جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'asra'
as soon as  |

اسرع

معنی: اسرع . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سرعت . شتاب تر. بشتاب تر. زودتر. تندتر. تیزتر. چالاک تر. سریعتر. ازرع : و هو اسرع الحاسبین . (قرآن 62/6). علی اسرع الحال .
- امثال :
اسرع غدرةً من الذئب ؛ قال فیه بعض الشعراء:
و کنت کذئب السوء اذ قال مرةً
لعمروسة و الذئب غرثان مرمل
اءَ انت التی فی غیر جرم شتمتنی
فقالت متی ذا قال فی عام اول
فقالت ولدت العام بل رُمت غدرةً
فدونک کلنی لاهنا لک مأکل .
اسرع غضباً من فاسیة ؛ یعنون الخنفساء لانها اذا حرکت فست و نتنت .
اسرع من الاشارة .
اسرع من البرق .
اسرع من البین .
اسرع من الجواب .
اسرع من الخذروف ؛ هو حجر ینقب وسطه فیجعل فیه خیط یلعب به الصبیان اذامدوا الخیط درّ دریراً.
اسرع من الریح .
اسرع من السم الوحی ّ .
اسرع من السیل الی الحدور .
اسرع من الطرف .
اسرع من العیر ؛ قالوا ان ّ العیر هیهنا انسان العین سمی عیراً لنتوه و من هذا قولهم فی المثل الاَّخر جاء فلان قبل عیر و ماجری یریدون به السرعة ای قبل لحظة العین .
اسرع من اللمح .
اسرع من الماء الی قراره .
اسرع من المهثهثة و هی النمامة . هذه روایة محمدبن حبیب . و روی ابن الاعرابی المهتهتة بالتاء المعجمة من فوقها بنقطتین و قال هی التی اذا تکلمت قالت هَت هَت . قال حمزة هذا التفسیر غیرمفهوم . قلت قال ابن فارس الهثهثة الاختلاط و الهتهتة صوت البکر و رجل ٌ مهت ّ و هتات ای خفیف کثیرالکلام و کلاهما اعنی التاء و الثاء یدلان علی ما ذهب الیه محمدبن حبیب لان ّ النمامة تخف ّ و تسرع فی نقل الکلام و تخلیطه .
اسرع من النار تدنی من الحلفاء .
اسرع من النار فی یبس العرفج .
اسرع من الید الی الفم .
اسرع من تلمظ الورل و یروی من تلمیظة الورل ؛ قالوا هو دابة مثل الضب ّ و اللمظ الاکل و الشرب بطرف الشفه یقال لمظ یلمظ لمظاً و تلمظ ایضاً؛ اذا تتبع بلسانه بقیة الطعام فی فمه او اخرج لسانه فمسح به شفتیه و من روی تلمیظة الورل اراد الکثرة.
اسرع من حلب الشاة .
اسرع من دمعة الخصی ّ .
اسرع من ذی عطس ؛ یعنی به العطاس و هذا کما یقال اسرع من رجع العطاس .
اسرع من رجع الصدی .
اسرع من رجع العطاس .
اسرع من شرارة فی قصباء .
اسرع من طرف العین .
اسرع من عدوی الثؤباء ؛ و ذلک ان ّ من رأی آخر یتثأب لم یلبث ان یفعل مثل فعله .
اسرع من فرس .
اسرع من فریق الخیل ؛ هذا فعیل بمعنی مفاعل کندیم و جلیس و یعنی به الفرس الذی یسابق فیسبق فهو یفارق الخیل و ینفرد عنها.
اسرع من قول قطاة قطاً .
اسرع من کلب الی ولُوغه ؛ یقال ولغ الکلب یلغ ولوغاً؛ اذا شرب ما فی الاناء.
اسرع من لحسة الکلب انفه .
اسرع من لَفْت ِ رداء المرتدی .
اسرع من لمح البصر .
اسرع من لمع الکف ؛ اللّمع التحریک .
اسرع من نکاح اُم خارجة ؛هی عمرة بنت سعدبن عبداﷲبن قداربن ثعلبة کان یأتیها الخاطب فیقول خطب فتقول نکح و یقول انزلی فتقول اَنخ ذکر (؟) تقول (؟) اَنها کانت تسیر یوماً و ابن لها یقود جملها فرفع لها شخص فقالت لابنها من تری ذلک الشخص فقال اراه خاطباً فقالت یا بنی تراه یعجلنا ان نحل ماله اُل ّ و غُل ّ و کانت ذواقة تطلق الرجل اذا جربته و تتزوج آخر فَتزوّجت نیفاً و اربعین زوجاً. رجوع به مجمع الامثال میدانی شود.
|| تندروتر. شتاب روتر: اسرع الظباء ظبی الحلب . (مجمع الامثال میدانی در ذیل اخبث ).
... ادامه
622 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (اَ رَ) [ ع . ] (ص تف .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: 'asra'
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 331
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
as soon as
ترکی
en kısa zamanda
فرانسوی
dès que possible
آلمانی
schnellstmöglich
اسپانیایی
lo antes posible
ایتالیایی
al più presto
عربی
حالما | حالا , في أقرب وقت
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "اسرع" در زبان فارسی به معنای "سریع‌تر" یا "بیشتر سریع" است و به عنوان صفت تفضیلی به کار می‌رود. در ادامه، چند قاعده نگارشی و زبانی مرتبط با آن ارائه می‌شود:

  1. نحوه‌ی به کارگیری:

    • "اسرع" معمولاً در جملات مقایسه‌ای به کار می‌رود. به عنوان مثال:
      • "او اسرع از من دوید."
  2. تطابق با مؤنث و مذکر:

    • این کلمه به صورت جمع و مفرد و به شکل‌های متفاوتی برای مذکر و مؤنث تغییر نمی‌کند. به عنوان مثال:
      • "این ورزشکار اسرع است." (مذکر)
      • "این ورزشکار زن اسرع است." (مؤنث)
  3. نحوه‌ی نگارش:

    • در نوشتار رسمی و ادبی، استفاده از کلمه "اسرع" باید به صورت درست و روان باشد و به دقت در جایگاه مناسب به کار رود.
  4. استفاده در متون ادبی:
    • در متون شعری و ادبی نیز می‌توان از این کلمه استفاده کرد، اما باید مطمئن بود که مفهوم و زیبایی کلام حفظ شود.

همچنین، توجه به قواعد کلی نگارش و دستور زبان فارسی، مانند استفاده صحیح از ویرگول، نقطه و سایر علائم نگارشی نیز اهمیت دارد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "اسرع" (به معنی "سریع‌تر") در جملات آورده شده است:

  1. برای رسیدن به مقصد، باید اسرع حرکت کنی.
  2. اگر می‌خواهی پروژه‌ات را به موقع تحویل دهی، باید اسرع کار کنی.
  3. در مسابقه دو، او اسرع از بقیه شرکت‌کنندگان به خط پایان رسید.
  4. با آموزش‌های جدید، دانش‌آموزان می‌توانند اسرع مطالب را یاد بگیرند.
  5. در این شرایط، تصمیم‌گیری اسرع می‌تواند به نفع تیم باشد.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری