لام تا کام
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
license
98
2494
100
معنی کلمه باف معنی واژه باف
معنی:
باف . (نف مرخم ) مخفف بافنده که نعت فاعلی است از مصدر بافتن بهمه معانی ، و این صورت مخفف در صفات فاعلی مرکب بیشتر متداول است ، همچون : ابریشم باف . توری باف . جاجیم باف . جوراب باف . جوال باف . که صورت مخفف آن ابریشم بافنده و... است . در کلمات مرکب ذیل «باف » را توان دید، بیشتر در معنی نسج : ابریشم باف . - بوریاباف ؛ بافنده ٔ بوریا. (آنندراج ) : بوریاباف اگر چه بافنده ست نبرندش به کارگاه حریر. سعدی . توری باف . جاجیم باف . جوراب باف . جوال باف . حریرباف . حصیرباف . خیال باف . دروغ باف . دیباباف : وز قیاست بوریا گر همچو دیباباف نیست قیمتی باشد بعلم تو چو دیبا بوریا. ناصرخسرو. روبنده باف . زری باف . زره باف . زنده باف . زنبیل باف . شال باف . زیغباف : زیغبافان را با وشی بافان بنهند طبل زن را بنشانندبر رود نواز. ابوالعباس . شَعرباف . فلسفه باف . قلنبه باف . قالی باف . کامواباف . کش باف . گلیم باف . گونی باف . گیسوباف . مخمل باف . منسوج باف : چه خوش گفت شاگرد منسوج باف . چو عنقا برآورد و پیل و زراف سعدی (بوستان ). یراق باف . || مخفف بافت و بافته و بافته شده ، برخلاف قیاس . نسیج . (المعرب جوالیقی ، ص 140). تنیده شده . بمعنی بافته شده است . (یادداشت مؤلف ). در ترکیبات ذیل : آستری باف . ارمنی باف . اطلس باف . شوشتری باف . فرنگی باف . خانه باف : ز کتان و متقالی خانه باف زده کوهه بر کوهه چون کوه قاف . نظامی . دست باف بمعنی بافته شده با دست . و ریزباف . و سطبرباف و شوشتری باف و فرنگی باف و امثال آن ، بمعنی بافته شده و قیاس آستری بافت و ارمنی بافت و اطلس بافت و پای بافت و دست بافت و ریزبافت و سطربافت است . || (فعل امر) امر از بافتن . (آنندراج ) (فرهنگ شعوری ).انگلیسی weaverعربی ويفرترکی dokumacıفرانسوی tisserandآلمانی weberاسپانیایی tejedorایتالیایی tessitore
ترکیب:
(بن مضارعِ بافتن و بافیدن)
مختصات:
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
بن حال
آواشناسی:
bAf
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
83
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)کلمه "باف" میتواند به معانی مختلفی در زبان فارسی اشاره داشته باشد. در زیر به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
معناشناسی : کلمه "باف" به معنای شخصی است که بافندگی میکند. این واژه میتواند به صورت اسم و در خصوص فعالیتهایی مانند بافتن فرش یا پارچه به کار رود.
صرف و نحو :
"باف" در جملات میتواند به عنوان اسم فاعل استفاده شود: "این باف فرشهای زیبایی میبافد."
در ترکیب با پسوندها یا پیشوندها، میتواند تغییر کند: به عنوان مثال، "بافندگی" به معنای حرفه یا فن بافتن است.
تعداد و جمع :
در جمع، "باف" به "بافها" تبدیل میشود: "بافها در این روستا معروف هستند."
گرامر : این کلمه در جملات میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا حتی صفت به کار رود.
نکات نگارشی :
به هنگام استفاده از کلمه "باف" در متن، باید به ساختار جمله توجه کرد تا معنا به درستی منتقل شود.
استفاده از علائم نگارشی مناسب مانند ویرگول و نقطه در جملات میتواند به فهم بهتر کمک کند.
ادبیات و زبان :
توجه به اینکه در شعر و نثر کلاسیک، ممکن است این واژه به صورتهای مختلفی مورد استفاده قرار گیرد و تعابیر خاص آن وجود داشته باشد.
با این توضیحات، میتوانید در نوشتار خود از کلمه "باف" به درستی استفاده کنید. اگر سوال خاصی در مورد این کلمه دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)البته! در اینجا چند مثال از کلمه "باف" در جملات مختلف آورده شده است:
مادر من همیشه بافهای زیبایی برای ما میبافت.
در بازار، انواع مختلف بافها برای فروش وجود دارد.
او با استفاده از میلههای چوبی و نخ، یک باف هنری درست کرد.
بافهای دستی همیشه ارزش خاصی دارند و مورد توجه قرار میگیرند.
من تصمیم دارم که در فصل تابستان، بافهای رنگارنگی برای خودم ببافم.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید یا موضوع خاصی مد نظرتان است، لطفاً بفرمایید!
لغتنامه دهخدا
جعبه لام تا کام لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر
تبلیغات توضیحی
عرشیان از کجا شروع کنم ؟ تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر
تبلیغات تصویری