جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: حرمان . [ ح ِ ] (ع اِمص ) نومیدی . ناامیدی . نمیدی . حرفة. محرومی . قنوط. یأس . || بی بهرگی . حُرف . بی نصیبی : گویند آفت ملک شش چیز است اول حرمان ... (کلیله و دمنه ). حرمان آن است که نیکخواهان را از خود محروم گرداند. (کلیله و دمنه ). آدم از او به برقع همت سپیدروی شیطان از او به سیلی حرمان سیه قفا. خاقانی . تو خورشیدی و من در این عصر افسرده به سردسیر حرمان . خاقانی . ای بس شه پیل افکن کافکند به شه پیلی شطرنجی تقدیرش در ماتگه حرمان . خاقانی . و سیاحان بیابان حرمان ... (سندبادنامه ص 6). مهتری در قبول فرمانست ترک فرمان دلیل حرمانست . سعدی (گلستان ). لبت شکّر به مستان داده ، چشمت می به می خواران منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم . حافظ. - در ششدر حرمان افتادن ؛ در بن بست نامرادی گیر کردن . بيبهرگي، بينصيبي، سرخوردگي، شكست، محرومي، نااميدي، ناكامروايي، ناكامي، ناكاميابي، نامرادي، نوميدي، ياس بهرهوري، كاميابي deprivation, disappointment, harm حرمان، نقص، فقدان، تجريد من الرتبة الكنيسية، الحرمان harman harman harman harman harmann محرومیت، سلب، محروم سازی، انعزال، نا امیدی، نومیدی، یاس، دل شکستگی