جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'arbāb
master  |

ارباب

معنی: ارباب . [ اِ ] (ع مص ) نزدیک چیزی شدن . || پیوسته بودن و ادامه یافتن باد جنوب . || ادامه یافتن بارش ابر. || اقامت نمودن در جائی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ملازم گشتن و انس و محبت یافتن ماده شتر به فحل یا به فرزند خود. (از ذیل اقرب الموارد بنقل از لسان ).
2730 | 0
مترادف: 1- آقا، خواجه، سرور، صاحب، كارفرما، مخدوم، مولا 2- فئودال، مالك، ملاك،
متضاد: نوكر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: ( اَ ) [ ع . ] ( اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'arbAb
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 206
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
master | lord , boss , overlord , squire , monsieur , liege , esquire , padrone , seignior , suzerain , the master
ترکی
usta
فرانسوی
le maître
آلمانی
der meister
اسپانیایی
el maestro
ایتالیایی
il capo
عربی
رئيسي | ماجستير , سيد , السيد , ربان , خبير , فنان , مدرس , رب العمل , ولي الأمر , رئيس مؤسسة , حاكم , خط رئيسي , منتصر , المتغلب , تخصص , تغلب , سيطر , كبح , روض , برع في , يتقن
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ارباب" در زبان فارسی به معنای "سرور" یا "کارفرما" است و بسته به سیاق و جمله می‌تواند کاربردهای مختلفی داشته باشد. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و نکات مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. نوشتار صحیح: "ارباب" به همین شکل نوشته می‌شود و نیازی به تغییر یا اصلاح ندارد.

  2. جمع: جمع "ارباب" در زبان فارسی به صورت "ارباب" باقی می‌ماند. به عبارت دیگر، این کلمه هم در مفرد و هم در جمع به همین صورت نوشته می‌شود. اما در برخی محاورات، از واژه "آقایان" نیز می‌توان به عنوان یک جمع غیررسمی استفاده کرد.

  3. توافق با صفت‌ها: در جملات، اگر صفتی برای "ارباب" به کار ببرید، صفت باید با "ارباب" هماهنگ باشد. مثلاً: "ارباب نیکوکار" یا "ارباب بزرگوار".

  4. کاربرد در جملات: واژه "ارباب" معمولاً در مواقعی که بخواهیم به قدرت، مقام یا منزلت کسی اشاره کنیم استفاده می‌شود. مثلاً: "اربابانِ این دیار به عدالت مشهورند."

  5. نحوه استفاده: در متون رسمی و ادبی، می‌توانید از "ارباب" به عنوان تعریفی از افرادی با مقام و منزلت استفاده کنید.

  6. معادل‌های دیگر: در برخی متون، ممکن است از کلمات دیگری مانند "سرور"، "حاکم" یا "رئیس" برای انتقال مفهوم مشابه استفاده شود.

با رعایت این نکات، می‌توانید درست و مؤثر از کلمه "ارباب" در نوشتار خود بهره ببرید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "ارباب" در جمله آورده‌ام:

  1. ارباب ما همیشه به کارگران خود احترام می‌گذارد.
  2. در روزگار قدیم، ارباب‌ها نقش مهمی در تعیین سرنوشت روستاییان داشتند.
  3. او به عنوان ارباب زمین‌های وسیع، در جامعه‌اش شناخته شده بود.
  4. ارباب تصمیم گرفت تا به کشاورزان کمک کند تا محصولات بهتری تولید کنند.
  5. مردم به ارباب خود اعتماد داشتند و او را به عنوان الگوی خود می‌پنداشتند.

اگر مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم که کمک کنم!


واژگان مرتبط: استاد، کارفرما، چیره دست، لرد، شاهزاده، مالک، خدیو، رئيس، برجستگی، بر جسته کاری، متصدی، رئيس کارفرما، مافوق، عنوانی مثل اقا، ملاک عمده، مسیو، صاحب تیول، هم بیعت، مالک زمین، مدیر، حکومت مطلقه، اختیار دار کشور

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری