جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

دلستان

معنی: دلستان . [ دِ س ِ ] (نف مرکب ) دل ستاننده . ستاننده ٔ دل . دلربا. رباینده ٔ دل . (ناظم الاطباء). معشوق . دلبر. دلبند. زیبا. زیباروی :
از آن دلستانان یکی چنگ زن
دگر لاله رخ چون سهیل یمن .
فردوسی .
نافرید ایزد ز خوبان جهان چون تو کسی
دلربا و دلفریب و دلنواز و دلستان .
منوچهری .
ز بد رسته بد شاه زابلستان
ز تدبیر آن دختر دلستان .
اسدی .
پدر دان مرا شاه زابلستان
ندارد بجز من دگر دلستان .
اسدی .
اردبیهشت روز است ای ماه دلستان .
مسعودسعد.
بهمن روز ای صنم دلستان .
مسعودسعد.
ای ترک دلستان زشبستان کیستی
خوش دلبری ندانم جانان کیستی .
خاقانی .
ای راحت جانها به تو، آرام جان کیستی
دل در هوس جان می دهد، تو دلستان کیستی .
خاقانی .
مجلس بدو گلستان برافروز
دیده بدودلستان برافروز.
خاقانی .
او بلبل است ای دلستان طبعش چو شاخ گلستان
در مجلس شاه اخستان لعل و درش بار آمده .
خاقانی .
دل از آن دلستان به کس نرسد
بر از آن بوستان به کس نرسد.
خاقانی .
در وداع روزه گلگون می کشیده تا ز خاک
جرعه ای چون اشک و داغ دلستان انگیخته .
خاقانی .
آسمان پل بر سر آن خاکیان خواهد شکست
کآبروی اندر ره آن دلستان افشانده اند.
خاقانی .
جوبجو جور دلستان برگیر
دل جوجوشده ز جان برگیر.
خاقانی .
عاشق آن نیست کو به بوی وصال
هستی خود به دلستان بخشد.
خاقانی .
شبستانیست پردلستان و قصوری است پرحور. (از سندبادنامه ).
به غمزه گرچه ترکی دلستانم
به بوسه دلنوازی نیز دانم .
نظامی .
خبر دادند سالار جهان را
که چون فرهاد دید آن دلستان را.
نظامی .
ملک فرمود تا هر دلستانی
فروگوید به نوبت داستانی .
نظامی .
ملک چون کرد گوش این داستان را
هوس در دل فزود آن دلستان را.
نظامی .
غرضی کز تو دلستان یابم
رایگانست اگر بجان یابم .
نظامی .
دیلم کُلهیم دلستان بود
در جمله جهان ورا نشان بود.
نظامی .
چو غالب شد هوای دلستانش
بپرسید از رقیبان داستانش .
نظامی .
دگرره راه صحرا برگرفتی
غم آن دلستان از سر گرفتی .
نظامی .
چشمش همه روزه بوسه می داد
می کرد ز چشم دلستان یاد.
نظامی .
چنان در دل نشاند آن دلستان را
که با جانش مسلسل کرد جان را.
نظامی .
بگیرد سر زلف آن دلستان
ز خانه خرامد سوی گلستان .
نظامی .
ملکزاده چون دید کان دلستان
به کار اجل گشت همداستان .
نظامی .
کزغایت عشق دلستانی
شد شیفته نازنین جوانی .
نظامی .
دل از جفای تو گفتم به دیگری بدهم
کسم به حسن توای دلستان نداد نشان .
سعدی .
نسیم صبح سلامم به دلستان برسان
پیام بلبل عاشق به گلستان برسان .
سعدی .
نه دل دامن دلستان می کشد
که مهرش گریبان جان می کشد.
سعدی .
دلداده را ملامت کردن چه سود دارد
می باید این نصیحت کردن به دلستانان .
سعدی .
کاش کآنان که عیب من جستند
رویت ای دلستان بدیدندی .
سعدی .
ای کاروان آهسته ران کآرام جانم می رود
آن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود.
سعدی .
در بهای بوسه ای جانی طلب
می کنند این دلستانان الغیاث .
حافظ.
با هیچ کس نشانی زآن دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد.
حافظ.
دلم خزانه ٔ اسرار بود و دست قضا
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد.
حافظ.
چو مرکب فدای بت دلستان شد
مرا گفت دلبر که طال المعاتب .
حسن متکلم .
|| دلکش . (آنندراج ). مطلوب . زیبا. جالب . جذاب . قشنگ :
به فرخ ترین روز بنشست شاه
در این خانه ٔ خرم دلستان .
فرخی .
فرخنده باد بر ملک این روزگار عید
وین فضل فرخجسته و نوروز دلستان .
فرخی .
رخت پیش بد چون یکی گلستان
در آن گلستان هر گلی دلستان .
اسدی .
تا شد چو روی و قامت زهاد برگ و شاخ
قمری نزد ز بیم نواهای دلستان .
مسعودسعد.
وین چنین روی دلستان که تراست
خود قیامت بود که بنمایی .
سعدی .
تو کافردل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو.
حافظ.
بزمگاهی دلستان چون قصر فردوس برین .
حافظ.
... ادامه
651 | 0
مترادف: دلبر، دلبند، دلداده، دلدار، دلربا، محبوب، محبوبه، ، معبود، معشوق، نگار، يار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 545
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
بهجة | متعة , لذة , سرور , فرح , لذاذة , سر , ابتهج , بهج
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "دلستان" به‌طور کلی از دو بخش "دل" و "ستان" تشکیل شده است. این واژه می‌تواند به معانی مختلفی نسبت به متن و زمینه کاربری‌اش اشاره داشته باشد. در زیر به برخی از قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. نحو و ساختار: در استفاده از "دلستان" به عنوان اسم، باید دقت شود که ساختار جمله درست باشد. به‌عنوان مثال: «او یک دلستان زیبا دارد.»

  2. نقطه‌گذاری: در پایان جمله‌هایی که این کلمه در آن‌ها به کار می‌رود، باید از نقطه و سایر علامت‌های نگارشی به درستی استفاده کرد. مثال: «دلستان او همیشه در یادم می‌ماند.»

  3. استفاده از حروف اضافه: در ترکیب‌های مختلف، "دلستان" می‌تواند با حروف اضافه ترکیب شود. به‌عنوان مثال: «به دلستان او نزدیک شدم.»

  4. معانی و شدت احساس: هنگام استفاده از این واژه، توجه به معانی و احساس‌های مرتبط با آن (مانند عشق، زیبایی و...) اهمیت دارد.

  5. قواعد املایی: در نوشتار باید به املای صحیح کلمه "دلستان" توجه شود و از نوشتن نادرست آن مانند "دلستنه" پرهیز شود.

در نهایت، استفاده از "دلستان" در متن‌های ادبی و شاعرانه رایج‌تر است و می‌تواند با توجه به لحن و محتوای متن به زیبایی آن افزوده شود.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری