جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

čaxmāq
flint  |

چخماق

معنی: چخماق . [ چ َ ] (ترکی ، اِ) آتش زنه ، و آن را به ترکی «چقماق » گویند. (آنندراج ). چخماغ . بمعنی آتش زنه . (از ناظم الاطباء). آتش باره . (فرهنگ نعمةاﷲ). چخماخ . سنگ چخماق . سنگ آتشزنه . آتش افروزنه . آتش گیره . چقمق . آتش پرک . زند (بعربی ). سنگ یا قطعه ٔ آهنی که بسنگ دیگر زنند و از آن آتش جهد. وسیله ای برای افروختن آتش . رجوع به چخماخ و چقماق شود. || در بعضی فرهنگ ها بمعنی کیسه ای که در آن شانه و سوزن و سنگ چخماق و امثال آن گذارند آمده . (آنندراج ). رجوع به چخماخ شود. || چخماق تفنگ ، و آن یکی از آلات و ادوات تفنگ است که بوسیله ٔ ضربه ٔ آن چاشنی تفنگ میترکد و باروت آتش میگیرد و ساچمه یا گلوله خارج میشود. آلتی آهنین در تفنگ که با کشیدن پاشنه روی پستانک افتد.
... ادامه
898 | 0
مترادف: 1- آتشزنه، پازند، چخماغ، قداحه، فروزينه، مرو 2- تبرزين
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [ترکی] ‹چاخماق، چاقماق، چخماخ›
مختصات: (چَ) [ تر. ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: CaxmAq
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 744
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
flint | hammer , gunlock , falf
ترکی
çakmaktaşı
فرانسوی
silex
آلمانی
feuerstein
اسپانیایی
pedernal
ایتالیایی
pietra focaia
عربی
صوان | حجر القداحة , ظر , فلينت
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "چخماق" در زبان فارسی به معنای "سخت" یا "محکم" بکار می‌رود و همچنین به ابزار اصطلاحی برای ایجاد جرقه در آتش اشاره دارد. در مورد قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه، موارد زیر قابل‌توجه است:

  1. نوشتار صحیح:

    • "چخماق" به همین شکل نوشته می‌شود و باید توجه داشت از نوشتن اشکالات املایی پرهیز شود.
  2. جدا نویسی و چسبیده نویسی:

    • این کلمه به صورت مستقل نوشته می‌شود و نباید آن را به کلمات دیگر متصل کرد مگر اینکه در یک ترکیب یا جمله‌ای خاص باشد.
  3. استفاده در جملات:

    • می‌توان در جملات به شکل‌های مختلفی از این کلمه استفاده کرد. به عنوان مثال:
      • "برای روشن کردن آتش، به چخماق نیاز داریم."
      • "چخماق‌های قدیمی معمولاً از سنگ سخت ساخته می‌شدند."
  4. مشتقات:

    • این کلمه به لحاظ ساختاری مشتقات خاصی ندارد، اما می‌توان ترکیباتی مانند "چخماق زد" یا "چخماق کردن" را در نظر گرفت.
  5. ادبیات و شعر:
    • در ادبیات و شعر فارسی، می‌توان به کار بردن این کلمه را در توصیف سختی، محکم بودن یا ایجاد جرقه‌ای از خلاقیت و ایده‌های نو برداشت کرد.

به طور کلی، برای استفاده صحیح از کلمه "چخماق"، باید به قواعد املایی و نحوه استفاده از آن در جملات و متون توجه کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "چخماق" در جمله آورده شده است:

  1. در سفر به کوه، همیشه یک چخماق همراه داشته باشید تا در مواقع اضطراری آتش روشن کنید.
  2. او با استفاده از چخماق، توانست آتش camp را روشن کند و شب را در گرما سپری کند.
  3. معلم در کلاس توضیح داد که چخماق چگونه می‌تواند به عنوان یک ابزار ابتدایی برای ایجاد آتش استفاده شود.
  4. در جلسهٔ آموزشی بقا، یاد گرفتیم که با استفاده از چخماق و تیغهٔ فلزی، چطور می‌توانیم جرقه بزنیم.
  5. در داستان‌های قدیمی، قهرمانان با چخماق خود آتش را روشن می‌کردند و در شب‌های سرد از آن بهره می‌بردند.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: سنگ چخماق، سنگ فندک، اتش زنه، چیز سخت، سنگ چخماقی، چکش، پتک، استخوان چکشی، میخ زننده، خوراک رایگان، وسیله اتشرسانی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری