جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

jānāne
rattling  |

جانانه

معنی: جانانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) مرکب از جانان و «ه » پسوند نسبت و زائد. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). منسوب بجانان . کنایه از معشوق و مطلوب باشد. (برهان ). کنایه از این است که جان از اوست یا او جان من است . (آنندراج ) (انجمن آراء). مقصود و مراد. (ناظم الاطباء). یار. نگار. دلدار. معشوق . معشوقه . عزیز :
جانا بخرابات آی تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه .
مولوی .
یارب آن شمع دل افروز ز کاشانه ٔ کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه ٔ کیست .
حافظ.
ببوی زلف تو گر جان ببادرفت چه شد
هزار جان گرامی فدای جانانه .
حافظ.
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت .
حافظ.
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم .
حافظ.
|| در تداول عامه ، سخت . بزرگ . بسیارقوی . عظیم . بسیار بزرگ . بطور کامل . فراوان . درشت . صعب . محکم .
- سیلی جانانه بکسی زدن ؛ کشیده ٔ سخت زدن .
- فحش جانانه دادن یا خوردن ؛ فحش فراوان دادن یا خوردن .
- یک جوال جانانه گندم ؛ یک جوال پر از گندم .
- یک دوری جانانه پلو ؛ یک دوری کوت از پلو.
- یک کاسه ٔ جانانه ٔ شراب .
- یک کتک جانانه خوردن یا زدن .
- یک کشیده ٔ جانانه .
... ادامه
837 | 0
مترادف: 1- جانان، محبوبه، معشوقه، يار 2- تمامعيار، حسابي، كامل
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم)
مختصات: (نِ) (اِمر.)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: jAnAne
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 110
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
rattling
ترکی
ciddiyetle
فرانسوی
sérieusement
آلمانی
ernsthaft
اسپانیایی
formalmente
ایتالیایی
seriamente
عربی
من الطراز الأول | صاخب , سريع , رائع , قعقعة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "جانانه" در زبان فارسی به معنای چیزی که از عمق جان و احساسات سرچشمه می‌گیرد، به کار می‌رود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

1. نحوه نگارش:

  • "جانانه" با حروف صحیح و بدون هیچ فاصله یا خطا نوشته می‌شود.

2. جایگاه کلمه:

  • این کلمه به عنوان صفت به کار می‌رود و معمولاً قبل از اسم قرار می‌گیرد. مثلاً: "محبت جانانه"، "عشق جانانه".

3. قواعد صرف و نحو:

  • "جانانه" به عنوان صفت می‌تواند به اسم‌های دیگر نیز ارتباط داشته باشد و ترکیب‌های مختلفی را بسازد. مثلاً:
    • "دوستی جانانه"
    • "شفقت جانانه"

4. استفاده در جملات:

  • می‌توان در جملات مختلف از این کلمه استفاده کرد:
    • "محبت او جانانه است."
    • "این شعر، عشق جانانه را توصیف می‌کند."

5. جایگاه در ادبیات:

  • "جانانه" در ادبیات فارسی به عنوان واژه‌ای پرمعنا و پر احساس به کار می‌رود و در شعر و نثر فراوان یافت می‌شود. مانند اشعار حافظ و سعدی.

6. معانی مختلف:

  • علاوه بر معنی اصلی، این کلمه ممکن است در بافت‌های مختلف به معانی دیگر نیز اشاره داشته باشد، به‌ویژه در اشعار که بار معنایی بیشتری دارد.

توجه به این نکات می‌تواند به درک بهتر و استفاده صحیح‌تر از کلمه "جانانه" در نوشتار و گفتار کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال از استفاده کلمه "جانانه" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. او با تلاش جانانه‌ای برای رسیدن به هدفش کار کرد.
  2. موسیقی این کنسرت به قدری زیبا بود که همه‌ی حضار با جانانه به آن گوش دادند.
  3. در این بازی، بازیکن‌ها جانانه جنگیدند و نتیجه را به نفع تیم خود رقم زدند.
  4. او جانانه از دوستانش حمایت کرد و همیشه در کنارشان بود.
  5. این رمان با توصیف‌های جانانه‌ای از شخصیت‌ها و موقعیت‌ها، خواننده را جذب کرد.

اگر سوال دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری