جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

ris
savin  |

ریس

معنی: ریس . (نف مرخم ) ریسنده . آنکه پنبه و پشم و جز آن را می ریسد و ریسمان می کند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی ازریسیدن و رشتن . مخفف ریسنده که همیشه به صورت ترکیب استعمال شود، مانند: پنبه ریس . پشم ریس . دوک ریس . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به هریک از ترکیبات بالا شود.
- بادریس ؛ فلکه ای از چوب و یا چرم که در گلوی دوک کنند تا آنچه می ریسند یکجا جمع شود. (ناظم الاطباء).رجوع به ماده ٔ بادریس در همه ٔ معانی شود.
- دوک ریس ؛ کسی که دوک ریسد. آنکه نخ و رشته تابد با دوک :
نه داری نمکسود و هیزم نه نان
نه شب دوک ریسی بسان زنان .
فردوسی .
- رسن ریس ؛ که رشته و رسن بریسد :
آویخته از گوش گهر زال رسن ریس .
؟ (از آنندراج ).
- مرگ ریس ؛ که مرگ بریسد. کنایه از مهلک و مرگزا. که مایه ٔ مرگ شود :
من ندیدم گنده پیری این چنین
مرگ ریس و شرباف و مکرتن .
ناصرخسرو.
|| افشاننده و پراکنده کننده . (ناظم الاطباء).
- باریک ریس ؛ کسی که آه می کشد و تأسف می خورد. (ناظم الاطباء).
... ادامه
1949 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (بن مضارعِ ریسیدن)
مختصات: (رِ) (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: بن حال
آواشناسی: ris
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 270
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
savin | reese
ترکی
rees
فرانسوی
rees
آلمانی
rees
اسپانیایی
rees
ایتالیایی
rees
عربی
المقتصد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «ریس» به معنای سرپرست یا رئیس در زبان فارسی است. در تصحیح قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه می‌توان نکات زیر را مد نظر قرار داد:

  1. استفاده صحیح: کلمه «ریس» به معنای سرپرست در زبان فارسی استفاده می‌شود، اما برای اشاره به رئیس یک سازمان یا گروه، می‌توان از کلمه «رئیس» نیز استفاده کرد.

  2. نحوه نوشتن: کلمه «رئیس» باید با یای نقطه‌دار نوشته شود، زیرا این کلمه به شکل «ریس» بدون یای نقطه‌دار نادرست است.

  3. جملات و عبارات: هنگام استفاده از کلمه «رئیس»، باید توجه داشته باشید که با آن چه کلمه یا عبارتی می‌نویسید. به عنوان مثال:

    • «رئیس اداره گفته است که...»
    • «در جلسه، رئیس حاضر نبود.»
  4. قواعد نگارشی: در نوشتن اسناد یا متون رسمی، به کار بردن عنوان «رئیس» باید با حروف بزرگ باشد، مانند: «رئیس جمهور»، «رئیس دانشگاه» و...

  5. افتادگی‌ یا پیوند با کلمات دیگر: در ترکیب‌ها و عبارات، می‌توان از کلمات دیگری نیز استفاده کرد تا مفهوم واضح‌تر شود:
    • «رئیس گروه»
    • «رئیس پروژه»

با رعایت این نکات، می‌توانید به درستی از کلمه «رئیس» در متون فارسی استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "ریس" در جمله آورده شده است:

  1. او همیشه در پروژه‌های جدید، ریس گروه را بر عهده می‌گیرد.
  2. در جلسه به‌خصوصی که برگزار شد، ریس شرکت برخی از تصمیمات مهم را اعلام کرد.
  3. اگر به درخواست‌های کارمندان دقت نکنید، ریس شما ممکن است نارضایتی بیشتری را تجربه کند.
  4. او به عنوان ریس تیم، مسئولیت هماهنگی و مدیریت فعالیت‌ها را بر عهده دارد.
  5. در یک سازمان، ریس باید توانایی رهبری و انگیزه‌دهی به اعضای تیم را داشته باشد.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!


واژگان مرتبط: مای مرز

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری