جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: رواج . [ رَ ] (ع مص ) روا شدن . (دهار). روایی یافتن . (منتهی الارب ). راج الامر رواجاً؛ اسرع . رَوج . (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه ). || روایی متاع . (منتهی الارب ). نَفاق . (از اقرب الموارد). روایی متاع و کالا. (از ناظم الاطباء). تیزی بازار. گرمی و رونق بازار. صاحب آنندراج آرد: روایی یافتن کالا و جز آن و با لفظ بردن و داشتن وشکستن و دادن مستعمل و رواج بکسر اول چنانکه مشهور شده تصرف فارسیان است : از اقطار و اکناف عالم روی فرا او کرده و همه به نجاح مطلوب و رواج مرغوب رسیده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 ص 337). || روایی درم . (منتهی الارب ). راجت الدراهم ؛ تعامل الناس بها و منه : «لا خیر فی ادب لا رواج له ». (اقرب الموارد). بسیار شدن دادو ستد درم در میان مردم . (از ناظم الاطباء). || مختلف و مختلط وزیدن باد و یقال : راجت الریح ؛ ای اختلطت فلایدری من این تجی ٔ. (منتهی الارب ). مختلط وزیدن باد چنانکه دانسته نشود از کدام سو می آید. (ازاقرب الموارد). درهم برهم وزیدن باد چنانکه وزیدن آن از یک سو مستمر نباشد. (معجم متن اللغة). || رسیدن و آماده شدن طعام و گویند: «اَحْضِرْ لناما راج »؛ یعنی آماده کن برای ما آنچه میسر است . (ازاقرب الموارد) (از المنجد). || (اِ) هر چیز که در کار و معمول و رایج باشد. (ناظم الاطباء). تداول، جريان، رايج، رونق، متداول كسادي prevalence, vogue, currency, circulation, propagation, well انتشار، غلبة، سيطرة، تفش، تفوق popüler populaire beliebt popular popolare شیوع، تفوق، غلبه، درجه شیوع، نفوذ، گشاده رو، رسم معمول، عمومی ورایج، پول، پول رایج، انتشار، گردش، تیراژ، جریان، تبلیغ، تکثیر، گسترش، ترویج
prevalence|vogue , currency , circulation , propagation , well
ترکی
popüler
فرانسوی
populaire
آلمانی
beliebt
اسپانیایی
popular
ایتالیایی
popolare
عربی
انتشار|غلبة , سيطرة , تفش , تفوق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "رواج" در زبان فارسی به معنای شایع شدن یا معمول شدن استفاده میشود. در زیر به برخی از نکات و قواعد نگارشی و زبانی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
معنی و کاربرد: "رواج" به معنای شایع شدن، گسترش پیدا کردن، یا عمومیت یافتن است. معمولاً در متون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی استفاده میشود.
صرف و نحو: این کلمه به عنوان اسم استفاده میشود و معمولاً میتواند با فعلها و صفتها ترکیب شود. مثلاً: "رواج فرهنگ"، "رواج علم".
نحوه استفاده در جملات:
"در سالهای اخیر، رواج استفاده از اینترنت در میان مردم افزایش یافته است."
"این روش جدید در آموزش، رواج پیدا کرده است."
قافیه و ردیف: "رواج" میتواند در شعر و ادب فارسی بهعنوان قافیه مورد استفاده قرار گیرد. از آنجایی که این کلمه دارای وزن مشخصی است، میتوان در شعرهای کلاسیک و مدرن به آن ارجاع داد.
دقت در نگارش: در نوشتن این کلمه باید به املای صحیح آن توجه کرد. "رواج" بهصورت "رواج" و نه "رواجت" نوشته میشود.
هممعنیها: واژههایی مانند "شایع"، "معمول"، "گسترش" و "عمومیت" نیز بهعنوان هممعنیهای این کلمه به کار میروند.
بهطور کلی، "رواج" یک کلمهٔ مهم در زبان فارسی است و در بسیاری از متون و گفتوگوها بهکار میرود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "رواج" در جمله آورده شده است:
با پیشرفت فناوریهای نوین، رواج استفاده از اینترنت در جوامع افزایش یافته است.
رواج کتابخوانی در بین جوانان باعث ارتقاء فرهنگی جامعه میشود.
در سالهای اخیر، رواج سلفی گرفتن به یکی از عادات همگانی تبدیل شده است.
رواج سبکهای جدید موسیقی در بین نوجوانان نشانهای از تغییر ذائقههاست.
در تلاش برای حفظ زبان مادری، والدین باید به رواج آن در خانواده توجه خاصی داشته باشند.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: شیوع، تفوق، غلبه، درجه شیوع، نفوذ، گشاده رو، رسم معمول، عمومی ورایج، پول، پول رایج، انتشار، گردش، تیراژ، جریان، تبلیغ، تکثیر، گسترش، ترویج