جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: اقصی . [ اَ صا ] (ع ص ) شتر کرانه ٔ گوش بریده . (منتهی الارب ). و مؤنث آن قصواء است . || دور. ج ، اقاصی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (ن تف )دورتر. (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). به نهایت رسیده تر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). دورترین : باقصای جهان از فروغ تیغش هر روز همی صلح سگالد دل هر جنگ سگالی . فرخی . رسد دست تو از مشرق بمغرب ز اقصای مداین تا بمدین . منوچهری . برآمد بادی از اقصای بابل هبوبش خاره در و باره افکن . منوچهری . خردمند مردی در اقصای شام گرفت از جهان کنج غاری مقام . سعدی . در اقصای عالم بگشتم بسی . سعدی . رفیقانم سفر کردند هر یاری باقصائی خلاف من که بگرفتست دامن در مغیلانم . سعدی . - اقصی الغایات ؛ منتهای مقاصد. (ناظم الاطباء). - اقصی الغایه ؛ به نهایت رسیده تر: چو مرغی از مدینه بر پریده باقصی الغایت اقصی رسیده . نظامی . حارث محاسبی ... در مجاهد و مشاهده باقصی الغایه بود. (تذکرة الاولیاء عطار). - محراب اقصی ؛ مسجد اقصی . رجوع به همین ترکیب شود : بگردانم ز بیت اﷲ قبله به بیت المقدس و محراب اقصی . خاقانی . آستان حضرتش را از شرف صخره و محراب اقصی دیده ام . خاقانی . - مسجد اقصی ؛ مسجدی است که آن را بیت المقدس گویند. بناکرده ٔ داود علیه السلام در ملک شام واقع است . (غیاث اللغات ). آن قبله ٔ یهود است . (آنندراج ). رجوع به مسجد شود. - مشرق اقصی ؛ خاور دور. دورترین جای از مشرق . در مقابل شرق ادنی . - مغرب اقصی ؛ باختر دور. دورترین جای از مغرب . next التالي، تالي، أقرب، تال، بعد، بعد ذلك مباشرة، ثم بعد ذلك، في المرة الثانية mescid-i aksa al-aqsa al-aqsa al-aqsa al-aqsa
التالي|تالي , أقرب , تال , بعد , بعد ذلك مباشرة , ثم بعد ذلك , في المرة الثانية
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "اقصی" (به معنای دورترین) بهطور معمول در عبارتهای رسمی و ادبی فارسی به کار میرود. در زیر نکات و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است:
نقطهگذاری: در جملاتی که از این کلمه استفاده میشود، باید به قواعد نقطهگذاری توجه داشت. به عنوان مثال، اگر "اقصی" در وسط جمله باشد، معمولاً بعد و قبل از آن باید ویرگول وجود داشته باشد تا جمله به درستی معنا شود.
استفاده از آن: بهطور معمول، "اقصی" در ترکیبهای خاصی مانند "اقصی نقاط"، "اقصی جهان"، و "اقصی سرزمینها" به کار میرود. این ترکیبها نشاندهنده دورترین و دورافتادهترین مکانها هستند.
نحو: استفاده از "اقصی" بهعنوان صفت و در کنار اسمها درست است. به عنوان مثال، "اقصی نقاط کشور" یا "افراد اقصی".
توافق تعداد: اگر "اقصی" بهعنوان صفت استفاده شود، باید با اسم مورد نظر از لحاظ تعداد (مفرد یا جمع) سازگار باشد. بهعنوان مثال: "اقصی نقاط" (جمع) و "نقطه اقصی" (مفرد).
نگارش صحیح: نسبت به نگارش صحیح این کلمه و رعایت املای آن حساس باشید. در فارسی، "اقصی" به صورت "ا ق صی" نوشته میشود و باید از اشتباهات املایی پرهیز کرد.
معادلها: در برخی مواقع میتوان از معادلهای دیگر نیز استفاده کرد، مانند "دورترین" در موارد غیررسمی یا محاورهای.
استفاده درست و مناسب از این کلمه به بسط و غنای زبان فارسی کمک میکند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند جمله با کلمه "اقصی" برای شما آوردهام:
زیباییهای طبیعت در اقصی نقاط جهان قابل مشاهده است.
این کتاب به مسائلی پرداخته که در اقصی نقاط تاریخ اهمیت داشتهاند.
سرود ملی کشورها معمولاً در اقصی مکانها و رویدادهای ملی اجرا میشود.
او تصمیم دارد تا در سفر خود از اقصی نقاط ایران دیدن کند.
تجربیات فراوانی در اقصی زمانها به دست آوردهام که به من کمک کردهاند.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!