جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: دستارخوان . [ دَ خوا / خا ] (اِ مرکب ) دسترخوان . سفره ٔ دراز.(برهان ) (انجمن آرا). سفره ٔ چهارگوشه . (شرفنامه ٔ منیری ). سفره ، و در لهجه ٔ شوشتر «دسارخوان » گویند. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). سفره ، زیرا که آنرا بر بالای خوان کرده در مجلس آرند، و با لفظ کردن و افتادن مستعمل است . (از آنندراج ). سفره . (دهار) : چنان مجلس با هیبت بود که فقیر از غایت دهشت دستارخوان را باژگونه انداختم . (رشحات علی بن حسین کاشفی ). فیض حق کرد و نصیب خاکساران بیشتر نیست بی نعمت اگر دستارخوان افتاده است . ثابت (از آنندراج ). ز خست خورد با زن آن کس که نان را کند معجر خویش دستارخوان را. میرزا عبدالغنی قبول (از آنندراج ). خلق را برداشت از خاک مذلت رفعتش در زمان او همین دستارخوان افتاده است . ؟ (از آنندراج ). || کندوری . (شرفنامه ٔ منیری ). پیش انداز. پیش گیره . تاتلی . حوله . درازخوان . ساروق . غِمر. کندوره . کندوری . مشوش : دلش خونابه جای محنت آمد تنش دستارخوان لعنت آمد. عطار. او حکایت کرد کز بعد طعام دید انس دستارخوان را زردفام ... در تنور پر ز آتش درفکند آن زمان دستارخوان را هوشمند... گفت زآنکه مصطفی دست و دهان بس بمالید اندر این دستارخوان . مولوی . تندل ؛ دست در دستارخوان یعنی در کندوری مالیدن . || زله ونواله . (لغت فرس اسدی ) (برهان ) : به من داد ازین گونه دستارخوان که بر من جهان آفرین را بخوان . فردوسی (از لغت فرس ). reader قارئ، مذيع، المصحح البروفات المطبعية، المحاضر، المنشد، كتاب لتعليم القراءة el okuyucu lecteur manuel handleser lector de mano lettore manuale
قارئ|مذيع , المصحح البروفات المطبعية , المحاضر , المنشد , كتاب لتعليم القراءة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "دستارخوان" ترکیبی از دو واژه "دستار" و "خوان" است. در زبان فارسی، نکات نگارشی و قواعدی وجود دارد که در استفاده از این کلمات باید به آنها توجه کرد:
ترکیبهای هنجاری: در فارسی، ترکیبهای مرکب معمولاً به صورت جدا نوشته نمیشوند مگر در موارد خاص که دستور زبان مشخص کند.
تسمیه و مضاف: در ترکیباتی مثل "دستارخوان"، "دستار" به عنوان مضاف و "خوان" به عنوان مضافالیه عمل میکند، بنابراین واژه باید به طور صحیح به هم متصل شود.
نوشتار صحیح: برای نوشتن واژه "دستارخوان" از هم جدا نوشته نمیشود و به صورت یک کلمه نوشته میشود.
معنی واژه: "دستارخوان" به معنای کسی است که دستار (حجاب یا پوشش سر) را میخواند، ولی این واژه در معنای خاصتر میتواند به شخصی اشاره داشته باشد که در مضامین خاصی از فرهنگ و ادبیات ایرانی فعالیت میکند.
استفاده از اعرابگذاری: در متنهای ادبی یا آموزش زبان فارسی، میتوان از اعرابگذاری برای وضوح بیشتر استفاده کرد، به عنوان مثال: "دَستارخوان".
قواعد صرف و نحو: مانند دیگر ترکیبات فارسی، این واژه تابع قواعد صرف و نحو زبان فارسی است و در جملات مختلف باید به درستی به کار برود.
در نهایت، رعایت نکات نگارشی و صرف و نحو در نوشتن و استفاده از این کلمه به درک بهتر معنای آن کمک میکند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در آن روز، صنعتگران محلی با نمایش هنرهای خود، دستارخوان را به عنوان نمادی از فرهنگ باستانی معرفی کردند.
در مراسم سنتی، دستارخوان به عنوان هدیهای ارزشمند به خانواده عروس تقدیم شد.
او با دقت و مهارت، نتایج تحقیقهای خود را در دستارخوانی به نمایش گذاشت تا دیگران نیز از آن بهرهمند شوند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر