جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

bālande
flaunt  |

بالنده

معنی: بالنده . [ ل َ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از بالیدن . نامی . (ناظم الاطباء). نامیة. بالان . هرچیز که آن بالیده و تنومند شده باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). برروینده . روینده :
بالنده ٔ بی دانش مانند نباتی
کز خاک سیه زاید و از آب مقطر.
ناصرخسرو.
|| که ببالد. که قد کشد. که قامت افرازد. که مراحل رشد پیماید :
روز و شب در بر تو دلبر بالنده چو سرو
سال و مه در کف تو باده ٔ تابنده چو زنگ .
فرخی .
- بالنده شدن ؛ نمو، بالیدن . رشد کردن :
بته ٔ شاسپرم تا نکنی لختی کم
ندهد رونق و بالنده و بویا نشود.
منوچهری .
|| در فارسی معاصر، فاخر. فخور. مباهی . نازنده . بالان . (یادداشت مؤلف ).
... ادامه
709 | 0
مترادف: 1- رشدكننده، نموكننده، رشديابنده 2- مفتخر، مباهي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت)
مختصات: (لَ دِ) (ص فا.)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: bAlande
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 92
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
flaunt | glory , grow , pride , boast , preen , brag , brave , magnify , pique , plume , set up , ruddle
ترکی
uçan
فرانسوی
en volant
آلمانی
fliegend
اسپانیایی
volador
ایتالیایی
volare
عربی
تماوج | تبرج , ازدهى , تباهى كالطاووس , تطوس , عرض متباهيا , تفاخر , يتباهى
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "بالنده" به معنی "رشد کننده" یا "رشد یافته" است و به طور کلی به عنوان صفتی برای توصیف چیزی که در حال رشد یا پیشرفت است، به کار می‌رود. در زیر به برخی از قواعد فارسی و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. نحوه استفاده:

    • "بالنده" را می‌توان به عنوان صفت در جملات مختلف به کار برد. به عنوان مثال: "این گیاه بالنده است." یا "او فردی بالنده و موفق است."
  2. ترکیب‌های معنایی:

    • می‌توان این کلمه را با دیگر مفاهیم ترکیب کرد، مانند "سازمان بالنده" یا "فکر بالنده"، که به توسعه و پیشرفت در آن زمینه اشاره دارد.
  3. جنس و عدد:

    • این کلمه به صورت مذکر و مؤنث قابل استفاده است، اما در حالت مؤنث ممکن است به نوعی تغییر یابد، مثلاً "بالنده‌ی شهر" (مؤنث).
  4. تدقیق معنایی:

    • توجه داشته باشید که "بالنده" ممکن است در برخی از زمینه‌ها به معنی خاصی اشاره کند، بنابراین مهم است که در نگارش، زمینه معنایی آن مشخص باشد.
  5. نکات نگارشی:
    • در نوشتن این کلمه، دقت در هجان و نثر، باید رعایت شود. این کلمه از دو بخش "بال" و "نده" تشکیل شده است و به صورت متصل نوشته می‌شود.

اگر سوال یا نکته خاصی درباره "بالنده" دارید، خوشحال می‌شوم که کمک کنم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "بالنده" در جملات آورده شده است:

  1. شخصیت‌های بالنده می‌توانند در مواجهه با چالش‌ها به راحتی از خود قدرت و اعتماد به نفس نشان دهند.

  2. این سازمان در تلاش است تا فرهنگ بالنده‌ای را بین کارمندان خود ایجاد کند.

  3. رشد بالنده کودکان نیازمند حمایت و توجه ویژه از سوی خانواده و جامعه است.

  4. درختان سنجد به خاطر رشد بالنده و زیبایی‌اشان در این منطقه معروف هستند.

  5. کتاب‌های آموزشی می‌توانند افق‌های بالنده‌تری را برای نوجوانان به ارمغان بیاورند.

امیدوارم این جملات به شما کمک کند!


واژگان مرتبط: جولان دادن، به رخ کشیدن، بالیدن، خود نمایی کردن، فخر کردن، ستودن، شادمانی کردن، درخشیدن، بزرگ شدن، رشد کردن، شدن، روییدن، کاشتن، تفاخر کردن، لاف زدن، خودستایی کردن، سخن اغراقامیز گفتن، رجز خواندن، بخود بالیدن، خود را اراستن، بامنقار و زبان خود را اراستن، با تکبر راه رفتن، باد کردن، قپی کردن، اراستن، بزرگ کردن، درشت کردن، زیر دوربین بزرگ کردن، زخم زبان زدن، تحریک کردن، با پر اراستن، ارایش دادن، بر پا کردن، نصب کردن، واگذاشتن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری