جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: تربت . [ ت ُ ب َ ] (ع اِ) خاک . (شرفنامه ٔ منیری ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مطلق خاک . (فرهنگ نظام ). تربة: بر آن تربت که بارد خشم ایزد بلا رویَد نبات از خاک مسنون . ناصرخسرو. || خاکی که از حوالی مرقد مطهر حضرت سیدالشهدا صلوات اﷲعلیه می آورند، و هر خاک مقدس مطهری . (ناظم الاطباء). خاک قبر حسین بن علی علیه السلام که شیعه بخوردن آن استشفا کند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). خاک اطراف قبر امام حسین (ع ) که برای شفای بیمار و مهر نماز استعمال می شود، و این معنی مأخوذ از معنی اول است . (فرهنگ نظام ) - تربت خوردن بیمار ؛ آنست که چون بیماری از دوا زائل نشود خاک تربت امام علیه السلام به نیت شفا میخورانند، و خاک شفا عبارت از آنست . (آنندراج ). مجازاً، خوردن خاک گور را به نیت شفا از هرکه باشد : نه گرد سرمه باشد جلوه گر آن نرگس جادو ز خاک تیره بختان خورده تربت چشم بیمارش . تأثیر (از آنندراج ). || مجازاً بمعنی قبر. (غیاث اللغات ). بمعنی گور مجاز است . (آنندراج ). گور. (شرفنامه ٔ منیری ). گور و مقبره ومرقد. (ناظم الاطباء). مجازاً، گور. (فرهنگ نظام ) : و تربت شقیق بلخی رحمةاﷲعلیه آنجاست [یعنی به شهر ویشگرد]. (حدود العالم ). و تربت محمدبن الحسن الفقیه و کسائی مقری و فراخری هم از آنجاست [یعنی از ری ] (حدود العالم )... وی پیر شده است و از وی کاری نمی آید، مراد وی آن است که از لشکری توبه کند و به تربت امیر ماضی بنشیند. (تاریخ بیهقی ). تربت پدر را زیارت کرد و بگریست و آن قوم را که بر سر تربت بودند به بیست هزار درم فرمود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 257). اولیا و حشم و بزرگان همراه وی به افغان شال درآمد و به تربت امیر عادل سبکتکین ... فرودآمد. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 257). روزی بسرتربت ابراهیم و اسحاق رفت . (قصص ص 86). آن جماعت فرشتگان بودند بر وی نماز کردند و تربت وی را با زمین هموار کردند. (قصص ص 128). به سر آیم بسوی تربت تو زین سپس رشک میبرد پایم . مسعودسعد. بهر طرف که تو ازحمله گرز بگذاری بخیزد احسنْت از تربت نبیره ٔ سام . مسعودسعد. تربتهای ملوک و سلاطین سامانیان بیشتر بماوراءالنهر خراسان است . (مجمل التواریخ ).سلطان طغرل بیک را بشهر ری وفات رسید و تربتش آنجا برجاست . (از مجمل التواریخ ). و تربتهاء همه به اصفهان و همدانست . (مجمل التواریخ ). بر تربتش که تبت چین شد چو بگذری از بوی نافه عطسه ٔ مشکین زند مشام . خاقانی . در ره دمی به تربت بسطام برزنم وز طوس و روضه آرزوی جان برآورم . خاقانی . بر تربت هر دو زار نالید در مشهد هر دو روی مالید. نظامی . که حَسَن باشد مرید و امتم درس گیرد هر صباح از تربتم . مولوی . ثنا گفت برسعد زنگی کسی که بر تربتش باد رحمت بسی . (بوستان ). بر بالین تربت یحیی پیغمبر (ع ) معتکف بودم . (گلستان ). مهربانی ز من آموز گرم عمر نمانَد بر سر تربت سعدی بطلب مهرگیارا. سعدی . چنین که در دل من داغ زلف سرکش تست بنفشه زار شود تربتم چو در گذرم . حافظ. بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر کز آتش درونم دود از کفن برآید. حافظ. نسیم زلف تو چون بگذرد بتربت حافظ ز خاک کالبدش صدهزار لاله برآید. حافظ. بر سر تربت ما چون گذری همت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود. حافظ. بعد مردن تربت ما را عمارت گو مباش بر سر قبر شهیدان گنبد گردون بس است . مراد بافقی . - تربت اولیاء ؛ کنایه از مقابر آنان است . (انجمن آرا). 1- خاك
2- آرامگاه، خاكجا، ضريح، قبر، گور، مدفن، مرقد، مزار، مقبره soil تربة، أرض، تراب، بلد، أرض زراعية، وطن، نفاية، قذر، قمامة، لطخة، تلوث، وسخ، لطخ، لوث، اتسخ، شوه السمعة، دنس toprak sol boden suelo suolo ترب
کلمه "تربت" در زبان فارسی به معنای خاکی است که در آن کسی دفن شده یا به طور خاص به خاکی اشاره دارد که در برخی از فرهنگها و اعتقادات برای دفن مردگان به عنوان مکان مقدس شناخته میشود. برخی نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه عبارتند از:
نحوه نوشتن: کلمه "تربت" با حرف "ت" در ابتدا و در انتها و با حرف "ر" و "ب" در وسط نوشته میشود. لازم است حروف به صورت صحیح و مشخص نوشته شوند.
استفاده صحیح: این کلمه معمولاً در متون ادبی، مذهبی و تاریخی مورد استفاده قرار میگیرد و باید در جای مناسب خود به کار رود.
نوع کلمه: "تربت" اسم است و به مکان اشاره دارد. توجه کنید که کلمات هم خانواده و مرتبط با این کلمه مانند "تربتنامه" یا "تربتسازی" نیز وجود دارند، که بسته به زمینه میتوانند به کار بروند.
نوشتار میاندستی: در نوشتار ادبی میتوان از "تربت" به عنوان عنصر معنایی در توصیف مکانهای مقدس استفاده کرد، و میتوان از آن در شعر و نثر بهره گرفت.
توجه به قرائت: این کلمه معمولاً به صورتی که نوشته میشود خوانده میشود، اما در برخی لهجههای محلی ممکن است تلفظهای متفاوتی داشته باشد.
به یاد داشته باشید که رعایت قواعد نگارشی و دقت در استفاده از کلمات میتواند به بهبود وضوح و زیبایی نوشتار کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "تربت" در جملههای مختلف آورده شده است:
تربت باغچهام بسیار حاصلخیز است و گیاهان به خوبی در آن رشد میکنند.
در مراسم سالگرد شهدا، به یاد عزیزانمان در تربت شهیدان سرود خواندیم.
من تصمیم دارم برای کاشتن گلهای جدید، تربت زمین را بهخوبی آماده کنم.
در برخی از فرهنگها، آرامگاهها به عنوان تربت عارفان و بزرگان محترم شناخته میشوند.
کودکی در تربت خانهاش بازی میکرد و از بوی گلها لذت میبرد.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر