جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

bāzigari
acting  |

بازیگری

معنی: بازیگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) شعبده . بازی نمودن . چشم بندی . فریب :
به بازیگری تیر بازه ببست
چو شد غرقه پیکانش بگشاد دست .
فردوسی .
جهان بازیگری داند مکن با این جهان بازی
که درمانی بدام او اگر چه تیز پروازی .
ناصرخسرو.
درآمد ببازیگری ساختن
چو گردون به انگشتری باختن .
نظامی .
|| رقص . پای کوبی . رقاصی :
چو در زرد حله کنیزان مست
به بازیگری دست داده به دست .
اسدی (گرشاسب نامه ).
پس از سر یکی بزم کردند باز
ببازیگری می ده و چنگ ساز.
اسدی (گرشاسب نامه ).
بر آراسته قوس را مشتری
زحل در ترازو به بازیگری .
نظامی .
|| شوخی . بیهده . عبث :
مپندار کز بهر بازیگری است
سراپرده ٔ این چنین سرسری است .
نظامی .
|| شیطانی . شیطنت . (یادداشت مؤلف ) :
گفتم این بازیگری با هر کسی چندین چراست
گفت بازیگر بود کودک که بازاری بود.
حقوری .
... ادامه
417 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (حاصل مصدر)
مختصات:
الگوی تکیه: WWWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: bAzigari
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 250
شمارگان هجا: 4
دیگر زبان ها
انگلیسی
acting
ترکی
oyunculuk
فرانسوی
agissant
آلمانی
schauspielkunst
اسپانیایی
interino
ایتالیایی
recitazione
عربی
عبر | مؤثر , التمثيل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "بازیگری" در زبان فارسی به معنای هنر و حرفه اجراگر در نمایش، سینما یا تلویزیون است. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. ترکیب کلمه: "بازیگری" از دو بخش "بازی" و پسوند "گری" تشکیل شده است. پسوند "گری" به معنای "کار یا حرفه" است و به واژه اصلی، معنی فعل را می‌دهد.

  2. نکته‌های صرفی: این واژه به صورت اسمی استعمال می‌شود و می‌تواند با صفات و قیدهای مختلف ترکیب شود، مانند "بازیگری ماهر" یا "بازیگری حرفه‌ای".

  3. قواعد نگارشی:

    • هنگام نوشتن، "بازیگری" باید با حروف کوچک نوشته شود، مگر اینکه در ابتدای یک جمله ظاهر شود.
    • اگر لازم باشد از این کلمه در متون رسمی یا ادبی استفاده شود، باید به نگارش صحیح آن توجه شود و از خطاهای املایی پرهیز گردد.
  4. نحو و جملات: این کلمه می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول یا complemento در جمله به کار رود. مثال: "بازیگری در فیلم جدید بسیار جذاب بود."

  5. استفاده‌های رایج: در محاوره و نوشتار، می‌توان جملاتی مانند "او به عنوان یک بازیگر شناخته شده است" یا "بازیگری نیاز به استعداد و تمرین دارد" استفاده کرد.

با رعایت این نکات و قواعد، می‌توان از کلمه "بازیگری" به درستی و به زیبایی در نگارش فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته، در اینجا چند مثال برای کلمه "بازیگری" در جمله آورده شده است:

  1. او از کودکی به بازیگری علاقه داشت و همیشه در نمایش‌های مدرسه شرکت می‌کرد.
  2. بازیگری هنر خاصی است که نیاز به تمرین و تجربه‌های متعدد دارد.
  3. بعد از سال‌ها تلاش، او موفق شد به یک بازیگر معروف تبدیل شود.
  4. فیلم جدید او نشان‌دهنده قدرت بازیگری و توانمندی‌هایش در این حرفه است.
  5. در جشنواره امسال، او به خاطر بازیگری بی‌نظیرش جایزه بهترین بازیگر را دریافت کرد.

اگر به جملات بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: کفیل، فعالیت، ایفای نمایش، کاری، جدیت، بازیگر

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری