جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: حوش . [ ح َ ] (ع اِ) چیزی حظیره مانند. لغت عراقی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خانه های قلیلی که گرداگرد آنها را سوری احاطه کرده باشد حوش نامند. (معجم البلدان ) : غلامان منتصر به یک صولت حوش و بوش او را... از هم پراکندند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || (مص ) گرداگرد صید درآمدن تا بدامگاه افتد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). برانگیختن صید. (المصادر زوزنی ). || گرد آوردن شتران را و راندن آنها را. || از کناره های طعام بدو میان آن رسیدن بخوردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). hush سكون، سكوت، أخفى، سكت، هدأ، أخمد، صه sus faire taire stille cállate silenzio
کلمه "حوش" در زبان فارسی به معنای "هوش" یا "ذکاوت" نیست و به نظر میرسد که ممکن است یک اشتباه تایپی باشد. اگر منظور شما "هوش" است، باید گفت که "هوش" به معنای توانایی درک، یادگیری، برنامهریزی و حل مسائل است.
اگر هم به دنبال واژه یا مقوله خاصی هستید که با "حوش" مرتبط باشد، لطفاً کمی بیشتر توضیح دهید تا بتوانم بهتر کمک کنم.
بهطور کلی، برای نگارش صحیح فارسی، باید به نکات زیر توجه کنید:
اهمیت دقت در املای کلمات: از نوشتن کلمات به شیوهی نادرست خودداری کنید.
استفاده صحیح از حروف: توجه به حروف جاد، چ و ژ، و تفاوتهای آنها با یکدیگر.
فاصلهگذاری صحیح: رعایت فاصلههای لازم بین کلمات و علامتهای نگارشی.
اگر منظور شما از "حوش" بهطور خاص و متفاوتی است، لطفاً بیشتر توضیح دهید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
وقتی به پارک رسیدم، هوای تازه و دلانگیز باعث شد حوشی عمیق بکشیم.
در روزهای بارانی، عطر زمین خیس همیشه برایم حوشی خاص دارد.
بچهها با بازیهای شاد و خندههایشان در حوشی غیرقابلباور قرار دارند.