جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

hamāyel
baldric  |

حمایل

معنی: حمایل . [ ح َ ی ِ ] (ع اِ) حَمائِل . ج ِ حمالة، در گردن آویخته . دوال شمشیر و آنچه در بر اندازند. جواهر و زرینه که زنان در گردن اندازند و از زیربغل بدر آورند. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
دو ساعد را حمایل کرد بر من
فروآویخت از من چون حمایل .
منوچهری .
فتنه مشو هیچ بر حمایل زرین
علم نکوتر ز علم ساز حمایل .
ناصرخسرو.
حمایل دستها در گردن یار
درخت نارون پیچیده بر نار.
نظامی .
حمایل ها فکنده هر کسی زیر
یکی شمشیر و دیگر زخم شمشیر.
نظامی .
رجوع به حمالة شود.
- حمایل بستن :
برین تن کو حمایل بر فلک بست
بسرهنگی حمایل چون کنی دست .
نظامی .
- حمایل شمشیر ؛ دوال شمشیر. (ناظم الاطباء).
- حمایل فلک ؛ میل شمالی یا جنوبی فلک . (ناظم الاطباء).
- حمایل کردن :
بسرهنگی حمایل کردن تیغ
بسا مه را که پوشد چهره در میغ.
نظامی .
گوهمه شهرم نظر کنند و ببینند
دست در آغوش یار کرده حمایل .
سعدی .
- حمایل کش :
صبح مفرد رو حمایل کش
در رکابت نفس برآرد خوش .
نظامی .
|| پارچه ٔ ابریشمی دوال مانندی پهن برنگ سفید یا سرخ یا سفید و سرخ یا سبز یا آبی و جز آن به اعتبار درجات که پادشاه بنوکرهای خود در ازای خدمات میدهد و در روز سلام آنرا زیب پیکر خودمی کنند. || قرآن کوچکی که در بر می آویزند. (ناظم الاطباء).
... ادامه
936 | 0
مترادف: آويزه، مدال، هيكل
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: حمائل]
مختصات: (حَ یِ) [ ع . حمائل ] (اِ.)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: hamAyel
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 89
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
baldric | gimp , bandoleer , bandolier , faithful
ترکی
taşıyıcı
فرانسوی
porteur
آلمانی
träger
اسپانیایی
portador
ایتالیایی
portatore
عربی
حمالة السيف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «حمایل» در زبان فارسی به معنی «حامل» یا «حالت یا موقعیتی که چیزی را در بر دارد» استفاده می‌شود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، می‌توان به نکات زیر توجه کرد:

  1. املا: کلمه «حمایل» به این شکل نوشته می‌شود و نباید به اشتباه به صورت‌های دیگری مانند «حامیل» یا «حامل» نوشته شود.

  2. معنی و کاربرد: «حمایل» معمولاً به چیزی اشاره دارد که نقش حمایت یا حمل را بر عهده دارد. این کلمه علاوه بر معنای لغوی، در برخی از متون ادبی و فلسفی نیز به کار می‌رود.

  3. استفاده در جملات:

    • این جمله نمونه‌ای است که می‌توان با کلمه «حمایل» ساخت: «چادر حمایل او در مجالس باعث زیبایی و جلوه‌ی خاصی می‌شود.»
  4. نگارش و ویرایش: همانند سایر کلمات فارسی، در استفاده از «حمایل» باید به نکات نگارشی دقت کرد؛ مانند نحوه‌ی استفاده از ویرگول، نقطه و دیگر علامات نگارشی.

  5. توجه به مفاهیم مشابه: در زبان فارسی کلمات مشابهی مانند «حامل» یا «حمایت» وجود دارد که به موارد مختلفی اشاره دارند. توجه به تفاوت این کلمات در هنگام نوشتن و بیان جمله‌ها بسیار مهم است.

با رعایت این نکات می‌توان به درستی از کلمه «حمایل» در نوشتار و گفتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "حمایل" آورده شده است:

  1. درروزگار گذشته، استفاده از حمایل‌های چرمین برای حمل ابزارهای جنگی رایج بود.
  2. حمایل لباس او به رنگ قرمز بود و زیبایی خاصی به ظاهرش می‌بخشید.
  3. هنگامی که به کوه نوردی می‌رفتیم، همیشه از حمایل‌های مقاوم برای حمل تجهیزات استفاده می‌کردیم.
  4. حمایل‌های دستی می‌توانند در سفرهای بلند به کمک ما بیایند و اشیاء ضروری را به راحتی حمل کنند.
  5. او حمایل کتابهایش را بر دوش انداخت و به سمت دانشگاه رفت.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!


واژگان مرتبط: بند شمشیر، نوعی ریسمان ماهی گیری، جای فشنگ، قطار فشنگ

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری