جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

ziyān
harm  |

زیان

معنی: زیان . (اِ) نقصان . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). نقصان و ضرر و خسارت و کمی . (از ناظم الاطباء). ضرر (مادی یا معنوی ). خسارت . مقابل سود و نفع. (فرهنگ فارسی معین ). پهلوی «زیان » ، اوستا «زیانی » ، «زیانا» (ضرر)، سانسکریت «جینه » (ظلم )، کردی عاریتی و افغانی عاریتی «زیان » ، بلوچی عاریتی «زیانی » ، استی عاریتی «زین » ، «ژین » ، ارمنی عاریتی «زئن » ... (حاشیه ٔ برهان چ معین ). و با لفظ کردن و آوردن و خوردن و دیدن و افتادن مستعمل است . (آنندراج ). ضرر. خسران . مقابل سود. غبن . خسارت . مضرت . خسار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
خواسته تاراج کرده ، سودهایت بر زیان
لشکرت همواره یافه چون رمه ٔ رفته شبان .
رودکی (یادداشت ایضاً).
تکاپوی مردم بسود و زیان
بتاو بدو هر سوئی تازیان .
ابوشکور(یادداشت ایضاً).
سخن کاندر او سود نه جز زیان
نباید که رانده شودبر زبان .
ابوشکور.
به بدخواه ما بادچندان زیان
که از قیصر آمد به ایرانیان .
فردوسی .
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندرآرند پیش .
فردوسی .
ز خسرو زیان باز باید ستد
اگر صد زیانست صد بار صد.
فردوسی .
گفتم همه دلائل سود است خدمتش
گفتا بلی معاینه سود است بی زیان .
فرخی .
ستد و دادجز به پیشادست
داوری باشد و زیان و شکست .
لبیبی .
عمر تو بادا بی کران ، سود تو بادا بی زیان
همواره بادا جاودان ، در عز و ناز و عافیه .
منوچهری .
بهر کار کردم ترا آزمایش
سراسرفریبی سراسر زیانی .
منوچهری .
دور از فجور وفسق و بری از زیان و زور
شسته رسوم زرق و نبشته دونیم وی .
منوچهری .
به بی رنجی گذارم زندگانی
نبینم سود از بیم زیانی .
(ویس و رامین ).
به مهر اندر تو چون بازارگانی
ازو گه سود یابی گه زیانی .
(ویس و رامین ).
چنین است و زینگونه تا بد بس است
زیان کسان سود دیگر کس است .
اسدی .
همه کس پی سود باشد دوان
نخواهد کسی خویشتن را زیان .
اسدی .
چه زیانست اگر گفت ندانست کلام
کز عصا مار توانست همی کرد کلیم .
ابوحنیفه (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 390).
بر لفظ امیر رفت هرچه ترا از دزدان زیان شده همه بتو بازداده آید. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 539). خردنگرش بزرگ زیان باشد. (قابوسنامه ).
گفتم که اگر دور شوم من ز برش
دیگر نکشد دلم مگر دردسرش
تا گشتم دور دورم از خواب و خورش
بسیارزیان باشد اندک نگرش .
(از قابوسنامه ).
گر او را زیان کسان سود باشد
نداند خردمند جز از گزارش .
ناصرخسرو.
چو مالت کاست از مهرت بکاهند
زیانت بهر سود خویش خواهند.
ناصرخسرو.
ز دنیا زیان و به دین سود گردد
اگر خوار گیری به تن سوزیان را.
ناصرخسرو.
گر تو نیکی مرا چه فایده زان
ور بدم من ترا از آن چه زیان .
سنائی .
لیکن از وجه قیاس آن نیکوتر که زیان دیگران را دیده باشد. (کلیله و دمنه ). با آنچه گویند که در هر زیانی زیرکی است . (کلیله و دمنه ).
از تو چه حاصل زیان کیسه بدنیا
دوزخ تفسیده سود روز قیامت .
سوزنی .
غبنا و حسرتا که رساند به من همی
یک سود را زمانه به خروارها زیان .
رشید وطواط.
یاری ز دست رفته غم کار می خوریم
مایه زیان شده هوس سود می بریم .
خاقانی .
چون بهین مایه ات برفت از دست
هرچه سود آیدت زیان پندار.
خاقانی .
او زود شد وتو دیر ماندی
این سود بدان زیان همی گیر.
خاقانی .
گر خصم بکین تو کشد دست
چون ابرهه بر زیان کعبه .
خاقانی .
فراق افتد میان دوستداران
زیان و سود باشد در تجارت .
سعدی .
|| آسیب . صدمه . (فرهنگ فارسی معین ). آسیب . (ناظم الاطباء). گزند. آزار. ضرر. مضرت . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
یکی درع خواهم ز ببر بیان
که از آب و آتش نباشد زیان .
فردوسی .
نه حله ای کز آب مر او را رسد گزند
نه حله ای کز آتش او را بود زیان .
فرخی .
اگر روزی برد بر من گمانی
ازو باشد بجان ما را زیانی .
(ویس و رامین ).
نخواهم بر تن و جانش زیانی
ز دل ننمایمش جز مهربانی .
(ویس و رامین ).
اگر دریا بر این آتش فشانی
نباشد آتشم را زو زیانی .
(ویس و رامین ).
خورش گر بود میهمان را زیان
پزشکی نه خوب آید از میزبان .
اسدی .
چرخ را ز آه من زیان چه بود
پیل را از پشه لگد چه رسد.
خاقانی .
بسیار گفتمت که زیان دلم مخواه
گفتن چه سود با تو که فرمان نمی کنی .
خاقانی .
آب که آسایش جانها دروست
کشتی داند چه زیانهادروست .
نظامی .
|| فساد. || زوال و خیانت . || اتلاف . (ناظم الاطباء) :
درزیان عمر یکسانند خلق
خواه درویش است ، خواهی پادشاه .
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 918).
|| دغا و مکر. (ناظم الاطباء).
- در زیان افکندن ؛ فریفتن و حیله کردن . (ناظم الاطباء).
|| تاوان . (ناظم الاطباء).
... ادامه
548 | 0
مترادف: آسيب، اضرار، تغابن، خسارت، خسران، صدمه، ضرر، غبن، فسوس، گزند، لطمه، مضرت
متضاد: بهره، سود، منفعت، نفع
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (بن مضارعِ زیاندن) [قدیمی]
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: ziyAn
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 68
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
harm | loss , damage , disservice , hurt , detriment , disadvantage , evil , drawback , ill , forfeiture , forfeit , incommodity , scathe , wash out
ترکی
kayıp
فرانسوی
perte
آلمانی
verlust
اسپانیایی
pérdida
ایتالیایی
perdita
عربی
ضرر | أذى , تلف , ضر , أضر , آذى , ساء , خرب , شوه
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «زیان» در زبان فارسی به معنای خسارت، ضرر یا آسیب است. این کلمه عمدتاً در متون رسمی و علمی به کار می‌رود. در ادامه به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره می‌شود:

  1. نقطه‌گذاری: کلمه «زیان» را به عنوان اسم می‌توان به تنهایی یا در جملات مختلف به کار برد. در پایان جمله، باید طبق قواعد نقطه‌گذاری، یک نقطه گذاشته شود.

  2. استفاده در جملات: «زیان» می‌تواند در جملات به شکل‌های مختلف به کار رود:

    • «شرکت به دلیل تخلفات مالی زیان زیادی متحمل شد.»
    • «زیان اقتصادی ناشی از این تصمیم قابل توجه بود.»
  3. قواعد جمع‌سازی: جمع «زیان» به صورت «زیان‌ها» (با همزه) است.

    • مثال: «زیان‌های ناشی از عدم بیمه‌گذاری را بررسی کردیم.»
  4. ترکیبات: کلمه «زیان» می‌تواند با دیگر کلمات ترکیب شود و اصطلاحات جدیدی بسازند:

    • «زیان مالی»
    • «زیان جانی»
  5. هم‌نشینی با حروف اضافه: «زیان» می‌تواند با حروف اضافه مختلف نیز به کار رود:
    • «زیان به دلیل بی‌توجهی به این مسئله است.»

با توجه به موارد فوق، رعایت قواعد نگارشی و نکات مربوط به کلمه «زیان» می‌تواند به بهبود نوشتار و انتقال مفهوم کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "زیان" در جمله آورده شده است:

  1. سرمایه‌گذاری در بازار سهام ممکن است به سود و زیان منجر شود.
  2. زیان ناشی از وقوع سیلاب، به بسیاری از کشاورزان آسیب زد.
  3. او به خاطر زیان مالی که در تجارتش متحمل شد، مجبور به تغییر شغل شد.
  4. شرکت برای جبران زیان‌های مالی خود، طرح‌های جدیدی را در نظر گرفته است.
  5. زیان‌های عاطفی ناشی از جدایی می‌تواند تاثیر زیادی بر روی سلامت روانی فرد داشته باشد.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری