تخم گذاشتن
licenseمعنی کلمه تخم گذاشتن
معنی واژه تخم گذاشتن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
2511
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
hatch | oviposit , flyblow , eggs
عربی
فقس | أحدث , دبر مؤامرة , رقن , ظلل , باب , حجرة , باب الخزان , بويب فتحة صغيرة , تفقيس البيض , سجن
