جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بی عرضه . [ ع ُ ض َ / ض ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + عرضه ) (در تداول عوام و ظاهراً بغلط) (یادداشت مؤلف )، کسی که دارای بزرگی و بزرگ منشی نباشد. آدم بی مصرف بیکاره .آدم بی وجود که از وی کاری ساخته نباشد. بی تشخص . زبون . فرومایه . مقابل باعرضه . (از ناظم الاطباء). آدم ناقابل و بی مصرف . کسی که کارها را با بی لیاقتی انجام دهد. (فرهنگ عامیانه ٔ جمالزاده ). رجوع به عرضه شود. inept, dowdy, slouchy, incapable, stick-in-the-mud, without supply أحمق، غير كفؤ، غير ملائم، سخيف، غير مناسب بی منطق، بی عرضه، بی معنی، نادان، چرند، ناجور، کهنه، خمیده، تنبل، ناتوان، عاجز، محجور، نفهم، نا قابل، محافظه کار
inept|dowdy , slouchy , incapable , stick-in-the-mud , without supply
عربی
أحمق|غير كفؤ , غير ملائم , سخيف , غير مناسب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "بیعرضه" در زبان فارسی به معنی ناتوان، بیخاصیت یا بدون قابلیت استفاده میباشد. در نگارش این کلمه قواعد خاصی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد:
نوشتن "بی": "بی" به عنوان یک پیشوند منفی در زبان فارسی است و همیشه به صورت جدا نوشته میشود.
استفاده از همزه: در این کلمه از همزه استفاده نمیشود، بلکه بین "بی" و "عرضه" باید فاصله وجود داشته باشد.
حروفچینی: شکل صحیح نوشتن کلمه "بیعرضه" به صورت زیر است:
بی عرضه
نکات نگارشی: اگر جملهای شامل این کلمه باشد، باید به قواعد عمومی نگارش فارسی همچون شروع با حرف بزرگ، استفاده صحیح از نقطه و ویرگول توجه کنید.
به عنوان مثال: "او در کارهایش بیعرضه عمل میکند."
این نکات کمک خواهند کرد تا نوشتههای شما دقیق و درست باشند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: بی منطق، بی عرضه، بی معنی، نادان، چرند، ناجور، کهنه، خمیده، تنبل، ناتوان، عاجز، محجور، نفهم، نا قابل، محافظه کار