جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

rehlat
death  |

رحلت

معنی: رحلت . [ رِ ل َ ] (ع اِمص ) کوچ . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). هجرت . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). روانگی . (ناظم الاطباء). روانه و راهی شدن :
نه در بحارقرارت نه در جبال سکون
چه تیزرحلت پیکی چه زودرو سیاح .
مسعودسعد.
دوال رحلت چون برزدم به کوس سفر
جز از ستاره ندیدم بر آسمان لشکر.
مسعودسعد.
اهل سرخس می نشناسند حق من
تا رحلتی نباشد از این جایگه مرا.
سنایی .
|| مرگ و وفات و موت . (ناظم الاطباء). مجازاً، موت . مرگ . (یادداشت مؤلف ). هجرت از دنیا به آخرت . حرکت کردن و روانه شدن از حیات بسوی ممات : وچون در تجارب اتساقی حاصل آید وقت رحلت باشد. (کلیله و دمنه ). که راه مخوف است و رفیقان ناموافق و رحلت نزدیک . (کلیله و دمنه ).
تا بلای ناگهان دیدم ز هجر
رخت رحلت ناگهان دربسته ام .
عطار.
خجل آن کس که رفت و کار نساخت
کوس رحلت زدند و بار نساخت .
سعدی .
کوس رحلت بکوفت دست اجل
ای دو چشمم وداع سر بکنید.
سعدی .
شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین
اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم .
حافظ.
... ادامه
838 | 0
مترادف: 1- حركت، درگذشت، فوت، مردن، مرگ، موت، نزع، وفات 2- حركت، سفر، كوچ، كوچيدن، مهاجرت، نهوض
متضاد: 1- ولادت 2- توقف، حضر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی: رحلة]
مختصات: (رِ لَ) [ ع . رحلة ] (مص ل .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: rehlat
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 638
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
death
ترکی
kalkış
فرانسوی
départ
آلمانی
abfahrt
اسپانیایی
partida
ایتالیایی
partenza
عربی
الموت | موت , وفاة , قتل , مصرع , احتضار , تبدد , ضياع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "رحلت" به معنای فوت و انتقال از دنیا است و در زبان فارسی یک واژه ادبـی و روحانی محسوب می‌شود. در نگارش این کلمه و استفاده صحیح از آن، به چند نکته توجه کنید:

  1. نحوه‌ی نوشتار: کلمه "رحلت" به صورت کامل باید نوشته شود و از نوشتن آن به صورت مختصر یا تغییر شکل آن پرهیز شود.

  2. مناسبت استفاده: این کلمه معمولاً در متون رسمی، شعری، ادبی یا مذهبی استفاده می‌شود، به ویژه در زمان بیان فوت شخصیت‌های مهم، مذهبی یا فرهنگی.

  3. تلفظ: این واژه به شکل "rahlet" تلفظ می‌شود.

  4. معنی و مفهوم: "رحلت" به معنای رفتن به دنیای دیگر است و در بسیاری از متون اسلامی به کار می‌رود.

  5. جملات نمونه:

    • "رحلت عالم بزرگوار، مرحوم آیت‌الله، مرگ تمامی دوستداران علم و فرهنگ را متأثر ساخت."
    • "پس از رحلت ایشان، شهر ما فقدان بزرگی را تجربه کرد."
  6. نوشتار مناسب: در نگارش دعوت‌نامه‌ها یا متون تسلیت، استفاده از "رحلت" به‌جای "فوت" به دلیل بار معنایی بالاتر، رایج‌تر و محترمانه‌تر است.

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "رحلت" به‌درستی و به‌گونه‌ای محترمانه در متون خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در ادامه چند مثال از جمله‌هایی که کلمه "رحلت" در آن‌ها به کار رفته است، برای شما آورده‌ام:

  1. رحلت معلم بزرگ علم و اخلاق، قلب همه شاگردانش را داغدار کرد.
  2. مردم در مراسمی به یادبود رحلت شخصیت‌های مذهبی خود تجمع کردند.
  3. در پی رحلت رهبر انقلاب، پیام‌های تسلیتی از سوی کشورهای مختلف ارسال شد.
  4. کتابی درباره زندگی و رحلت یکی از شاعران بزرگ تاریخ ایران نوشته شده است.
  5. رحلت ایشان باعث شد تا آثارشان بیشتر مورد توجه قرار بگیرد و خوانندگان بیشتری به مطالعه آن‌ها روی آورند.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: رحل

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری