جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

hars
plow  |

حرث

معنی: حرث . [ ح َ ] (ع مص ) کشت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (زوزنی ) (ترجمان عادل ). کاشتن . کشت . زرع . کشاورزی . دهقنت . زراعت کردن . کشت و زرع کردن . بصلاح آوردن زمین . حراثة. حراثت . حرث ارض ؛ شیار کردن زمین رابرای کشت . (منتهی الارب ). شدیار. شکافتن زمین برای زراعت . || حرث دابه ؛ لاغر کردن ستور از بسیار راندن . (منتهی الارب ). لاغر کردن ستور از بسیاری راندن . سوار شدن بر پشت ستور و راندن چنانکه لاغر شود. لاغر کردن ستور از راندن بسیار. (زوزنی ). لاغر گردانیدن . (دهار). لاغر کردن ستور از بسیار راندن . (تاج المصادر بیهقی ). || جمع کردن مال . (تاج المصادر). کسب کردن . کسب کردن و ورزیدن و اندوختن مال و جمعکردن . (منتهی الارب ). || شورانیدن آتش . (تاج المصادر بیهقی ). سوزانیدن آتش . (منتهی الارب ). افروختن آتش . (غیاث ). || درس کردن قرآن . (تاج المصادر بیهقی ). قرآن خواندن . (غیاث ) (زوزنی ). || دانشمند شدن . || چهار زن کردن . جمع کردن میان چهار زن . (منتهی الارب ). || بسیار آرمیدن با زنی . مبالغه در گائیدن . (منتهی الارب ). || جستجو کردن چیزی . کاویدن . ج ، حروث .
... ادامه
498 | 0
مترادف: 1- حراثت، زراعت، زرع، شيارزني، كاشت، كشاورزي، كشت 2- بزرگري كردن، زراعت كردن 3- خيش زدن، شخم كردن
متضاد: حصاد، درو، كشتكاري 1- مزرعه، كشت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (حَ) [ ع . ] (مص م .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: hars
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 708
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
plow
ترکی
pulluk
فرانسوی
charrue
آلمانی
pflug
اسپانیایی
arado
ایتالیایی
aratro
عربی
شرف | احترم , أجل , وفى , وفى بوعده , عامل بإحترام , أضفى شرفا , نفذ , افتخر , ميز , قبل ودفع , احترام , فخر , إجلال , ماء الوجه , طهارة , سمعة حسنة , عفاف , فخارأو فخر , مقام رفيع , درجة الشرف , وسام الشرف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "حرث" در زبان فارسی به معنای کشت و زراعت است. برای استفاده صحیح از این کلمه و دیگر واژه‌های فارسی، رعایت چند قاعده نگارشی و دستوری ضروری است:

  1. هجا و تلفظ: "حرث" یک واژه دو هجی است که به شکل "حَرْث" تلفظ می‌شود. توجه به تلفظ درست این کلمه هنگام نوشتن، اهمیت دارد.

  2. استفاده در جملات: این کلمه معمولاً در جملات مرتبط با زراعت و کشاورزی به کار می‌رود. برای مثال: "حرث زمین در بهار آغاز می‌شود."

  3. نکات نگارشی:

    • کلمات فارسی باید با حروف فارسی و با توجه به قواعد املا نوشته شوند.
    • در پایان جملات از نقطه استفاده کنید.
    • در صورت وجود واژه‌های مرکب، به درستی میان آن‌ها فاصله بگذارید.
  4. ترکیب با دیگر واژه‌ها: این واژه می‌تواند با دیگر کلمات ترکیب شود. برای مثال: "حرث و نسل" یا "حرث و زراعت".

  5. سازگاری با واژه‌های دیگر: دقت کنید که "حرث" با کلماتی که به کشاورزی و زراعت مربوط هستند، سازگار است.

با رعایت این نکات، می‌توانید به‌درستی از کلمه "حرث" و دیگر واژه‌های فارسی استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "حرث" در جمله آورده شده است:

  1. در فصل بهار، کشاورزان به کاشت حرث‌های خود مشغول می‌شوند.
  2. حرث زمین‌های زراعی در مناطق شمالی کشور بسیار حاصل‌خیز است.
  3. با استفاده از تکنیک‌های نوین، می‌توان بازدهی حرث را افزایش داد.
  4. باران‌های خوب به رشد بهتر حرث کمک می‌کند.
  5. او به سبب عشق به زمین و حرث، همیشه در تلاش است تا محصولات ارگانیک تولید کند.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا سوالات دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری