جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

rajim
cursed  |

رجیم

معنی: رجیم . [ رَ ] (ع ص )رانده شده . (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از منتهی الارب ). رانده . (ترجمان ترتیب عادل ص 2) (دهار). رانده از درگاه خدای تعالی . (مهذب الاسماء) رانده . مردود. مرجوم . شوم . مشئوم . مشئومه . میشوم . میشومه . ملعون . ملعونه . لعین . لعینة. گجسته . گجستک . (یادداشت مؤلف ).
- دیو رجیم ؛ شیطان رانده ٔ درگاه خدا. ابلیس ملعون :
ز آسمان هنر درآمد جم
باز شد لوک و لنگ دیو رجیم .
بوحنیفه ٔ اسکافی (از تاریخ بیهقی ).
گفت نی گفتمش چو سنگ جمار
همی انداختی به دیو رجیم .
ناصرخسرو.
دیو رجیم آنکه بوددزد بیانم
گردم طغیان زد از هجای صفاهان .
خاقانی .
سعدیا عشق نیامیزد و شهوت با هم
پیش تسبیح ملایک نرود دیو رجیم .
سعدی .
- شیطان رجیم ؛ شیطان ملعون . ابلیس رانده ٔ درگاه خدا :
عید اوبادا سعید و روز او بادا چو عید
دور بادا از تن و از جانش شیطان رجیم .
فرخی .
همت اوست چو چرخ و درم او چو شهاب
طمع پیر و جوان باز چو شیطان رجیم .
بوحنیفه ٔ اسکافی (از تاریخ بیهقی ).
ای رحیم از تست قوت برحذر
مر مرا از مکر شیطان رجیم .
ناصرخسرو.
بس خطر باشد مقلد را عظیم
از ره و رهزن ز شیطان رجیم .
مولوی .
گرچه شیطان رجیم از راه انصافم ببرد
همچنان امید میدارم به رحمان الرحیم .
سعدی .
دام سخت است مگر یار شود لطف خدا
ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم .
حافظ.
|| کشته . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || سنگسارشده . (ناظم الاطباء). سنگسارکرده شده . (غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ) (آنندراج ). || نفرین کرده . (ترجمان ترتیب عادل ص 2).
... ادامه
522 | 0
مترادف: رانده، مطرود، نفرين شده، نفريني
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (رَ) [ ع . ] (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: rajim
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 253
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
cursed
ترکی
rejim
فرانسوی
régime
آلمانی
regime
اسپانیایی
régimen
ایتالیایی
regime
عربی
ملعون | بغيض , كريه , لعين
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "رجیم" به معنای رژیم در فارسی است و به طور خاص به نوعی نظام یا برنامه غذایی اشاره دارد. در زیر به برخی از قواعد نویسندگی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نویسه‌گذاری: کلمه "رجیم" معمولاً با هفت حرف «ر، ج، ی، م» نوشته می‌شود.

  2. استفاده به نام: در متون علمی و روزمره، می‌توان از "رژیم" به عنوان یک اسم برای اشاره به برنامه یا نظام غذایی خاص، مثل "رژیم لاغری" یا "رژیم غذایی متعادل" استفاده کرد.

  3. قواعد صرف و نحو: مانند دیگر اسم‌ها، "رژیم" می‌تواند به حالت جمع هم درآید. برای مثال: "رژیم‌های مختلف".

  4. نکات دستوری: برای استفاده صحیح، دقت کنید که جمله به درستی ساختار یابد. مثلاً: "من یک رژیم غذایی سالم دارم." یا "او رژیم لاغری را شروع کرده است."

  5. رعایت املای صحیح: املای صحیح این کلمه "رژیم" است و ممکن است در برخی متون "رجیم" نوشته شود که نادرست است.

توجه به این نکات می‌تواند به نگارش صحیح و مؤثرتر کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "رجیم" در جمله آورده‌ام:

  1. برای کاهش وزن، باید یک رجیم غذایی سالم را دنبال کنم.
  2. پزشک یک رجیم خاص برای درمان بیماری‌ام توصیه کرد.
  3. اجرای یک رجیم منظم ورزشی به تقویت سیستم ایمنی بدن کمک می‌کند.
  4. او تصمیم گرفت که رجیم غذایی گیاه‌خواری را امتحان کند.
  5. موفقیت در رسیدن به هدف‌های سلامتی نیازمند پایبندی به رجیم مناسب است.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری