جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

bezā'at
wealth  |

بضاعت

معنی: بضاعت . [ ب ِ ع َ ] (ع اِ) مال التجاره . (ناظم الاطباء) آخریان . سلعه . سعفه . کالا. || مکنت و ثروت . (ناظم الاطباء). مایه و مال و با آوردن ، بردن ،داشتن ، ساختن و یافتن ترکیب شود. سرمایه . رجوع به ارمغان آصفی شود. || اسباب و متاع و ملک . (ناظم الاطباء). مال و اسباب . (غیاث ). کالا :
نجهد از برتیغت نه غضنفر نه پلنگ
ندمد از کف رادت نه بضاعت نه جهاز.
منوچهری .
در عیان عنبر فشاند در نهان لؤلؤ خورد
عنبر است او را بضاعت لؤلؤ است او را جهاز.
منوچهری .
جهان را عقل راه کاروان دید
بضاعتهاش خوان استخوان دید.
مسعودسعد.
تا من دستور دولت ابوالقاسم ... و زیف این بضاعت پیش امیر به امیری بر کار کنم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
شرم آید از بضاعت بی قیمتم ولی
در شهر آبگینه فروش است و گوهری .
سعدی .
بضاعت نیاوردم الا امید
خدایا ز عفوم مکن ناامید.
سعدی .
از تن بیدل طاعت نیاید و پوست بی مغز بضاعت را نشاید.(سعدی ). ... همه شب نیارامید از سخنهای با خشونت گفتن که فلان انبارم بترکستان است و فلان بضاعت بهندوستان . (گلستان ).
با آنکه بضاعتی ندارم
سرمایه ٔ طاعتی ندارم .
(گلستان ).
... همچنین مجلس وعظ چو کلبه ٔ بزاز است آنجا تا نقدی ندهی بضاعتی نستانی و اینجا تا ارادتی نیاری سعادتی نبری . (گلستان ). عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت . (گلستان ).
- با بضاعت ؛ ثروتمند. مالدار. چیزدار بامکنت . سرمایه دار. ضد بی بضاعت .
- بضاعت مزجات ؛ سرمایه ٔ اندک . سرمایه ٔ کم :
یا ایها العزیز بخوان در سجود شکر
جان برفشان بضاعت مزجات کهتری .
خاقانی .
اگر در سیاقت سخن دلیری کنم شوخی کرده باشم و بضاعت مزجات بحضرت عزیز آورده .
(گلستان ).
ما را بجز تو در همه عالم عزیز نیست
گر رد کنی بضاعت مزجات ور قبول .
سعدی (طیبات ).
و رجوع به بضاعة و بضاعات مزجات شود.
- بی بضاعت ؛ پریشان . فقیر. محتاج . (ناظم الاطباء). بیمایه . کم مایه . اندک مایه . کم سرمایه . بی چیز.ضد با بضاعت : فلانی آدم بی بضاعتی است . (فرهنگ نظام ).
ز لطفت همین چشم داریم نیز
برین بی بضاعت ببخش ای عزیز.
سعدی (بوستان ).
|| (اصطلاح فقه ) در تداول فقه ، آن است که مالی بدیگری بدهند که آن رابکار اندازد با قید به اینکه هرچه سود بدست آید صاحب مال را باشد. و عامل را چیزی نباشد بدانکه تسلیم مال بغیر برای آنکه در آن تصرف کند. و صاحب مال را درآن تصرفی نباشد و آن بر سه گونه است : اول آنکه تمامی سود صاحبمال را باشد و عامل را حقی از سود نباشد. زیرا که غیر در این مورد تبرعاً این عمل را پذیرفته و در تصرف و عمل منتزع باشد، و این نوع را بضاعت نامند. دوم آن است که تمامی سود غیر را که عامل است باشد، و آنرا قرض گویند. سوم آنکه سود بین صاحب مال و غیرمشترک باشد، برحسب شروطی که بین آنها مبادله شده ، و آنرا مضاربه گویند. هکذا فی الهدایة و غیرها. و اینکه در ضمن تعریف گفتیم و صاحب مال را تصرفی در مال نباشد برای آن بود که اگر صاحب مال و غیر با یکدیگر شریک باشند، آن عقد شرکت است که بر مفاوضه و عنان و وجوه و تقبل تقسیم میگردد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به شرکت شود.
... ادامه
901 | 0
مترادف: 1- سرمايه، مايه 2- ثروت، دارايي، مال، مكنت، ملك 3- كالا، مالالتجاره، متاع
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: بضاعة، جمع: بضایع]
مختصات: (بِ یا بَ عَ) [ ع . بضاعة ] ( اِ.)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: bezA'at
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1273
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
wealth
ترکی
varlık
فرانسوی
richesse
آلمانی
reichtum
اسپانیایی
poder
ایتالیایی
ricchezza
عربی
ثروة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "بضاعت" به معنای توانایی، قابلیت یا وسع است. در زبان فارسی و نگارش رسمی، موارد زیر باید در نظر گرفته شوند:

  1. نویسه‌نگاری: کلمه "بضاعت" به صورت صحیح نوشته می‌شود و جایگزینی برای حروف یا علامت‌های نامناسب ندارد.

  2. نوع کلمه: "بضاعت" یک اسم است و در جملات به عنوان مفعول، فاعل یا در دیگر موقعیت‌ها می‌تواند به کار رود.

  3. تطابق با فعل: در جملات، باید از فعل‌هایی استفاده کرد که با مفهوم "بضاعت" هماهنگ باشند. مثلاً "بضاعت او کافی نبود"، "بضاعت ما اجازه نمی‌دهد".

  4. نحو و ساخت جملات: در جملات مرکب، می‌توان از "بضاعت" به همراه واژه‌های دیگر مثل "مالی"، "فکری"، "اجتماعی" و ... استفاده کرد. به عنوان مثال: "بضاعت مالی او محدود است."

  5. محل استفاده: گزینه‌های استفاده از کلمه "بضاعت" شامل متون ادبی، مقالات علمی، و مکالمات رسمی می‌باشد. در زبان محاوره ممکن است به واژه‌های دیگر ترجیح داده شود.

  6. تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه به صورت "bəzɑ'æt" است و توجه به جایگاه حروف در کلمه مهم است.

مهم‌ترین نکته در استفاده از این واژه، حفظ دقت در نگارش، و رعایت دستور زبان فارسی است.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "بضاعت" در جمله آورده شده است:

  1. با بضاعت مالی محدود، تصمیم گرفتند که مراسم ازدواج را ساده برگزار کنند.
  2. او با بضاعت علمی خود، به تدریس در دانشگاه پرداخته بود.
  3. این کتاب به بررسی آثار هنری بر اساس بضاعت فرهنگی جامعه می‌پردازد.
  4. بضاعت روزانه زندگی‌اش به سختی کفاف مخارجش را می‌دهد.
  5. با وجود بضاعت کم، او همواره سعی کرده به دیگران کمک کند.

اگر نیاز به جملات بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری