جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سپاهی . [ س ِ ] (ص نسبی ، اِ) (از: سپاه + «َی »، پسوند نسبت ) فردی از سپاه لشکر. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).لشکری . (آنندراج ). مقابل کشوری . و در شعر فردوسی و ویس و رامین در مقابل شهری بکار رفته است ، و ابن البلخی آن را در مقابل رعیت بکار برده است : سپاهی چو دارد سراز شه دریغ بباید همی کافت آن سر به تیغ. بوالمثل . سپاهی و شهری همه شد یکی نبردند نام قباد اندکی . فردوسی . کشاورز و دهقان سپاهی شدند دلیران سزاوار شاهی شدند. فردوسی . کنون در پیش شهری و سپاهی ز من خواهد نمودن بی گناهی . (ویس و رامین ). سپاهی که جانش گرامی بود از او ننگ خیزد، نه نامی بود. اسدی . برون نمیشود از گوش آن حدیث تو دانی حدیث اسب نباشد برون ز گوش سپاهی . انوری . بگذار معاش پادشاهی کآوارگی آورد سپاهی . نظامی . چو دارند گنج از سپاهی دریغ دریغ آیدش دست بردن به تیغ. سعدی . زر بده مرد سپاهی را تا سر بنهد وگرش زرندهی سر بنهد در عالم . سعدی (گلستان ). ارتشي، جنگاور، خيلتاش، قشوني، لشكري، نظامي trooper, soldier, serviceman, corpsman, sepoy, army شرطي فارس، فارس، جندي ordu armée armee ejército esercito اسب سواری، نظامی، سرباز، نفر، جنگ کننده، مستخدم، تعمیر کار، عضو ارتش، سپاه
trooper|soldier , serviceman , corpsman , sepoy , army
ترکی
ordu
فرانسوی
armée
آلمانی
armee
اسپانیایی
ejército
ایتالیایی
esercito
عربی
شرطي فارس|فارس , جندي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "سپاهی" در زبان فارسی به معنای فردی از سپاه یا جنگجو است و در ترکیبهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
نوشتار صحیح: کلمه "سپاهی" به صورت نامعین و بدون هیچ علامت خاصی نوشته میشود.
جمع: جمع کلمه "سپاهی" به صورت "سپاهیان" یا "سپاهها" ساخته میشود. در زبان فارسی، بسته به مفهوم و سیاق جمله ممکن است از هر دو نوع جمع استفاده شود.
قید و صفت: این کلمه میتواند به عنوان صفت (مثل "سپاهی شجاع") یا به عنوان اسم (مثل "سپاهی به جنگ رفت") استفاده شود.
حالت اضافه: در حالت اضافه، معمارهای مختلفی وجود دارد. برای مثال: "نقشه سپاهی"، "سرباز سپاهی"، و غیره.
فعل وابسته: میتوان از این کلمه در جملاتی استفاده کرد که به فعالیتهای مرتبط با سپاه اشاره دارد، مثلاً: "سپاهیان در میدان نبرد حاضر شدند."
استفاده در متون ادبی: در ادبیات فارسی، کلمه "سپاهی" به عنوان نماد شجاعت و دفاع از میهن نیز استفاده میشود و میتواند معانی عمیقتری به خود بگیرد.
با رعایت این قواعد، میتوان از کلمه "سپاهی" به درستی در نگارش خود استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند جمله با استفاده از کلمه "سپاهی" آورده شده است:
سپاهیان با ایستادگی و شجاعت در نبرد، از مرزهای کشور دفاع کردند.
او به عنوان یک سپاهی باتجربه، در مأموریتهای مختلف شرکت کرده است.
در تاریخ ایران، سپاهیان نقش مهمی در پیروزیهای نظامی ایفا کردهاند.
رزمندههای سپاهی با وحدت و همدلی، به عبور از موانع سخت ادامه میدهند.
فیلم جدیدی درباره زندگی یک سپاهی و چالشهای او در جنگ ساخته شده است.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: اسب سواری، نظامی، سرباز، نفر، جنگ کننده، مستخدم، تعمیر کار، عضو ارتش، سپاه
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر