جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: رستنی . [ رُت َ ] (ص لیاقت ) روییدنی . قابل رستن . لایق رستن . (یادداشت مؤلف ). چیزی که روییدنش لازم باشد. (لغات ولف ). لایق رشد و نمو. قابل بالیدن و بلند شدن : ترا پنج ماهست از آبستنی ازین نامور بچه ٔ رستنی . فردوسی . || (اِ) بمعنی گیاه و روییدنی است . (از شعوری ج 2 ص 27). بمعنی عموم روییدنیست از درخت و گیاه و امثال آنها. (آنندراج ) (انجمن آرا). گیاه و نبات . (ناظم الاطباء). گیاه . نبت . نبات . نامیه . (یادداشت مؤلف ). هرچه بروید و ببالد. (ناظم الاطباء). آنچه از زمین روید چون گیاه و غیر آن . (فرهنگ نظام ) : ببالید کوه آبها بردمید سر رستنی سوی بالا کشید. فردوسی . جز از رستنی ها نخوردند چیز ز هرچ از زمین سر برآورد نیز. فردوسی . وز آن پس چو جنبنده آمد پدید همه رستنی زیر خویش آورید. فردوسی . خورد رستنی از زمین آب و خاک کند همچو خود هرچه را خورد پاک . فردوسی . زمین است چون مادری مهرجوی همه رستنیها چو پستان اوی . اسدی . ستاره ست گلهای بسیار او همه رستنی برگ و ما بار او. اسدی . من به یمگان در نهانم علم من پیدا چنانک فعل نفس رستنی پیداست او در ویج و حب . ناصرخسرو. تخم و بر و برگ همه رستنی داروی ما یا خورش جسم ماست . ناصرخسرو. این رستنی است نارون هر سو وآن بی سخن است وین سوم گویا. ناصرخسرو. رگ رستنی در زمین گشته سخت به رقص آمده برگهای درخت . نظامی . نموده ناف خاک آبستنیها ز ناف آورده بیرون رستنیها. نظامی . رستنی را به سبزی آهنگست همه سرسبزیی بدین رنگست . نظامی . در آن رستنی را نه بیخ و نه برگ بنام آن بیابان بیابان مرگ . نظامی . رستنی سر برون زد از دل خاک زنگ خورشید گشت از آینه پاک . نظامی . انجبار؛ رستنی است سرخ رنگ ، معرب انگبار. جنبه ؛ هر رستنی که فوق تره و کم از شجره است . (از منتهی الارب ). || نباتی . || هنگام روییدگی . (ناظم الاطباء). || زمان روییدن گیاه . (از شعوری ج 2 ورق 27). || مکان روییدگی هر چیزی که بروید. (ناظم الاطباء). مکان روییدن گیاه . علف، گياه، ناميه، نبات، نبت herb,plant,vegetable,vert,herbage عشب، عشبة عطرية، نبات طبي rostani rostani rostani rostaní rostani
کلمه "رستنی" در زبان فارسی به نوعی از گیاهان یا زندگی موجودات اشاره دارد که به طور طبیعی و در بستر طبیعی خود رشد میکنند. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با استفاده از این کلمه اشاره میشود:
نوع کلمه: "رستنی" اسم است. این کلمه به دستهای از موجودات زنده اطلاق میشود که معمولاً به گیاهان و نباتات اشاره دارد.
تطابق با افعال: هنگام استفاده از "رستنی" در جملات، باید افعالی که با آن به کار میروند، با آن همخوانی داشته باشند. مثلاً "رستنیها در فصل بهار شکوفه میکنند."
نقطهگذاری: در جملات، رعایت قواعد نقطهگذاری بسیار مهم است. به عنوان مثال، میتوانید از ویرگول یا نقطه در جملات خود استفاده کنید تا معنای جمله روشنتر شود.
ترکیبها: "رستنی" میتواند با کلمات دیگری ترکیب شود. مثلاً "انواع رستنیها"، "رستنیهای جنگلی" و... که در این صورت باید بینقص بودن قواعد صرف و نحو را رعایت کنید.
معنای کلمه: این کلمه ممکن است در متون تخصصیِ گیاهشناسی بیشتر مورد استفاده قرار گیرد، بنابراین در چنین متونی دقت بیشتری نیاز است.
با احترام به این نکات و قواعد، میتوانید ارتباط بهتری با این کلمه و مفاهیم مرتبط با آن برقرار کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "رستنی" در جمله آورده شده است:
در باغچهام چندین رستنی زیبا کاشتهام که هر بهار شکوفه میدهند.
رستنیهای موجود در این منطقه به خوبی با شرایط آب و هوایی سازگار شدهاند.
برای حفظ تنوع زیستی، باید از رستنیهای محلی حمایت کنیم.
بسیاری از رستنیها خواص دارویی دارند و میتوانند در درمان بیماریها مفید باشند.
به دانشجویان علوم طبیعی توصیه شده است که حتماً درباره رستنیهای بومی مطالعه کنند.