جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: اسراف . [ اِ ] (ع مص ) گزاف کاری کردن . (تاج المصادر بیهقی ). گزافه کاری . ایعاث . اقعاث . گزاف کردن . (زوزنی ). درگذشتن از حدّ میانه . از حدّ تجاوز کردن . افراط. زیاده روی .تبذیر. ابذار. اتلاف . گشادبازی . فراخ روی . از اندازه بگذشتن . تجاوز حدّ. مجاوزه ٔ از حدّ بغیر صواب . مقابل تقتیر و اقتار و تقصیر و قصد و اقتصاد : قاضی اسراف میکند در جور اینهمه مسرفی نمی شاید. خاقانی . || بر گزاف خرج کردن . ول خرجی . گزاف و بی اندازه یا بیجا و بی محل خرج کردن . (منتهی الارب ). تلف کردن مال . باددستی . صرف چیزی در غیر محل . زیاده از حاجت خرج کردن . (غیاث ). فزونی کردن در صرف مال . بگزاف خرج کردن : دست اسراف بمال پدر دراز کردند [ فرزندان ] . (کلیله و دمنه ). پرسیدند که نان با چه خوری [ از ابونصر بشربن حارث ]؟ گفت با قناعت که حلال اسراف نپذیرد. (از تاریخ گزیده ). اسراف حرام است مگر درعمل خیر، اسراف در خیر نیست . اسراف عبارت از خرج کردن مال بسیار است در غرضی کوچک و بمعنی تجاوز کردن از حد معمول است در خرج کردن . و گفته اند اسراف آنست که شخصی حرام بخورد یا از حلال بیشتر از مقدار حاجت بخورد و گفته اند اسراف عبارت از تجاوز در کمیت است و آن جهل بمقادر [ شاید: مقادیر ] حقوق است . اسراف عبارت از خرج کردن چیزی در محل خود زیاده از حد لازم ولی تبذیر خرج کردن چیزی است در غیر محل خود و در جای غیرلازم . (تعریفات جرجانی ). انفاق مال بسیار است برای امری ناچیز و پست و برخی گفته اند صرف مال است در آنچه سزاوار باشد اما زیاده از آن مقدار که سزاوار است ، بخلاف تبذیر که آن صرف مال است در امر غیرلازم ، چنانچه جرجانی گفته است . (کشاف اصطلاحات الفنون ). - اسراف کردن ؛ تبذیر کردن : چنین کسان را وجه کفاف بتفاریق مجری دارند تا در نفقه اسراف نکنند. (گلستان ). || خوردن هر چیزی که حلال نیست . (منتهی الارب ). اتلاف، تبذير، تفريط، گشادهبازي، ولخرجي اقتصاد squander, profusion, prodigality, dissipation, improvidence بدد، بذر، تبعثر، شتت، أسرف في الإنفاق، تشتت، فقد، بزر، تبديد bolluk profusion fülle profusión profusione ولخرجی، فراوانی، وفور، سرشاری، بخشش، اتلاف، پراکندگی، عیاشی، بی احتیاطی، عاقبت نیندیشی
بدد|بذر , تبعثر , شتت , أسرف في الإنفاق , تشتت , فقد , بزر , تبديد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "اسراف" در زبان فارسی به معنای زیادهروی و انحراف از اعتدال در مصرف و استفاده از منابع است. در نگارش و استفاده از این کلمه، بهتر است به نکات زیر توجه کنید:
نحوه نوشتار: کلمه "اسراف" به صورت صحیح و بدون اشتباه تایپی نوشته شود.
ضمائم و ترکیبات: این کلمه میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود، مانند "اسراف در مصرف" یا "اسراف مالی". در این موارد، ترکیب باید بهدقت و با رعایت قواعد فارسی صورت گیرد.
نقطهگذاری: اگر این کلمه در وسط جمله باشد، باید طبق قانون نقطهگذاری فارسی عمل کنید. نظیر استفاده از ویرگول و نقطه.
جنس کلمه: "اسراف" به عنوان یک اسم، جنسی مذکر دارد و در جملات میتوان از آن به عنوان فاعل یا مفعول استفاده کرد.
معنی و کاربرد: توجه داشته باشید که مفهوم اسراف معمولاً به زیان بار بودن آن اشاره دارد و در متون اخلاقی و دینی زیاد مورد استفاده قرار میگیرد.
استفاده در جملات: زمان استفاده از این کلمه در جملات، سعی کنید با توجه به بافت و سیاق کلام، معنی آن را به درستی منتقل کنید.
مثال: "اسراف در استفاده از منابع طبیعی موجب آسیب به محیطزیست میشود."
با رعایت این نکات میتوانید از "اسراف" در نوشتار خود به طور صحیح و مؤثر استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "اسراف" در جمله آورده شده است:
اسراف در مصرف آب میتواند به کمبود منابع آبی در آینده منجر شود.
او به خاطر اسراف در هزینههایش، وضعیت مالی خود را به خطر انداخت.
دولت باید برنامههایی را برای کاهش اسراف در مصرف انرژی اجرا کند.
اسراف غذا یکی از مشکلات جدی اجتماعی است که نیاز به توجه بیشتری دارد.
والدین باید فرزندان خود را از اسراف و مصرف بیرویه آگاه کنند.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!