنُوا مَکْرَ اللَّهِ فَلَا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ (99)﴾ (سورة الأعراف)
« صاحب الانبساط والمشاهدة یداخله سرور لا یشبهه سرور البتة فینبغی له أن لا یأمن فی هذا الحال المکر بل یصون سروره وفرحه عن خطفات المکر بخوف العاقبة المطوی عنه علم غیبها ولا یغتر » – ابن القیم، مدارج السالکین
جنود الله
یؤمن المسلمون أن لله جنود هم خلق من خلق الله یسخرهم الله لخدمة من یشاء من خلقه أو یرسلهم لإهلاک من یشاء من خلقه بحکمته وقدرته وإرادته ولا یعلمهم إلا الله.
ذکر جنود الله فی القرآن الکریم
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ (31)﴾ (سورة المدثر)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ (173)﴾ (سورة الصافات)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا (7)﴾ (سورة الفتح)
تسمیة بعض جنود الله
الملائکة والسکینة والرعب والصواعق
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَکَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا (9)﴾ (سورة الأحزاب)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَذَلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ (26)﴾ (سورة التوبة)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿قُلْ مَنْ کَانَ فِی الضَّلَالَةِ فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا یُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَکَانًا وَأَضْعَفُ جُنْدًا (75)﴾ (سورة مریم)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَى وَکَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (40)﴾ (سورة التوبة)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ (2)﴾ (سورة الحشر)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿وَأَنْزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ صَیَاصِیهِمْ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقًا (26)﴾ (سورة الأحزاب)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ (13)﴾ (سورة الرعد)
الریح والصیحة والسیل
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آَلَ لُوطٍ نَجَّیْنَاهُمْ بِسَحَرٍ (34)﴾ (سورة القمر)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَکَانُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ (31)﴾ (سورة القمر)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَوَاتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَیْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ (16)﴾ (سورة سبأ)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی أَیَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآَخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا یُنْصَرُونَ (16)﴾ (سورة فصلت)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿وَفِی عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ (41)﴾ (سورة الذاریات)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ (19)﴾ (سورة القمر)
الطوفان والجراد والقمل والضفادع والدم
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آَیَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِینَ (133)﴾ (سورة الأعراف)
1. الطوفان :
« أی المطر الشدید حتى عاموا فیه. وقال مجاهد وعطاء: الطوفان الموت قال الأخفش: واحدته طوفانة. وقیل: هو مصدر کالرجحان والنقصان؛ فلا یطلب له واحد. قال النحاس: الطوفان فی اللغة ما کان مهلکا من موت أو سیل؛ أی ما یطیف بهم فیهلکهم. وقال السدی: ولم یصب بنی إسرائیل قطرة من ماء، بل دخل بیوت القبط حتى قاموا فی الماء إلى تراقیهم، ودام علیهم سبعة أیام. وقیل: أربعین یوما » – القرطبی، الجامع لأحکام القرآن
2. الجراد :
« الجراد وهو الحیوان المعروف، جمع جرادة فی المذکر والمؤنث. فإن أردت الفصل نعت فقلت رأیت جرادة ذکرا - فأکل زروعهم وثمارهم حتى أنها کانت تأکل السقوف والأبواب حتى تنهدم دیارهم. ولم یدخل دور بنی إسرائیل منها شیء.» – القرطبی، الجامع لأحکام القرآن
« کان رسول الله إذا دعا على الجراد قال اللهم أهلک الجراد اقتل کباره وأهلک صغاره وأفسد بیضه واقطع دابره وخذ بأفواههم عن معاشنا وأرزاقنا إنک سمیع الدعاء قال فقال رجل یا رسول الله کیف تدعو على جند من أجناد الله بقطع دابره قال فقال رسول الله إنها نثرة حوت فی البحر » – الترمذی وابن ماجه، سنن الترمذی وسنن ابن ماجه
« روى محمد بن المنکدر عن جابر بن عبد الله عن عمر بن الخطاب قال سمعت رسول الله یقول: "إن الله خلق ألف أمة ستمائة منها فی البحر وأربعمائة فی البر وإن أول هلاک هذه الأمم الجراد فإذا هلکت الجراد تتابعت الأمم مثل نظام السلک إذا انقطع" » – الترمذی، نوادر الأصول
3. القمل :
« وهو صغار الدبى؛ قاله قتادة. والدبى: الجراد قبل أن یطیر، الواحدة دباة. وأرض مدبیة إذا أکل الدبى نباتها. وقال ابن عباس: القمل السوس الذی فی الحنطة. وقال ابن زید: البراغیث. وقال الحسن: دواب سود صغار. وقال أبو عبیدة: الحمنان، وهو ضرب من القراد، واحدها حمنانة. فأکلت دوابهم وزروعهم، ولزمت جلودهم کأنها الجدری علیهم، ومنعهم النوم والقرار. وقال حبیب بن أبی ثابت: القمل الجعلان. والقمل عند أهل اللغة ضرب من القردان. قال أبو الحسن الأعرابی العدوی: القمل دواب صغار من جنس القردان؛ إلا أنها أصغر منها، واحدتها قملة. قال النحاس: ولیس هذا بناقض لما قاله أهل التفسیر؛ لأنه یجوز أن تکون هذه الأشیاء کلها أرسلت علیهم، وهی أنها کلها تجتمع فی أنها تؤذیهم. » – القرطبی، الجامع لأحکام القرآن
4. الضفادع :
« جمع ضفدع وهی المعروفة التی تکون فی الماء، وفیه مسألة واحدة هی أن النهی ورد عن قتلها؛ أخرجه أبو داود وابن ماجة بإسناد صحیح. أخرجه أبو داود عن أحمد بن حنبل عن عبد الرزاق وابن ماجة عن محمد بن یحیى النیسابوری الذهلی عن أبی هریرة قال: " نهى رسول الله عن قتل الصرد والضفدع والنملة والهدهد". قال عبد الله بن عمرو: لا تقتلوا الضفدع فإن نقیقه الذی تسمعون تسبیح. فروی أنها ملأت فرشهم وأوعیتهم وطعامهم وشرابهم؛ فکان الرجل یجلس إلى ذقنه فی الضفادع، وإذا تکلم وثب الضفدع فی فیه. » – القرطبی، الجامع لأحکام القرآن
5. الدم :
« فأرسل الله علیهم الدم فسال النیل علیهم دما. وکان الإسرائیلی یغترف منه الماء، والقبطی الدم. وکان الإسرائیلی یصب الماء فی فم القبطی فیصیر دما، والقبطی یصب الدم فی فم الإسرائیلی فیصیر ماء زلالا. » – القرطبی، الجامع لأحکام القرآن
أولیاء الله
أولیاء الله فی القرآن الکریم
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ (62) الَّذِینَ آَمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ (63) لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآَخِرَةِ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (64)﴾ (سورة یونس)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آَمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (257)﴾ (سورة البقرة)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آَمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ (55) وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آَمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ (56)﴾ (سورة المائدة)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿هُنَالِکَ الْوَلَایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَوَابًا وَخَیْرٌ عُقْبًا (44)﴾ (سورة الکهف)
صفات أولیاء الله
الإیمان والتقوى
« إن الله قال من عادى لی ولیا فقد آذنته بالحرب وما تقرب إلی عبدی بشیء أحب إلی مما افترضت علیه وما یزال عبدی یتقرب إلی بالنوافل حتى أحبه فإذا أحببته کنت سمعه الذی یسمع به وبصره الذی یبصر به ویده التی یبطش بها ورجله التی یمشی بها وإن سألنی لأعطینه ولئن استعاذنی لأعیذنه وما ترددت عن شیء أنا فاعله ترددی عن نفس المؤمن یکره الموت وأنا أکره مساءته » – محمد رسول الله، صحیح البخاری
« قال الله عز وجل من أذل لی ولیا فقد استحل محاربتی وما تقرب إلی عبدی بمثل أداء الفرائض وما یزال العبد یتقرب إلی بالنوافل حتى أحبه إن سألنی أعطیته وإن دعانی أجبته ما ترددت عن شیء أنا فاعله ترددی عن وفاته لأنه یکره الموت وأکره مساءته » – محمد رسول الله، مسند أحمد
« من عادى لله ولیا فقد بارز الله بالمحاربة إن الله یحب الأبرار الأتقیاء الأخفیاء الذین إذا غابوا لم یفتقدوا وإن حضروا لم یدعوا ولم یعرفوا قلوبهم مصابیح الهدى یخرجون من کل غبراء مظلمة » – محمد رسول الله، سنن ابن ماجه
الحب فی الله والبغض فی الله
« إن أحب الأعمال إلى الله عز وجل الحب فی الله والبغض فی الله » – محمد رسول الله، مسند أحمد
« أفضل الأعمال الحب فی الله والبغض فی الله » – محمد رسول الله، سنن أبی داود
« من أحب لله وأبغض لله وأعطى لله ومنع لله فقد استکمل الإیمان » – محمد رسول الله، سنن أبی داود
« لا یحق العبد حق صریح الإیمان حتى یحب لله تعالى ویبغض لله فإذا أحب لله تبارک وتعالى وأبغض لله تبارک وتعالى فقد استحق الولاء من الله وإن أولیائی من عبادی وأحبائی من خلقی الذین یذکرون بذکری وأذکر بذکرهم » – محمد رسول الله، مسند أحمد
حق الله على أولیاء الله
لفظ الجلاله الله منحوت على الحجر فی باکستان
« قال بینما أنا ردیف النبی لیس بینی وبینه إلا آخرة الرحل فقال یا معاذ قلت لبیک یا رسول الله وسعدیک ثم سار ساعة ثم قال یا معاذ قلت لبیک رسول الله وسعدیک ثم سار ساعة ثم قال یا معاذ بن جبل قلت لبیک رسول الله وسعدیک قال هل تدری ما حق الله على عباده قلت الله ورسوله أعلم قال حق الله على عباده أن یعبدوه ولا یشرکوا به شیئا ثم سار ساعة ثم قال یا معاذ بن جبل قلت لبیک رسول الله وسعدیک قال هل تدری ما حق العباد على الله إذا فعلوه قلت الله ورسوله أعلم قال حق العباد على الله أن لا یعذبهم » – معاذ بن جبل، صحیح البخاری
« کنت ردف النبی على حمار یقال له عفیر فقال یا معاذ هل تدری حق الله على عباده وما حق العباد على الله قلت الله ورسوله أعلم قال فإن حق الله على العباد أن یعبدوه ولا یشرکوا به شیئا وحق العباد على الله أن لا یعذب من لا یشرک به شیئا فقلت یا رسول الله أفلا أبشر به الناس قال لا تبشرهم فیتکلوا » – معاذ بن جبل، صحیح البخاری
کرامات أولیاء الله عند أهل السنة والجماعة
یؤمن أهل السنة والجماعة بأن الله یجری على ید بعض أولیاء الله بعض الأمور الخارقة للعادة ویؤمنون بأن هذا فضل من الله للمؤمنین واستدراج لغیر المؤمنین
« وکرامات أولیاء الله أعظم من هذه الأمور وهذه الأمور الخارقة للعادة وإن کان قد یکون صاحبها ولیا لله فقد یکون عدوا لله فإن هذه الخوارق تکون لکثیر من الکفار والمشرکین وأهل الکتاب والمنافقین وتکون لأهل البدع وتکون من الشیاطین فلا یجوز أن یظن أن کل من کان له شیء من هذه الأمور أنه ولی لله بل یعتبر أولیاء الله بصفاتهم وأفعالهم وأحوالهم التی دل علیها الکتاب والسنة ویعرفون بنور الایمان والقرآن وبحقائق الایمان الباطنة وشرائع الاسلام الظاهرة » – ابن تیمیة، أولیاء الرحمن وأولیاء الشیطان
معجزات النبی محمد رسول الله
عند أهل السنة والجماعة تسمى کرامات الأنبیاء معجزات حیث ترتبط کلمة معجزات على الأنبیاء والکرامات للأولیاء ومن ذلک یعتبرون ولادة سارة بإسحاق من نبی الله إبراهیم بعد الیأس والعقم هی معجزة نبی وکرامة ولی
« انشقاق القمر وتسبیح الحصا فی کفه وإتیان الشجر إلیه وحنین الجذع إلیه وإخباره لیلة المعراج بصفة بیت المقدس وإخباره بما کان وما یکون وإتیانه بالکتاب العزیز وتکثیر الطعام والشراب مرات کثیرة کما أشبع فی الخندق العسکر من قدر طعام وهو لم ینقص فی حدیث أم سلیم المشهور وروى العسکر فی غزوة خیبر من مزادة ماء ولم تنقص وملأ أوعیة العسکر عام تبوک من طعام قلیل ولم ینقص وهم نحو ثلاثین ألفا ونبع الماء من بین أصابعه مرات متعددة حتى کفى الن
asmaullah al -hassani
عسم الله الحساني
نامهای خدا در قرآن مجموعهای از بیش از ۲۰۰ نام خداوند است که در قرآن ذکر شدهاند و اصطلاحا، ۹۹ تای آن «اسماء الحسنی» یا نامهای نیکوی خداوند خوانده میشوند. هر چند که تعداد نامهای خدا، شامل صفتها و کلمههای مرکب، در قرآن و سنت از ۹۹ عدد خیلی بیشتر هستند، ولی مسلمانان اعتقاد دارند که گروه برگزیدهای از نامها (نامهای نیکو)، تعدادشان ۹۹ عدد است.
از میان این ۹۹ نام، ۸۵ تای آن مستقیما در قرآن ذکر شده است. اما تعدادی از این نامها مستقیما در قرآن وجود ندارد. بعضی از محققان با رجوع به احادیث تا ۲۰۰ مورد از این نامها را یافتهاند.
محتویات
اسماء حسنی
اسماء حُسنی را به ۳ گروه بخش کردهاند:
اسماء جمالی (۵۵ نام) برای کسب رحمت و روزی به کار میروند.
اسماء جلالی (۲۲ نام) برای ایجاد عداوت و از میان بردن حریف به کار میآیند.
اسماء مشترک (۲۲ نام) بسته به نیت، خاصیت هر دو گروه قبلی را دارند.
اعتقاد بر این است که یکی از اسامی خدا که بر کسی دانسته نیست اسم اعظم است. و با بر زبان آوردن آن هر خواستهٔ گوینده برآورده خواهد شد.
فهرست نامهای نیکوی خداوند
نوشتار اصلی: نامهای نیکوی خداوند
۹۹ نام خدا بر طبق سنت اسلام، به نامهای نیکوی خداوند معروفند. باید توجه داشت که در هیچ مرجعی فهرست زیباییشناسانهٔ یکسانی که به ترتیب نامها را در خود ذکر کرده باشد وجود ندارد.
اشاره به وجود نامهای نیکو در قرآن
اطلاعات بیشتر: نامهای خدا در قرآن
در آیات زیر به وجود نامهای نیکو برای خداوند اشاره شده است:
قرآن ۲۰.۷ الله لا اله الّا هو له الاسماء الحسنی
ترجمه : او خداییست که نیست جز او خدایی، همانکه دارای نامهای نیکوست
قرآن ۷.۱۸۰ و لله الاسماء الحسنی فدعوه بها
ترجمه : و او نامهای نیکویی دارد، پس به آنها بخوانیدش
فهرست نامهای نیکوی خداوند
در جدول زیر ۹۹ نام خدا بنا بر سنت اسلام، که به نامهای نیکوی خداوند معروفاند، با ترجمه فارسی و معادل ابجد آنها آمدهاست.
بر سر بیشتر این نامها اتفاق نظر است؛ هر چند که در مورد تعدادی از آنها همچنان اختلاف است.
شماره عربی فارسی ابجد
۱ الرحمن بخشاینده ۲۹۸
۲ الرحیم مهربان ۲۵۸
۳ الملک پادشاه ۹۰
۴ القدوس مقدس ۷۰
۵ السلام پاک و سلامتی بخش عالم ۱۳۱
۶ المؤمن اطمینان دهنده ۱۳۶
۷ المهیمن نگهدارنده ۱۴۵
۸ العزیز باشکوه ۹۴
۹ الجبار توانگر ۲۰۶
۱۰ المتکبر بسیار بزرگ ۶۶۲
۱۱ الخالق آفریننده ۷۳۱
۱۲ البارئ درست ۲۱۳
۱۳ المصور نگارگر، صورتگر ۳۳۶
۱۴ الغفار همیشه بخشاینده ۱۲۸۱
۱۵ القهار فروکاهنده ۳۰۶
۱۶ الوهاب نیک بخشاینده ۱۴
۱۷ الرزاق همیشه روزی دهنده ۳۰۸
۱۸ الفتاح گشاینده (پیروزکننده) ۴۸۹
۱۹ العلیم داناترین ۱۵۰
۲۰ القابض میراننده، بیرون کشنده جانها ۹۰۳
۲۱ الباسط گستراننده، فراخ کننده روزی ۷۲
۲۲ الخافض پست کننده، خوار کننده ۱۴۸۱
۲۳ الرافع (به سوی خود) بالا برنده ۳۵۱
۲۴ المعز عزیزکننده ۱۱۷
۲۵ المذل خوارکننده ۷۷۰
۲۶ السمیع شنواترین ۱۸۰
۲۷ البصیر بیناترین ۳۰۲
۲۸ الحکم دادگر ۶۸
۲۹ العدل بینهایت عادل ۱۱۴
۳۰ اللطیف آنکه بر بندگانش لطف دارد ۱۲۹
۳۱ الخبیر آگاهترین ۸۱۲
۳۲ الحلیم بسیار بردبار ۸۸
۳۳ العظیم بیانتها ۱۰۲۰
۳۴ الغفور بسیار بخشاینده ۱۲۸۶
۳۵ الشکور بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است مر عمل کوچک را) ۵۲۶
۳۶ العالی بلند مرتبه ۱۱۰
۳۷ الکبیر بزرگترین ۲۳۲
۳۸ الحفیظ نگهدارنده ۹۹۸
۳۹ المقیت خوراک دهنده ۵۵۰
۴۰ الحسیب شمارنده ۸۰
۴۱ الجلیل بسیار گرانقدر ۷۳
۴۲ الکریم بسیار بخشنده ۲۷۰
۴۳ الرقیب نگهبان، بیننده و آماده ۳۱۲
۴۴ المجیب پاسخگو ۵۵
۴۵ الواسع گسترده، پهناور ۱۳۷
۴۶ الحکیم فرزانه، بسیار خردمند ۷۸
۴۷ الودود دوست ۲۰
۴۸ المجید بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان است) ۵۷
۴۹ الباعث برانگیزنده مردگان ۵۷۳
۵۰ الشهید بیننده ۳۱۹
۵۱ الحق راست، درست ۱۰۸
۵۲ الوکیل عهده دار همه امور بندگان و موجودات ۶۶
۵۳ القوی پرزور ۱۱۶
۵۴ المتین سخت (و نیز پاینده) ۵۰۰
۵۵ الولی دوست، یار و نگهبان ۴۶
۵۶ الحمید ستوده ۶۲
۵۷ المحصی شمارنده ۱۴۸
۵۸ المبدئ نخستین آفریننده ۵۶
۵۹ المعید بازگرداننده، دوباره زنده کننده ۱۲۴
۶۰ المحیی زندگی بخش، هستی بخش ۶۸
۶۱ الممیت میراننده، نابود کننده ۴۹۰
۶۲ الحی زنده ۱۸
۶۳ القیوم قائم به ذات (همه-آفرینندهای که کسی او را نیافرید)، پاینده ۱۴۶
۶۴ الواجد یابنده ۱۴
۶۵ الماجد بزرگوار ۴۸
۶۶ الواحد یکتای بیهمتا ۱۹
۶۷ الاحد یگانه (خدایی جز او نیست) ۱۳
۶۸ الصمد بینیاز ۱۳۴
۶۹ القادر توانا ۳۰۵
۷۰ المقتدر تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر ۷۴۴
۷۱ المقدم فراپیش کشنده ۱۸۴
۷۲ المؤخر فراپس دارنده، پس گذارنده چیزها و نهنده آنها بجای آنها ۸۴۶
۷۳ الأول نخستین، اول پدیدارکننده وجود ۳۷
۷۴ الأخر واپسین، آخر فناکننده موجود ۸۰۱
۷۵ الظاهر آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز ۱۱۰۶
۷۶ الباطن پنهان، همه دربرگیرنده ۶۲
۷۷ الوالی یگانه سرپرستی که همه ولایتها از اوست ۴۷
۷۸ المتعالی خود ستوده ۵۵۱
۷۹ البر نیکوترین ۲۰۲
۸۰ التواب همیشه توبه پذیر ۴۰۹
۸۱ المنتقم انتقام گیر ۶۳۰
۸۲ العفو درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان ۱۵۶
۸۳ الرؤوف بسیار دلسوز و مهربان ۲۸۶
۸۴ مالک الملک فرمانروای جهان ۲۱۲
۸۵ ذوالجلال و الاکرام دارای شکوه و بخشش
۸۶ المقسط عادل ۲۰۹
۸۷ الجامع گردآورنده ۱۱۴
۸۸ الغنی توانگر ۱۰۶۰
۸۹ المغنی بینیاز کننده، بسنده ۱۱۰۰
۹۰ المانع بازدارنده ۱۶۱
۹۱ الضار آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت میشود) ۱۰۰۱
۹۲ النافع سودمند ۲۰۱
۹۳ النور روشنی ۲۵۶
۹۴ الهادی رهنما ۲۰
۹۵ البدیع سنجش ناپذیر، آفریننده ۸۶
۹۶ الباقی ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر) ۱۱۳
۹۷ الوارث مالک نهایی تمام مخلوقات ۷۰۷
۹۸ الرشید راهنما، آموزگار و دانای بیخطا ۵۱۴
۹۹ الصبور شکیبا ۲۹۸
عموما بر سر اغلب این نامها با هم توافق دارند؛ هر چند که در مورد تعدادی از آنها همچنان اختلاف وجود دارد.
دیگر نامهای خدا در قرآن
نامهای دیگری برای خداوند در قرآن یافت میشود اما جزء لیست ۹۹ نام نیکوی معروف خداوند ذکر نشده است.
لیست زیر شامل نامهایی است که در لیست آن ۹۹ نام قرار ندارند.
شماره عربی فارسی برخی آیات ذکر شده
۱ المالک صاحب یا دارندهٔ هر چیز
۲ الملیک مالک همیشگی
۳ ذو الفضل العظیم دارای لطف و شان بیکران ۲:۱۰۵، ۳:۷۴، ۸:۲۹، ۵۷:۲۱، ۵۷:۲۹، ۶۲:۴
۴ ذو انتقام صاحب انتقام (منسوب به انتقام گیرنده) سوره آلعمران آیه ۴، سوره مائده آیه ۹۵، سوره ابراهیم آیه ۴۷
۵ شدید العقاب سخت کیفر (مجازات کنندهٔ شدید) سوره غافر آیه ۲۲
صوفیه
برای صوفیان باور به صدمین نام خدا از ارزش والایی برخوردار است. بنا بر باور آنان تنها در اثر شناخت تمام و کمال پروردگار و یا حتی یکیشدن با وی (خداگونه شدن) میتوان به این نام پی برد. آنها صدمین نام خداوند را اسم اعظم میگویند.
نام صدم
در برخی احادیث مذاهب شیعه و سنی گفته شدهاست که حضرت مهدی (عج) نام صدم را آشکار میکند.
اسماء نویسی
به نگارش اسماء حسنی با بکارگیری از صنعت مربعات و اعداد وفقی را بر پوست، کاغذ یا پارچه اسماء نویسی میگویند. این کار در دوران قاجار در ایران رواج داشت.
پانویس
↑ Fleming, Marrianne. Worden, David. Religious Studies for AQA; Thinking About God and Morality. Oxford: Heinemann Educational Publishers, 2004. ISBN 0-435-30713-4.
↑ تناولی، ص. ۳۳
↑ قرآن مجید، انتشارات اسوه، به خط عثمان طه
↑ مهذب الاسماء
↑ فرهنگ دهخدا، علی اکبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران
↑ فرهنگ معین، محمد معین، انتشارات امیرکبیر
↑ تناولی، ص. ۳۵
↑ مهذب الاسماء
↑ فرهنگ دهخدا، علی اکبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران
↑ فرهنگ معین، محمد معین، انتشارات امیرکبیر
↑ Encyclopedia of The Orient (نوامبر ۲۰۰۷)
↑ تناولی، ص. ۳۳
جستارهای وابسته
نامهای خدا در قرآن
قرآن
اسماء حسنی
اسم اعظم
منابع
محمد معین، فرهنگ معین
پرویز تناولی، طلسم: گرافیک سنتی ایران، نشر بنگاه، تهران ۱۳۸۵، ISBN 964-96383-4-2
ن • ب • و
نامهای نیکوی خداوند در قرآن
ن • ب • و
قرآن
ردههای صفحه: خدا در اسلامعلوم خفیه فهرستهای مربوط به ادیان قرآن نامهای خدانامهای نیکوی خداوند
قس عربی
الله فی الإسلام هو عَلم على الذات الواجد المستحق لجمیع المحامد، وهو الإله الحق لجمیع المخلوقات ولا معبود بحق إلا هو. ویؤمن المسلمون بأن الله واحد، أحد، فرد، صمد، لیس له مثیل ولا نظیر ولا شبیه ولا صاحبة ولا ولد ولا والد ولا وزیر له ولا مشیر له، ولا عدید ولا ندید ولا قسیم.
توحید الله بالعبادة هی جوهر العقیدة فی الدین الإسلامی. ولله أسماء عدة تدعى أسماء الله الحسنى، حیث یؤمن المسلمون أن من یحصی 99 منها یدخل الجنة.فعن النبى () قال "إن لله تسعة وتسعین اسما. مائة إلا واحد. من أحصاها دخل الجنة". 2677 صحیح مسلم
محتویات
وصف الله فی القرآن وو صف قدراته وأسمائه وبدیع صنعه
ورد ذکر لفظ (الله) فی القرآن 2724 مرة منها
﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (3) وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (4)﴾ (سورة الإخلاص)
﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (255)﴾ (سورة البقرة)
﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (35)﴾ (سورة النور)
﴿فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (74)﴾ (سورة النحل)
﴿فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (11)﴾ (سورة الشورى)
" بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ أَنَّىٰ یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَکُن لَّهُ صَاحِبَةٌ ۖ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ " الآیه 101 سورة الأنعام (6)
" وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ ۚ وَکَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا ﴿٥٨﴾ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ الرَّحْمَـٰنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِیرًا ﴿٥٩﴾ وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَـٰنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَـٰنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ۩ ﴿٦٠﴾ تَبَارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِیهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِیرًا ﴿٦١﴾ وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن یَذَّکَّرَ أَوْ أَرَادَ شُکُورًا ﴿٦٢﴾ " الآیة (58 ---- 62) سورة الفرقان (25)
" الرَّحْمَـٰنُ ﴿١﴾ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿٢﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ ﴿٣﴾ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ﴿٤﴾ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿٥﴾ وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ ﴿٦﴾ وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ ﴿٧﴾ أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ ﴿٨﴾ وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ ﴿٩﴾ وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿١٠﴾ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ ﴿١١﴾ وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیْحَانُ ﴿١٢﴾ فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿١٣﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ ﴿١٤﴾ وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ ﴿١٥﴾ فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿١٦﴾ " الآیة (1 ---- 16) سورة الرحمن (55)
" قُلِ اللَّـهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ ۖ بِیَدِکَ الْخَیْرُ ۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿٢٦﴾ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ ۖ وَتُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ ۖ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿٢٧﴾ " الآیة (26 - 27) سورة آل عمران (3)
" تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا ﴿١﴾ الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یَکُن لَّهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرًا ﴿٢﴾ " الآیة (1 - 2) سورة الفرقان (25)
وصف الله فی مذاهب وطوائف وفرق المسلمین
لفظ الجلاله الله مکتوبة على جدار eski camii فی أدرنة، ترکیا
أهل السنة والجماعة
« هو الله الذی لا إله إلا هو عالم الغیب والشهادة الرحمن الرحیم الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر الذی خلق السماوات والأرض فی ستة أیام ثم استوى على العرش یدبر الأمر ما من شفیع إلا من بعد إذنه حی له الحیاة قدیر له صفة القدرة مرید له صفة الإرادة کلم موسى تکلیما وتجلى للجبل فجعله دکا هشیما فوق سماواته مستو على عرشه بائن من خلقه یرى من فوق سبع سماوات ویسمع ضجیج الأصوات باختلاف اللغات على تفنن الحاجات ویرى دبیب النملة السوداء على الصخرة الصماء فی غیاهب الظلمات لا تتحرک ذرة إلا بإذنه ولا تسقط ورقة إلا بعلمه ولا یعزب عن علمه مثقال ذرة فی الأرض والسموات ترفع إلیه الحاجات وتصعد إلیه الکلمات الطیبات وینزل من عنده الأمر بتدبیر المخلوقات له القوة کلها والعز کله والجمال کله والعلم کله والکمال کله وهو الحی القیوم الذی لا تأخذه سنة ولا نوم موصوف بکل جمال منزه عن کل نقص وعیب لا تضرب له الأمثال ولا یشبه بالمخلوقات فعال لما یرید لوجهه سبحات الجلال وهو الجمیل الذی له کل الجمال إحدى یدیه للجود والفضل والأخرى للقسط والعدل یقبض سماواته السبع بإحدى یدیه والأرضین السبع بالید الأخرى ثم یهزهن ثم یقول أنا الملک لا ینام ولا ینبغی له أن ینام یخفض القسط ویرفعه یرفع إلیه عمل اللیل قبل عمل النهار وعمل النهار قبل عمل اللیل حجابه النور لو کشفه لأحرقت سبحات وجهه ما انتهى إلیه بصره من خلقه قریب مجید رحیم ودود لطیف خبیر » – ابن قیم الجوزیة، الصواعق المرسلة /الجزء الثالث/ صفحة 1114
«الحمد لله الأول الآخر، الباطن الظاهر، الذی هو بکل شیء علیم، الأول فلیس قبله شیء، الآخر فلیس بعده شیء، الظاهر فلیس فوقه شیء، الباطن فلیس دونه شیء، الأزلی القدیم الذی لم یزل موجودًا بصفات الکمال، ولا یزال دائمًا مستمرًا باقیًا سرمدیًا بلا انقضاء ولا انفصال ولا زوال. یعلم دبیب النملة السوداء، على الصخرة الصماء، فی اللیلة الظلماء، وعدد الرمال. وهو العلی الکبیر المتعال، العلی العظیم الذی خلق کل شیء فقدره تقدیرًا.» – إسماعیل بن عمر بن کثیر، کتاب البدایة والنهایة/الجزء الأول
«استواء یلیق بجلال الله ویختص به فلا یلزمه شیء من اللوازم الباطلة التی یجب نفیها کما یلزم من سائر الأجسام.» – أحمد ابن تیمیة، مجموع الفتاوى/المجلد الخامس
«هو الله الذی لا إله إلا هو رب العالمین وقیوم السموات والارضین الملک الحق المبین الموصوف بالکمال کله المنزه عن کل عیب ونقص وعن کل تمثیل وتشبیه فی کماله » – ابن قیم الجوزیة، مفتاح دار السعادة
«هو الذی إن شاء وسعه أدنى شیء، وإن شاء لم یسعه شیء، وإن أراد عرفه کل شیء، وإن لم یرد لم یعرفه شیء، إن أحب وجد عند کل شیء، وإن لم یحب لم یوجد عند شیء، وقد جاوز الحد والمعیار، وسبق القیل والأقدار، ذو صفات لا تحصى، وقدر لا یتناهى، لیس محبوسًا فی صورة، ولا موقوفًا بصفة، ولا محکومًا علیه بکلم، ولا یتجلى بوصف مرتین، ولا یظهر فی صورة لاثنین، ولا یرد منه بمعنى واحد کلمتان، بل لکل تجل منه صورة، ولکل عبد عند ظهوره صفة، وعن کل نظرة کلام، وبکل کلمة إفهام، ولا نهایة لتجلیه، ولا غایة لأوصافه.» – شیخ الصوفیة أبو طالب المکی، مجموع الفتاوى/المجلد الخامس
لفظ (الله) فی اللغة العربیة
الله: اسم الجلاله کما فی الدیفیهی.
غالبا ما تورد عبارة "لفظة الجلالة" فی الأدبیات العربیة عند ذکر کلمة "الله" کلفظة لغویة أو نحویة للتفریق بینها وبین غیرها من الکلمات. ولم یرد ما یفید أن أحدا أطلق هذ الاسم على نفسه سواء قبل الإسلام أو بعده، بالرغم من وجود من إدعوا الإلوهیة إلا أنهم لم یسموا أنفسهم بهذا الاسملمصدر. جاء فی القرآن ﴿رَبُّ السَّمَأوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا﴾ (سورة مریم : 65)
وهذا من بیان قدرة الله على خلقه حیث لم یصرف قلب أو عقل أحد من مخلوقاته إلى أن یسمی أو یتسمى باسمه العظیم.
وکل اسم من أسماء الله الحسنى یضاف إلیه فلا یصح أن یقال من أسماء الجبار الله أو من أسماء الرحیم الله بل یقال من أسماء الله الرحیم العزیز الجبار.... وهکذا وهکذا یتضح لنا بإن اسم الله هو الاسم الأول الأصل وغیره من الأسماء الحسنى تضاف إلیه وتنسب إلیه.
من خواص اسم الجلاله (الله) التی یتمیز بها عن بقیة الأسماء فی النداء والدعاء، حیث أننا إذا أردنا أن ندعو باسم الرحمن أو الرحیم أو السمیع یجب أن نحذف الألف واللام فنقول یارحمن یارحیم یاسمیع ولا یصح أبدا فی اللغة أن نقول یا الرحمن ویا الرحیم ویا السمیع وینکر ذلک قواعد اللغة حیث یجب حذف الألف واللام عند وجود النداء إلا فی لفظ الجلاله (الله) نقول یا الله فتبقى الألف واللام لأنها من اصل الاسم کما ورد سابقاً حیث ان کلمة الله هی علم.
من خواص اسم الجلاله (الله) أنه لا یذکر منفرداً بل یذکر فی جمله تامة المعنى. کما أن أعظم کلمة ذکر فیها اسم الهی ((لا إله إلا الله)).
من خواص اسم الجلاله (الله) تغیر القلوب عند سماعها بحسب حال الأشخاص وأحوالهم مع ربهم وخالقهم وبین الله هذا فی کتابه الکریم حیث قال الله تعالى : ﴿وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآَخِرَةِ وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ (45)﴾ (سورة الزمر : 45). وقال الله : ﴿ذَلِکُمْ بِأَنَّهُ إِذَا دُعِیَ اللَّهُ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ وَإِنْ یُشْرَکْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ (12)﴾ (سورة غافر : 12)
الإیمان بالله فی الإسلام
جزء من سلسلة
أهل السنة والجماعة
أرکان الإیمان
أرکان الإیمان
الإیمان بالله
الإیمان بالملائکة
الإیمان بالکتب السماویة
الإیمان بالرسل
الإیمان بالیوم الآخر
الإیمان بالقضاء والقدر
عرض · نقاش · تعدیل
مقال تفصیلی :أرکان الإیمان
معرفة الله هی أصل الدین ورکن التوحید وأول الواجبات الشرعیة فی الإسلام. لَمَّا بَعَثَ النَّبِیُّ مُعَإذًا نَحْوَ الْیَمَنِ قَالَ لَهُ "إِنَّکَ تَقْدَمُ عَلَى قَوْمٍ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ فَلْیَکُنْ أَوَّلَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَى أَنْ یُوَحِّدُوا اللَّهَ تَعَالَى فَإِذَا عَرَفُوا ذَلِکَ فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَیْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِی یَوْمِهِمْ وَلَیْلَتِهِمْ، فَإِذَا صَلُّوا فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَیْهِمْ زَکَاةً فِی أَمْوَالِهِمْ تُؤْخَذُ مِنْ غَنِیِّهِمْ فَتُرَدُّ عَلَى فَقِیرِهِمْ، فَإِذَا أَقَرُّوا بِذَلِکَ فَخُذْ مِنْهُمْ وَتَوَقَّ کَرَائِمَ أَمْوَالِ النَّاسِ". وقد صدر البخاری بهذا الحدیث أول کتاب التوحید فی صحیحه.
طالع أیضًا :[ ملائکة الله ] و [ کتب الله ] و [ رسل الله ] و [ قضاء الله وقدره ]
حِـمـى الله
حِـمـى الله فی القرآن
﴿ذَلِکَ وَمَنْ یُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَکُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا یُتْلَى عَلَیْکُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (30)﴾ (سورة الحج)
﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (151) وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (152)﴾ (سورة الأنعام)
﴿لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آَخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا (22) وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا (23)﴾ (سورة الإسراء)
﴿وَآَتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا (26) إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا (27) وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَیْسُورًا (28)
وَلَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا (29)
إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا (30)
وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئًا کَبِیرًا (31)
وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلًا (32)
وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلَا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا (33)
وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا (34)
وَأَوْفُوا الْکَیْلَ إِذَا کِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا (35)
وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا (36)
وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا (37)
کُلُّ ذَلِکَ کَانَ سَیِّئُهُ عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهًا (38)﴾(سورة الإسراء)
حِـمـى الله فی السنة النبویة
« عَنْ عَامِرٍ، قَالَ سَمِعْتُ النُّعْمَانَ بْنَ بَشِیرٍ، یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ " الْحَلاَلُ بَیِّنٌ وَالْحَرَامُ بَیِّنٌ، وَبَیْنَهُمَا مُشَبَّهَاتٌ لاَ یَعْلَمُهَا کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ، فَمَنِ اتَّقَى الْمُشَبَّهَاتِ اسْتَبْرَأَ لِدِیِنِهِ وَعِرْضِهِ، وَمَنْ وَقَعَ فِی الشُّبُهَاتِ کَرَاعٍ یَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى، یُوشِکُ أَنْ یُوَاقِعَهُ. أَلاَ وَإِنَّ لِکُلِّ مَلِکٍ حِمًى، أَلاَ إِنَّ حِمَى اللَّهِ فِی أَرْضِهِ مَحَارِمُهُ، أَلاَ وَإِنَّ فِی الْجَسَدِ مُضْغَةً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ کُلُّهُ، وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ کُلُّهُ. أَلاَ وَهِیَ الْقَلْبُ ".صحیح مسلم/ 4178»
«نْ أَنَسٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ : " أَکْبَرُ الْکَبَائِرِ : الإِشْرَاکُ بِاللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَقَتْلُ النَّفْسِ، وَعُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ، وَشَهَادَةُ الزُّورِ، وَقَوْلُ الزُّورِ ".»
حمى الله عند المسلمین
« اجتناب مَعَاصِیه وَمَحَارِمه وَیَکُون اِرْتِکَابهَا عَظِیمًا فِی نَفْسه » – ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر
« الْحُرْمَة مَکَّة وَالْحَجّ وَالْعُمْرَة وَمَا نَهَى اللَّه عَنْهُ مِنْ مَعَاصِیه کُلّهَا » – مجاهد بن جبر
درجات حِـمـى الله عند أهل السنة والجماعة
تعظیم الأوامر والنواهی من الله لأنها فقط من الله
تقتضی هذه الدرجة القیام بالأوامر من الله واجتناب النواهی من الله حباً وتعظیماً لله لأنه یستحق ذلک ولیس حباً فی النفس وخوفاً أن ینالها عذاب من الله أو ثواب منه أو خوفا من المجتمع أو الناس أو القانون فهذا یدخل فی حب النفس ولیس فی حمى الله والله لا یرضى ذلک.
« تعظیم الأمر والنهی لا خوفا من العقوبة فتکون خصومة للنفس ولا طلبا للمثوبة فیکون مستشرفا للأجرة ولا مشاهدا لأحد فیکون متزینا بالمراءاة...........فالنفوس العلیة الزکیة تعبده لأنه أهل أن یعبد ویجل ویحب ویعظم فهو لذاته مستحق للعبادة ولا یکون العبد کأجیر السوء إن أعطى أجره عمل وإن لم یعط لم یعمل فهذا عبد الأجرة لا عبد المحبة والإرادة » – ابن القیم، مدارج السالکین
الالتزام بما جاء عن الله فی ذات الله
الالتزام بما جاء عن الله أو ثبت عن محمد رسول الله فی ذات الله على مراد الله بدون التکلف فی التأویل أو تجاوز الحد فی التمثیل أو التشبیه بالمخلوقات أو التکییف بوضع هیئة معینه أو التعطیل والنفی لما أثبته الله لنفسه.
حیث یتفق جمیع الناس أن السبیل لمعرفة شکل أی شیء فی الوجود ثلاثة طرق
أن نرى هذا الشیء : (و الله لم نراه)
أن یراه أحد آخر ویحدثنا به : (و الله لم یراه أحد ولم یحدثنا عنه إلا هو فی کتابه القرآن أو ما أوحى إلى محمد رسول الله لذلک یجب الالتزام بما جاء نصاً بدون أخد آراء العقلاء أو الحکماء أو المبالغة فی التأویل)
أن یکون له شبیه أو مثیل لکی نقیس علیه : (و الله قطع الأطماع إلى ذلک فقال (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ) سورة الشورى الآیة 11)
« إجراء الخبر على ظاهره وهو أن تبقى أعلام توحید العامة الخبریة على ظواهرها ولا یتحمل البحث عنها تعسفا ولا یتکلف لها تأویلا ولا یتجاوز ظواهرها تمثیلا ولا یدعی علیها إدراکا أو توهما » – ابن القیم، مدارج السالکین
عدم الاغترار بستر الله وحلمه وعدم أمن مکر الله وعقوبته
﴿أَفَأَمِنُوا مَکْرَ اللَّهِ فَلَا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ (99)﴾ (سورة الأعراف)
« صاحب الانبساط والمشاهدة یداخله سرور لا یشبهه سرور البتة فینبغی له أن لا یأمن فی هذا الحال المکر بل یصون سروره وفرحه عن خطفات المکر بخوف العاقبة المطوی عنه علم غیبها ولا یغتر » – ابن القیم، مدارج السالکین
جنود الله
یؤمن المسلمون أن لله جنود هم خلق من خلق الله یسخرهم الله لخدمة من یشاء من خلقه أو یرسلهم لإهلاک من یشاء من خلقه بحکمته وقدرته وإرادته ولا یعلمهم إلا الله.
ذکر جنود الله فی القرآن الکریم
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ (31)﴾ (سورة المدثر)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ (173)﴾ (سورة الصافات)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا (7)﴾ (سورة الفتح)
تسمیة بعض جنود الله
الملائکة والسکینة والرعب والصواعق
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَکَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا (9)﴾ (سورة الأحزاب)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَذَلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ (26)﴾ (سورة التوبة)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿قُلْ مَنْ کَانَ فِی الضَّلَالَةِ فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا یُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَکَانًا وَأَضْعَفُ جُنْدًا (75)﴾ (سورة مریم)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَى وَکَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (40)﴾ (سورة التوبة)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ (2)﴾ (سورة الحشر)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿وَأَنْزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ صَیَاصِیهِمْ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقًا (26)﴾ (سورة الأحزاب)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ (13)﴾ (سورة الرعد)
الریح والصیحة والسیل
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آَلَ لُوطٍ نَجَّیْنَاهُمْ بِسَحَرٍ (34)﴾ (سورة القمر)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَکَانُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ (31)﴾ (سورة القمر)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَوَاتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَیْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ (16)﴾ (سورة سبأ)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی أَیَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآَخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا یُنْصَرُونَ (16)﴾ (سورة فصلت)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿وَفِی عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ (41)﴾ (سورة الذاریات)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ (19)﴾ (سورة القمر)
الطوفان والجراد والقمل والضفادع والدم
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آَیَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِینَ (133)﴾ (سورة الأعراف)
1. الطوفان :
« أی المطر الشدید حتى عاموا فیه. وقال مجاهد وعطاء: الطوفان الموت قال الأخفش: واحدته طوفانة. وقیل: هو مصدر کالرجحان والنقصان؛ فلا یطلب له واحد. قال النحاس: الطوفان فی اللغة ما کان مهلکا من موت أو سیل؛ أی ما یطیف بهم فیهلکهم. وقال السدی: ولم یصب بنی إسرائیل قطرة من ماء، بل دخل بیوت القبط حتى قاموا فی الماء إلى تراقیهم، ودام علیهم سبعة أیام. وقیل: أربعین یوما » – القرطبی، الجامع لأحکام القرآن
2. الجراد :
« الجراد وهو الحیوان المعروف، جمع جرادة فی المذکر والمؤنث. فإن أردت الفصل نعت فقلت رأیت جرادة ذکرا - فأکل زروعهم وثمارهم حتى أنها کانت تأکل السقوف والأبواب حتى تنهدم دیارهم. ولم یدخل دور بنی إسرائیل منها شیء.» – القرطبی، الجامع لأحکام القرآن
« کان رسول الله إذا دعا على الجراد قال اللهم أهلک الجراد اقتل کباره وأهلک صغاره وأفسد بیضه واقطع دابره وخذ بأفواههم عن معاشنا وأرزاقنا إنک سمیع الدعاء قال فقال رجل یا رسول الله کیف تدعو على جند من أجناد الله بقطع دابره قال فقال رسول الله إنها نثرة حوت فی البحر » – الترمذی وابن ماجه، سنن الترمذی وسنن ابن ماجه
« روى محمد بن المنکدر عن جابر بن عبد الله عن عمر بن الخطاب قال سمعت رسول الله یقول: "إن الله خلق ألف أمة ستمائة منها فی البحر وأربعمائة فی البر وإن أول هلاک هذه الأمم الجراد فإذا هلکت الجراد تتابعت الأمم مثل نظام السلک إذا انقطع" » – الترمذی، نوادر الأصول
3. القمل :
« وهو صغار الدبى؛ قاله قتادة. والدبى: الجراد قبل أن یطیر، الواحدة دباة. وأرض مدبیة إذا أکل الدبى نباتها. وقال ابن عباس: القمل السوس الذی فی الحنطة. وقال ابن زید: البراغیث. وقال الحسن: دواب سود صغار. وقال أبو عبیدة: الحمنان، وهو ضرب من القراد، واحدها حمنانة. فأکلت دوابهم وزروعهم، ولزمت جلودهم کأنها الجدری علیهم، ومنعهم النوم والقرار. وقال حبیب بن أبی ثابت: القمل الجعلان. والقمل عند أهل اللغة ضرب من القردان. قال أبو الحسن الأعرابی العدوی: القمل دواب صغار من جنس القردان؛ إلا أنها أصغر منها، واحدتها قملة. قال النحاس: ولیس هذا بناقض لما قاله أهل التفسیر؛ لأنه یجوز أن تکون هذه الأشیاء کلها أرسلت علیهم، وهی أنها کلها تجتمع فی أنها تؤذیهم. » – القرطبی، الجامع لأحکام القرآن
4. الضفادع :
« جمع ضفدع وهی المعروفة التی تکون فی الماء، وفیه مسألة واحدة هی أن النهی ورد عن قتلها؛ أخرجه أبو داود وابن ماجة بإسناد صحیح. أخرجه أبو داود عن أحمد بن حنبل عن عبد الرزاق وابن ماجة عن محمد بن یحیى النیسابوری الذهلی عن أبی هریرة قال: " نهى رسول الله عن قتل الصرد والضفدع والنملة والهدهد". قال عبد الله بن عمرو: لا تقتلوا الضفدع فإن نقیقه الذی تسمعون تسبیح. فروی أنها ملأت فرشهم وأوعیتهم وطعامهم وشرابهم؛ فکان الرجل یجلس إلى ذقنه فی الضفادع، وإذا تکلم وثب الضفدع فی فیه. » – القرطبی، الجامع لأحکام القرآن
5. الدم :
« فأرسل الله علیهم الدم فسال النیل علیهم دما. وکان الإسرائیلی یغترف منه الماء، والقبطی الدم. وکان الإسرائیلی یصب الماء فی فم القبطی فیصیر دما، والقبطی یصب الدم فی فم الإسرائیلی فیصیر ماء زلالا. » – القرطبی، الجامع لأحکام القرآن
أولیاء الله
أولیاء الله فی القرآن الکریم
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ (62) الَّذِینَ آَمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ (63) لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآَخِرَةِ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (64)﴾ (سورة یونس)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آَمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (257)﴾ (سورة البقرة)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آَمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ (55) وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آَمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ (56)﴾ (سورة المائدة)
قال الله فی القرآن الکریم : ﴿هُنَالِکَ الْوَلَایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَوَابًا وَخَیْرٌ عُقْبًا (44)﴾ (سورة الکهف)
صفات أولیاء الله
الإیمان والتقوى
« إن الله قال من عادى لی ولیا فقد آذنته بالحرب وما تقرب إلی عبدی بشیء أحب إلی مما افترضت علیه وما یزال عبدی یتقرب إلی بالنوافل حتى أحبه فإذا أحببته کنت سمعه الذی یسمع به وبصره الذی یبصر به ویده التی یبطش بها ورجله التی یمشی بها وإن سألنی لأعطینه ولئن استعاذنی لأعیذنه وما ترددت عن شیء أنا فاعله ترددی عن نفس المؤمن یکره الموت وأنا أکره مساءته » – محمد رسول الله، صحیح البخاری
« قال الله عز وجل من أذل لی ولیا فقد استحل محاربتی وما تقرب إلی عبدی بمثل أداء الفرائض وما یزال العبد یتقرب إلی بالنوافل حتى أحبه إن سألنی أعطیته وإن دعانی أجبته ما ترددت عن شیء أنا فاعله ترددی عن وفاته لأنه یکره الموت وأکره مساءته » – محمد رسول الله، مسند أحمد
« من عادى لله ولیا فقد بارز الله بالمحاربة إن الله یحب الأبرار الأتقیاء الأخفیاء الذین إذا غابوا لم یفتقدوا وإن حضروا لم یدعوا ولم یعرفوا قلوبهم مصابیح الهدى یخرجون من کل غبراء مظلمة » – محمد رسول الله، سنن ابن ماجه
الحب فی الله والبغض فی الله
« إن أحب الأعمال إلى الله عز وجل الحب فی الله والبغض فی الله » – محمد رسول الله، مسند أحمد
« أفضل الأعمال الحب فی الله والبغض فی الله » – محمد رسول الله، سنن أبی داود
« من أحب لله وأبغض لله وأعطى لله ومنع لله فقد استکمل الإیمان » – محمد رسول الله، سنن أبی داود
« لا یحق العبد حق صریح الإیمان حتى یحب لله تعالى ویبغض لله فإذا أحب لله تبارک وتعالى وأبغض لله تبارک وتعالى فقد استحق الولاء من الله وإن أولیائی من عبادی وأحبائی من خلقی الذین یذکرون بذکری وأذکر بذکرهم » – محمد رسول الله، مسند أحمد
حق الله على أولیاء الله
لفظ الجلاله الله منحوت على الحجر فی باکستان
« قال بینما أنا ردیف النبی لیس بینی وبینه إلا آخرة الرحل فقال یا معاذ قلت لبیک یا رسول الله وسعدیک ثم سار ساعة ثم قال یا معاذ قلت لبیک رسول الله وسعدیک ثم سار ساعة ثم قال یا معاذ بن جبل قلت لبیک رسول الله وسعدیک قال هل تدری ما حق الله على عباده قلت الله ورسوله أعلم قال حق الله على عباده أن یعبدوه ولا یشرکوا به شیئا ثم سار ساعة ثم قال یا معاذ بن جبل قلت لبیک رسول الله وسعدیک قال هل تدری ما حق العباد على الله إذا فعلوه قلت الله ورسوله أعلم قال حق العباد على الله أن لا یعذبهم » – معاذ بن جبل، صحیح البخاری
« کنت ردف النبی على حمار یقال له عفیر فقال یا معاذ هل تدری حق الله على عباده وما حق العباد على الله قلت الله ورسوله أعلم قال فإن حق الله على العباد أن یعبدوه ولا یشرکوا به شیئا وحق العباد على الله أن لا یعذب من لا یشرک به شیئا فقلت یا رسول الله أفلا أبشر به الناس قال لا تبشرهم فیتکلوا » – معاذ بن جبل، صحیح البخاری
کرامات أولیاء الله عند أهل السنة والجماعة
یؤمن أهل السنة والجماعة بأن الله یجری على ید بعض أولیاء الله بعض الأمور الخارقة للعادة ویؤمنون بأن هذا فضل من الله للمؤمنین واستدراج لغیر المؤمنین
« وکرامات أولیاء الله أعظم من هذه الأمور وهذه الأمور الخارقة للعادة وإن کان قد یکون صاحبها ولیا لله فقد یکون عدوا لله فإن هذه الخوارق تکون لکثیر من الکفار والمشرکین وأهل الکتاب والمنافقین وتکون لأهل البدع وتکون من الشیاطین فلا یجوز أن یظن أن کل من کان له شیء من هذه الأمور أنه ولی لله بل یعتبر أولیاء الله بصفاتهم وأفعالهم وأحوالهم التی دل علیها الکتاب والسنة ویعرفون بنور الایمان والقرآن وبحقائق الایمان الباطنة وشرائع الاسلام الظاهرة » – ابن تیمیة، أولیاء الرحمن وأولیاء الشیطان
معجزات النبی محمد رسول الله
عند أهل السنة والجماعة تسمى کرامات الأنبیاء معجزات حیث ترتبط کلمة معجزات على الأنبیاء والکرامات للأولیاء ومن ذلک یعتبرون ولادة سارة بإسحاق من نبی الله إبراهیم بعد الیأس والعقم هی معجزة نبی وکرامة ولی
« انشقاق القمر وتسبیح الحصا فی کفه وإتیان الشجر إلیه وحنین الجذع إلیه وإخباره لیلة المعراج بصفة بیت المقدس وإخباره بما کان وما یکون وإتیانه بالکتاب العزیز وتکثیر الطعام والشراب مرات کثیرة کما أشبع فی الخندق العسکر من قدر طعام وهو لم ینقص فی حدیث أم سلیم المشهور وروى العسکر فی غزوة خیبر من مزادة ماء ولم تنقص وملأ أوعیة العسکر عام تبوک من طعام قلیل ولم ینقص وهم نحو ثلاثین ألفا ونبع الماء من بین أصابعه مرات متعددة حتى کفى الن
asmaullah al -hassani
عسم الله الحساني
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع:
واژهنامه آزاد
معادل ابجد:
327
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
asmaullah al -hassani
عربی
عسم الله الحساني
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
قواعد فارسی و نگارشی برای نامهای الهی یا اسماء الحسنی (اسمهای نیکوی خداوند) شامل نکات زیر است:
-
قلمزنی و نوشتار:
- اسماء الله الحسنی معمولاً با حروف بزرگ نوشته میشوند. به عنوان مثال: "الرَّحْمَـنُ"، "الرَّحِيمُ" و غیره.
- در متون فارسی، توجه به اعرابگذاری در تمامی اسماء الهی مهم است، به ویژه در نوشتار رسمی.
-
نحو و صرف:
- معمولاً اسماء الحسنی به عنوان اسمهای خاص و خاص خداوند به کار میروند و این موضوع نکتهای مهم در نحوه استفاده از آنها در جملات است.
- اگر از اسماء در جملات استفاده کردید، معمولاً فعل و صفات باید با آنها هماهنگ باشند. به عنوان مثال: "الله الرَّحْمَـنُ است" به جای "الله الرَّحْمَـنُ هست".
-
ترتیب و تکرار:
- در برخی متون، خصوصیاتی مانند صفت و اسم به ترتیب خاصی ذکر میشوند. میتوان از ترتیب رایج اسماء و صفات خداوند پیروی کرد.
-
استفاده از علامت «آیات»:
- هنگامی که قصد ذکر اسماء الحسنی را دارید، میتوانید از علامت "آیات" (یا خط فاصله) برای تفکیک بین اسماء مختلف استفاده کنید، مثلاً: "الرَّحْمَـنُ - الرَّحِيمُ".
- مناسبت و احترام:
- در نوشتار و گفتار در مورد اسماء خداوند باید با احترام و ادب برخورد شود. به همین دلیل، تأکید بر رعایت ادب در بیان آنها مهم است.
با رعایت این قواعد، میتوانیم به شکل مناسبی از اسماء حسنای خداوند در نوشتهها و گفتارهای خود استفاده کنیم.