جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'ettefāq
happening  |

اتفاق

معنی: اتفاق . [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) با هم یکی شدن . یکی گشتن . || هم پشتی کردن . متفق شدن . || سازواری کردن . با یکدیگر موافقت کردن . (تاج المصادر) (زوزنی ). با هم نزدیک گشتن . موافقت . وفاق . همدستی . همکاری . اتحاد. سازواری . توافق . (زوزنی ). مقابل اختلاف و نفاق :
مورچگان را چو بود اتفاق
شیر ژیان را بدرانند پوست .
سعدی .
دولت همه ز اتفاق خیزد
بی دولتی از نفاق خیزد.
؟
|| اجماع :
ای ملک مسعود بِن ْ محمود کاحرار زمان
بر خداوندی و شاهی تو دارند اتفاق .
منوچهری .
|| تطابق . تراضی . || رفاء. التحام . || حادثه . صدفه . واقعه . پیش آمد. تصادف . مصادفه . سانِحَه . واقع شدن کاری بی سبب . اتفاق افتادن . (زوزنی ) : اتفاق خوب چنین افتاد ...که خواجه بوسعید... مرا در این بیغوله عطلت بازجست .(تاریخ بیهقی ). در شهور سنه ٔ... اتفاق افتاد به پیوستن من ... بخدمت این پادشاه . (تاریخ بیهقی ). خادمی برآمد و محدث خواست از اتفاق هیچ محدث حاضر نبود. (تاریخ بیهقی ). دولت همه اتفاق خوبست . (تاریخ بیهقی ). از اتفاق نیک در این برگشتن بر جانب تنگی آمد. ابومطیع...از اتفاق نیک بشغلی بدرگاه آمده بود. (تاریخ بیهقی ).خردمندان چنین اتفاقها را غریب ندارند. (تاریخ بیهقی ). تعبیه فرموده بود سلطان چنانکه به روزگار سلطان ماضی پدرش دیده بودم وقتی که اتفاق افتادی که رسولان اعیان و بزرگان عراق و ترکستان به حضرت حاضر بودندی . (تاریخ بیهقی ). چون آنجا رسیدم که بوسه بر سر افشین دادم آنگاه بر کتف آنگاه بر دو دست و آنگاه سوی پا شد[ احمدبن ابی دواد ] ... افشین را دیدم که از در درآمد و با خود گفتم این اتفاق بد بین ... (تاریخ بیهقی ).از اتفاق نادر سرهنگ علی عبداﷲ و ابوالنجم ایاز... از غزنین اندررسیدند. (تاریخ بیهقی ). تا آنگاه که ایشان را این اتفاق خوب روی نمود. (کلیله ودمنه ). || تقدیر :
ولیکن اتفاق آسمانی
کند تدبیرهای مرد باطل .
منوچهری .
اتفاق حال او چنان بود که گفته اند: کالعیر طلب القرنین فضَیَّعَ الاذنین . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || مدارا :
با هرکسی بمذهب خود باید اتفاق
شرط است یا موافقت جمع یا فراق .
سعدی .
- اتفاق افتادن ؛ پیش آمدن . روی دادن . طاری شدن . ناشی شدن . وقوع یافتن .حادث گشتن . واقع گردیدن سنوح : یک روز چنان اتفاق افتاد که امیر مثال داده بود تا جمله ٔ مملکت را چهار مرد اختیار کنند. (تاریخ بیهقی ).
ور اتفاقت افتد و بینی بت مرا
آگه کنش که بر تن من چیست از عذاب .
مسعود سعد.
یکی را از دوستان گفتم امتناع سخن گفتنم بعلت آن اختیار آمده است در غالب اوقات که در سخن نیک و بد اتفاق افتد و دیده ٔدشمنان جز بر بدی نمیآید. (گلستان ).
ببارگاه تو چون باد را نباشد راه
کی اتفاق جواب سلام ما افتد.
حافظ.
- اتفاق ساختن ؛ عزم کردن . قصد کردن :
همه روز اتفاق میسازم
که بشب با خدای پردازم .
سعدی .
- اتفاق طریقت ؛ در اصطلاح احکامی ، مساوی بودن دوری دو کوکب است از اول سرطان و جدی ، مثل اینکه کوکبی در پانزدهم درجه ٔ جوزا و دیگری در پانزدهم درجه ٔ سرطان باشد.
- اتفاق قوت ؛ دراصطلاح احکام نجوم ، تساوی دوری دو کوکب از اول حمل است ، مثل اینکه کوکبی در بیستم درجه ٔ حمل و کوکب دیگردر دهم درجه ٔ حوت باشد.
- اتفاق کردن ؛ برابر شدن . جمع شدن . تواطؤ. اطباق . (تاج المصادر بیهقی ). اجماع . (زوزنی ). اصفاق . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) :
کنند از سر همسری بی نفاق
چو سرهای میزان بهم اتفاق .
- اتفاق کردن بر کاری اجماع و اتفاق کردند که او را استحقاق و اهلیت این منزلت هست : . (کلیله ودمنه ).
- باتفاق ؛ بهمراهی . با همدستی . با هم پشتی . با سازواری . بمعیت :
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان میتوان گرفت .
حافظ.
- || بصحابت . با مصاحبت : جمله باتفاق خود را در آب انداختند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). به اتفاق قصه به حضرت نوشتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- به اتفاق آراء ؛ اجماعاً. بی مخالفی . بی رای مخالفی .
... ادامه
1081 | 0
مترادف: 1- ائتلاف، اتحاد، وحدت، همآوازي، همدستي، همدلي، همزباني، همسخني، يكدلي 2- پيشامد، تصادف، تصادم، حادثه، رخداد، رويداد، سانحه، سرگذشت، عارضه، واقعه، وقوع 3- اجماع 4- تراضي، سازواري،
متضاد: 1- اختلاف، نفاق
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: (اِ تِّ) [ ع . ]
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'ettefAq
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 582
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
happening | event , accident , occurrence , case , fluke , happenstance , unison , accidentalism , confederacy , confederation , federation , fortuity , hazard , joinder
ترکی
olay
فرانسوی
Événement
آلمانی
ereignis
اسپانیایی
sucediendo
ایتالیایی
sta accadendo
عربی
حدوث | حدث , حادث , حادثة , صدفة , يحدث
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "اتفاق" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است و از نظر نگارشی نیز باید به چند نکته توجه کرد:

  1. معنی و استفاده:

    • "اتفاق" به معنای رویداد یا واقعه است. به عنوان مثال: "اتفاق عجیبی در شهر افتاد."
    • همچنین به معنای تصادف یا حادثه نیز به کار می‌رود.
  2. قواعد نگارشی:

    • "اتفاق" معمولاً به عنوان اسم استفاده می‌شود و باید در جملات به درستی به کار رود.
    • حروف اضافه (مانند "به"، "در"، "از") باید به درستی با "اتفاق" ترکیب شوند: مثلاً "اتفاقی در این زمینه رخ داده است."
  3. نحو و ساختار جملات:

    • هنگامی که "اتفاق" به عنوان موضوع جمله قرار می‌گیرد، فعل باید به درستی با آن هماهنگ شود: "این اتفاق خوشایند بود."
    • در جملات سوالی، می‌توان به این صورت سؤال کرد: "آیا اطلاعی از این اتفاق داری؟"
  4. نکات زبانی:
    • معمولاً در نوشتار رسمی، از آوردن جملات طولانی و غیرضروری درباره "اتفاق" خودداری شود و به بیان مختصر و روشن اکتفا شود.
    • در نوشتار ادبی یا تخیلی، ممکن است اجازه داده شود که به توصیف و توضیح بیشتر درباره "اتفاق" پرداخته شود.

با رعایت این نکات می‌توان به درستی و به صورت مناسب از کلمه "اتفاق" در زبان فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "اتفاق" در جمله آورده شده است:

  1. در جلسه امروز، اتفاقات جالبی درباره پروژه جدید رخ داد.
  2. او درباره اتفاقی که در پارک افتاد، خیلی هیجان‌زده بود.
  3. اگر چنین اتفاقی بیفتد، ما باید آماده واکنش مناسب باشیم.
  4. ماه گذشته، یک اتفاق غیرمنتظره باعث تغییر برنامه‌های ما شد.
  5. اتفاقی که در این شهر افتاد، همه را شوکه کرد.

امیدوارم این مثال‌ها مفید باشند!


واژگان مرتبط: پا، روی داد، پیش امد، واقعه ناگوار، مورد، پرونده، حالت، محفظه، قضیه، خار، زمین گیر، قلاب لنگر، انتهای دمنهنگ، یکنوع ماهی پهن، روی داد شانسی، وقایع اتفاقی، یک صدایی، هم صدایی، هماوایی، هم اهنگی، پیش امد گرایی، اتفاقی، تصادف گرایی، فلسفه عرضی، اتحادیه، هم پیمانی، پیوند، هم عهدی، معاهده، فدراسیون، اقبال، قضا و قدر، شانس، خطر، مخاطره، قمار، پیوستگی، الحاق

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری