جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بالان . (نف ) نموکننده .(انجمن آرای ناصری ). بالنده . (آنندراج ). که در حال بالیدن بود. (از فرهنگ رشیدی ). نامی . نامیه . (یادداشت مؤلف ). بالاشونده . (فرهنگ لغات شاهنامه ). بلندشونده . (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). مترعرع : سرو بالان شمایم سر بالین مرا تازه دارید به نم کابر سمائید همه . خاقانی . سرو بالان که ز بالین سرش آمد بستوه دایگان را تن نالانش ببر بازدهید. خاقانی . صورت رحمی بود بالان شود صورت زخمی بود نالان شود. مولوی . || فخرکننده . (فرهنگ نظام ). نازنده : فلان به علم خود بالان است . بالنده و نازان است . (از فرهنگ نظام ). - بالان کنان ؛ فخرکنان : آن کیست کاندر آید بالان کنان از آن در رویی چو بوستانی از آب آسمان تر. فرخی . || جنبان . (حاشیه ٔ فرهنگ رشیدی ). متحرک . (برهان قاطع) (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ) : باز تا صنعتی دراندازد ریش بالان بسوی ره تازد. سنایی (از رشیدی ). کرده ز برای خربطی چند از باد بروت و ریش بالان . خاقانی . || حرکت دهنده . (فرهنگ نظام ). || به معنی بجنبان امر از مصدر بالاندن . (فرهنگ نظام ). 1-صفت
2- بالانه، دالان، دهليز، راهرو سرپوشيده
3- تله، دام
4- بالنده، رشديابنده، رشدكننده
5- مجرب balance توازن، ميزان، رصيد حساب، التعادل، قسطاس، ميزان الساعة، وازن أو قوة، تعادل، رصد، زين يزخرف، زين يكيل، تذبذب، ترجح، اهتز، تردد، توصل إلى تسوية عادلة، وازن balan balán balan balan balan
توازن|ميزان , رصيد حساب , التعادل , قسطاس , ميزان الساعة , وازن أو قوة , تعادل , رصد , زين يزخرف , زين يكيل , تذبذب , ترجح , اهتز , تردد , توصل إلى تسوية عادلة , وازن
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "بالان" در زبان فارسی می تواند معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد، بسته به زمینه و جملهای که در آن به کار میرود. اما به طور کلی، چند نکتهی نگارشی و گرامری برای کلمه "بالان" میتوان در نظر گرفت:
نحوه نوشتار: کلمۀ "بالان" به همین شکل نوشته میشود و در صورتی که در متن به عنوان اسم خاص استفاده شود، نیازی به تغییر ندارد.
تلفظ: این کلمه به طور معمول به صورت [bâlân] تلفظ میشود، اما ممکن است در لهجهها و گویشهای مختلف تلفظ متفاوتی داشته باشد.
گرامر: اگر "بالان" به عنوان صفت به کار رود، باید به هماهنگی آن با نامی که توصیف میکند توجه کرد. مثلاً اگر بخواهید بگویید "تپه ی بالان"، میتوانید به فرمهای مختلف آن توجه کنید.
معانی و کاربردها: "بالان" ممکن است به معنای "بالا" یا "عالی" باشد. اما در کاربردهای دیگر، نیاز به توجه به زمینه معانی مختلف آن دارید.
استفاده از نوشتار صحیح: همواره در نگارش متن به دستورات نگارشی نظیر استفاده از ویرگول، نقطه و سایر علائم نگارشی توجه کنید تا خوانایی متن حفظ شود.
اگر نیاز به توضیحات بیشتری دارید یا در مورد کاربرد خاصی از این کلمه سوال دارید، لطفاً بفرمایید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در زیر چند مثال برای استفاده از کلمه "بالان" در جملات آورده شده است:
در بالان کوه، هوای تازه و خنکی وجود دارد که بسیار لذتبخش است.
او در بالان ساختمان ایستاده بود و به تماشای شهر مشغول شده بود.
در بالان درختان، پرندگان در حال پرواز بودند و آواز میخواندند.
ما میتوانیم از بالان تپه به منظره زیبای دریا نگاه کنیم.
در بالان قله، با چالشهای زیادی روبرو شدیم، اما موفق به صعود شدیم.