جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: جاج . (اِخ ) نام شهری در ترکستان . (فرهنگ لغات شاهنامه ). چاچ : سپهدارترکان از آن روی جاج نشسته به آرام بر تخت عاج . فردوسی . پادشاه جاج را خدیو گویند. (مجمل التواریخ والقصص ص 241). اقلیم خامس آغاز کند از مشرق از شهرهای یأجوج و مأجوج و بر کوههای [ شمال ] خراسان بگذرد و ازاینجا از شهرهای طراز است ، و بوبکت و اسبیجاب و جاج . (مجمل التواریخ والقصص ص 480). رجوع به چاچ شود. کاج صمصام را سزد بریال ؟ سوزنی را ترانه بر ره جاج . سوزنی . jaj جاج
کلمه "جاج" در زبان فارسی به معنای لانهٔ پرندهای کوچک است که معمولاً در آن جوجهها نگهداری میشوند. اما به نظر میرسد که شما ممکن است به دنبال قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه باشید. در ادامه به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به کلمه "جاج" اشاره میکنم:
نحوهٔ نوشتار: این کلمه باید با حروف فارسی و به صورت صحیح نوشته شود: "جاج".
جنس و شمار: "جاج" معمولاً به صورت مفرد در جملات به کار میرود، اما میتواند در جمع به "اجاج" تبدیل شود.
کاربرد: همچنین این کلمه میتواند در زمینههای مختلفی استفاده شود، بنابراین توجه به سیاق جمله و متن بسیار مهم است.
قواعد تطابق: در جملات، کلمه "جاج" باید با دیگر عناصر جمله مانند فعل و صفت هماهنگ باشد. به عنوان مثال:
"جاج کوچک در باغ است."
"چند جاج در درخت وجود دارد؟"
فعلها و صفات: بسته به سیاق میتوان از فعلها و صفات مربوط به "جاج" استفاده کرد:
"جاج ها به خوبی پرورش یافتهاند."
"ما جاج را در میانهٔ درختان پیدا کردیم."
اگر سوال خاصی در مورد این کلمه دارید یا نکتهای خاص مورد نظرتان است، خوشحال میشوم بیشتر کمک کنم.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر