جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: تعارف . [ ت َ رُ ] (ع مص ) یکدیگر را شناختن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). همدیگر را شناختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط). شناختن دو نفر یکدیگر را. (فرهنگ نظام ). || در تداول امروزی ، خوش آمد گفتن در اول ملاقات ، پس از درود. (یادداشت مرحوم دهخدا). اظهار آشنایی و احوالپرسی . (ناظم الاطباء). احوالپرسی کردن از یکدیگر. (فرهنگ نظام ): در ادب ایران به دوست باید سلام و تعارف کرد. (فرهنگ نظام ). || تکلف و اسباب ضیافت فراهم کردن : فلان با مهمان خیلی تعارف میکند. (فرهنگ نظام ). || کسی را به مهمانی یاگرفتن چیزی خواندن . (فرهنگ نظام ): هرچه تعارف کردم فلان ناهار نخورد. (فرهنگ نظام ). دعوت کردن به ضیافتی یا گرفتن چیزی و تحفه ای . || (اِ) تحفه و هدیه که به کسی داده می شود. (فرهنگ نظام ). هدیه و پیشکش . (ناظم الاطباء). معنی دوم و سوم و چهارم و پنجم محدث است در فارسی و در عربی نیست . (فرهنگ نظام ). - امثال : تعارف آب حمام ؛ تعارف شاه عبدالعظیمی . (امثال و حکم دهخدا)؛ دعوت کردن کسی را به چیزی بی ارزش چون آب خزینه ٔ حمام را به تازه وارد اهداء کردن . تعارف آمد و نیامد دارد ؛ اگر گمان کرده بودیدکه او احسان شما را نمی پذیرد بر خلاف پذیرفت . (امثال و حکم دهخدا). و این مثل را در موردی زنند که خواننده و دعوت کننده بدروغ و ریا چیزی را به اصرار هدیه میکنند یا دعوتی را پیشنهاد می نماید بگمان آن که دعوت شونده از قبول آن سر باز خواهد زد ولی در عمل خلاف این فکر پیش آید. تعارف شاه عبدالعظیمی است ؛ این که بزبان گوید بمنزل من آیید یا فلان متاع از شماباشد و از دل راضی نیست . (امثال و حکم دهخدا). تعارف کم کن و بر مبلغ افزای ؛ نظیر از بارک اﷲ قبای کسی رنگین نشود. و نِشود بز به پچ پچی فربه . (از امثال و حکم دهخدا). 1- چربزباني،
2- شيرينزباني، مهرباني
3- پيشكش، عطا، هديه
4- تكلف
5- پيشكش كردن،
6- خوشامد گفتن compliment, comity, salutation, chivalry, compliments إطراء، ثناء، تهنئة، مدح، مديح، تملق، جامل، طرى، هدى على سبيل المجاملة، هنأ Övgüler compliments komplimente felicitaciones complimenti تعریف، خوشامد، درود، خوش ایند، خوش آمد، سلام، تهنیت، سلام اول نامه، جوانمردی، دلیری، فتوت
إطراء|ثناء , تهنئة , مدح , مديح , تملق , جامل , طرى , هدى على سبيل المجاملة , هنأ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "تعارف" در زبان فارسی به معنای معارفه و احترام به یکدیگر در گفتگوها و معاملات اجتماعی استفاده میشود. این کلمه در قواعد نگارشی و گرامری فارسی نکات خاصی دارد:
نحوه نوشتن: "تعارف" به صورت جدا و یا با حروف افزودنی نمیتواند نوشته شود. همیشه باید به همین شکل نوشته شود.
جنس کلمه: "تعارف" یک اسم است و در زبان فارسی به جنس مؤنث تعلق دارد. بنابراین میتوان از صفات مؤنث به همراه آن استفاده کرد.
کاربرد در جمله: "تعارف" معمولاً به عنوان یک اسم عام در جملات به کار میرود. مثلاً:
"در فرهنگ ما تعارف یکی از نشانههای ادب است."
"او همیشه با تعارف کردن به مهمانان خوشامد میگوید."
افزودن پیشوند و پسوند: میتوان پیشوند و پسوندهایی به کلمه "تعارف" اضافه کرد:
تعارف کردن (فعل)
تعارفی (صفت)
نکات نگارشی: در زمان استفاده از "تعارف" باید به ترتیب ادبیات و قواعد نگارشی توجه داشت. در جملات رسمیتر، بهتر است از تعارف به میزان کمتری استفاده شود و به صورت صریحتر از عبارات محترمانه استفاده گردد.
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "تعارف" به درستی و به زیبایی در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "تعارف" در جملات آورده شده است:
وقتی به خانه مهمان دعوت میشوم، همیشه با تعارفاتی مانند "بفرمایید" و "لطفاً راحت باشید" از من پذیرایی میکنند.
بعضی افراد به دلایل مختلف، به جا گفتن تعارفات، از بیان نظرات واقعی خود پرهیز میکنند.
تعارف کردن یکی از ویژگیهای فرهنگی ماست که نشاندهنده احترام به مهمان است.
او به دلیل تعارفهای زیاد، نتوانست تصمیم قطعی در مورد خرید بگیرد.
در فرهنگ ما، تعارف کردن نشاندهنده محبت و صمیمیت است و بسیاری آن را در برخوردهای روزمره فراموش نمیکنند.