جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'entezām
discipline  |

انتظام

معنی: انتظام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) درکشیده و راست گردیدن مروارید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در رشته فراهم آمدن و اتساق مروارید. (از اقرب الموارد). در رشته کشیدن مروارید. (فرهنگ فارسی معین ). در رشته کشیده شدن چیزی بترتیب نیکو. (آنندراج ). بهم بازدوختن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (مؤید الفضلاء). || تمام شدن کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). راست شدن کار. (آنندراج ) (مؤید الفضلاء) (تاج المصادر بیهقی ). بنظم شدن . (مصادر زوزنی ). اتساق .(از تاج العروس ). پیوسته شدن . سامان گرفتن . بسامان گرفتن . بنوا شدن . منظم شدن . (فرهنگ فارسی معین ). || به نیزه درخستن ، یقال انتظمه بالرمح ؛ ای اختله . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به نیزه درخستن . (آنندراج ). طعنه بالرمح فانتظمه به ؛ ای اختله ، و انتظم ساقیه و جانبیه ؛ ضمها ضم الخرز. (اقرب الموارد). || انتظام صید؛ زدن آنرا یا تیر انداختن بدان چنانکه بدان نفوذ کند. (از اقرب الموارد). || (اِمص ) ترتیب و نظم و آراستگی و نیوراد. (ناظم الاطباء). پیوستگی . بسامانی . آراستگی . ترتیب . نظم .(فرهنگ فارسی معین ) : از احوال ملک خراسان و انتظام امور آن دولت ... استکشاف کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 31). پیش از انتظام شمل و استقامت حال اوبدست باید آورد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 290). سلطان را از وصول او خبر دادند پیش از انتظام کار و اجتماع حال او تعجیل فرمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 191).
بخت برادر کلید دولت او بود
زآن همه کارش بانتظام برآمد.
خاقانی .
زانفاس عمدةالدین در شرق و غرب بود
با امت استقامت و با ملت انتظام .
خاقانی .
- اعجاز انتظام ؛ آنچه انتظام آن اعجاز است . سخنی که از بسامانی و نیکویی در حد اعجاز است : بحفظ کلام اعجاز انتظام ملک علام و... تحریض می نمودند. (حبیب السیر چ سنگی ج 3 جزو 4 ص 323).
- انتظام برخاستن ؛ پریشان شدن :
بعهد دست تو گوهر چنان پریشان شد
که انتظام جواهر ز ریسمان برخاست .
حسین سنایی (از آنندراج ).

|| بند و بست و توزک و دار و مدار. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح حکمت )عبارتست از آنکه نفس را تقدیر امور بر وجه وجوب و حسب مصالح نگاه داشتن ملکه شود. (از نفایس الفنون از یادداشت مؤلف ).
... ادامه
434 | 0
مترادف: آراستگي، ترتيب، تنسيق، تنظيم، ديسيپلين، سامان، ساماندهي، نظام، نظم
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]
مختصات: (اِ تِ) [ ع . ]
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'entezAm
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1392
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
discipline | order , law
ترکی
düzenlilik
فرانسوی
régularité
آلمانی
regelmäßigkeit
اسپانیایی
regularidad
ایتالیایی
regolarità
عربی
تأديب | انضباط , تهذيب , تدريب , قواعد السلوك , ضبط النفس , فرع من المعرفة , درب , نظام , أدب , عاقب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "انتظام" در زبان فارسی به معنای ترتیب، سازمان‌دهی، و نظم است. در زیر به بررسی قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه می‌پردازیم:

  1. نحوه نوشتار:

    • کلمه "انتظام" باید به صورت صحیح نوشته شود و به هیچ‌وجه با حروف انگلیسی یا غیرمرسوم نگردد.
  2. نقطه‌گذاری:

    • هنگام استفاده از "انتظام" در جملات، باید به قواعد نقطه‌گذاری توجه کنید. اگر کلمه در انتهای جمله قرار گیرد، باید از نقطه استفاده شود.
  3. استفاده در جملات:

    • کلمه "انتظام" می‌تواند به عنوان اسم در جملات به کار رود. به عنوان مثال:
      • "در این مدرسه، انتظام بسیار خوبی برقرار است."
      • "انتظام در کارها باعث افزایش بهره‌وری می‌شود."
  4. مترادف‌ها و متضادها:

    • مترادف‌های "انتظام" می‌توانند شامل "نظم"، "ترتیب"، و "سازمان" باشند.
    • متضادهای آن می‌توانند "بی‌نظمی" یا "آشفتگی" باشند.
  5. توجه به نوع کلمه:

    • "انتظام" یک اسم است و برای توصیف وضعیتی به کار می‌رود. بنابراین، در جملات باید به نوع فعل یا صفتی که با آن به کار می‌رود، توجه کنید.
  6. قواعد صرفی:
    • "انتظام" در حالت جمع به صورت "انتظامات" نوشته می‌شود، اگر بخواهید به صورت جمع بیان کنید.

با رعایت این نکات می‌توانید کلمه "انتظام" را به درستی در نوشتار و گفتار خود به کار ببرید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "انتظام" در جمله آورده‌ام:

  1. انتظام دانش‌آموزان در کلاس درس بسیار مهم است تا به یادگیری بهتر کمک کند.
  2. مدیریت موفق به ایجاد انتظام در فعالیت‌های سازمانی می‌شود.
  3. او همواره سعی می‌کند انتظام فعالیت‌های روزانه‌اش را حفظ کند.
  4. برای برقراری انتظام در شهری، به همکاری و قوانین مشخص نیاز است.

اگر به جملات بیشتری نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: انضباط، تادیب، ترتیب، سفارش، دستور، راسته

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری