جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بناگوش کردن . [ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آنست که چون طفل متولد شود، ماماچه که آن را بتازی قابله گویند، انگشت در دهان طفل کرده و کامش برمیدارد. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). سق یا کام کودک برداشتن . (یادداشت مرحوم دهخدا). بردن ماماچه انگشت را در دهان کودک نوزاد و کام او را برداشتن . (ناظم الاطباء) : مادر ملک ز پستان شرف شیر دهد هر کرا دایه ٔ لطف تو بناگوش کند. سیف اسفرنگی (از انجمن آرا). || کنایه از طاعت و انقیاد کردن هم هست . (برهان ) (ناظم الاطباء) (حجت ساطع از آنندراج ). make it أصنعها
کلمه «بناگوش کردن» در زبان فارسی به معنی گوشزد کردن یا یادآوری کردن به کسی است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی و زبانی مربوط به این کلمه اشاره میشود:
خطنوشت: این کلمه معمولاً به صورت «بناگوش کردن» نوشته میشود و به صورت جدا از هم (بناگوش و کردن) به کار نمیرود.
استفاده در جملات:
استفاده از این عبارت معمولاً در جملاتی بهکار میرود که نیاز به یادآوری یا هشدار به شخصی باشد.
مثال: «او بارها بناگوش کرد که باید به امتحانهایش بیشتر توجه کند.»
زمان و ساختار:
این کلمه با "کردن" به زمانهای مختلف قابل صرف است. مثلاً "بناگوش کردم"، "بناگوش میکنم"، و "بناگوش کرده است".
ادبیات:
این اصطلاح بیشتر در زبان محاورهای یا ادبیات غیررسمی به کار میرود و ممکن است در نوشتارهای رسمی کمتر استفاده شود.
نکتههای معنایی:
بهدلایل املایی یا معنایی، به خاطر داشته باشید که این کلمه در زمینههای مختلفی بهکار میرود و ممکن است در تفسیر جملات تأثیرگذار باشد.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه «بناگوش کردن» در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر