جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سنان . [ س َ ] (اِخ ) ابن ثابت بن قرةالحرانی ،مکنی به ابوسعید طبیب و عالم . اصل وی از حران و تولد وی به بغداد بوده . در زمان مقتدر خلیفه ٔ عباسی دارای مقام مهم گردید و رئیس و پیشوای اطباء بشمار میرفت در این هنگام کسی جزء به اجازه ٔ وی حق اشتغال به طبابت نداشت . وی در سال 331 هَ . ق . در بغداد درگذشت .او راست : رساله ای در نجوم ، رساله ای در شرح مذهب صابئین ، رساله ای فی اخبار آبائه و اجداده و کتاب اصول هندسه ٔ افلاطون را اصلاح کرد و بر آن بسیار افزود. رساله ای در تاریخ سریانیها دارد و کتابی بزرگ بنام «التاجی » که در تفاخر دیلمیان و خاندان آنها دارد که به عربی برگردانده شده «نوامیس هرمس » و «السوار الصلوات »را به عربی ترجمه کرده است . (از اعلام زرکلی ج 1 ص 349). و رجوع به تاریخ علوم عقلی تألیف صفا ص 87 شود. 1- سرنيزه، نبراس، نيزه spear, gad, sanan حربة، رمح، رماح، حامل الرمح، برعم جديد، ورقة عشب جديدة، طعن برمح، طعن بحربة، غرز sanan sanan sanan sanan sanan نیزه، نیزه ای، پیکان، نیزه دار، خشت، سیخک، سیخ، دیلم، گوه، سن
کلمه "سنان" در فارسی به معنای دندانهای تیز و برنده است و معمولاً به صورت جمع به کار میرود. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
نویسهگردانی: این کلمه به صورت «سنان» نوشته میشود و تلفظ آن به شکل «senān» است.
جمعسازی: این کلمه معمولاً به صورت جمع استفاده میشود و به معنای دندانهای تیز و برنده در حیوانات است.
نقش نحوی: "سنان" معمولاً به عنوان اسم در جملات مورد استفاده قرار میگیرد و میتواند فاعل، مفعول، یا مضافالیه باشد.
نکته دستوری: در جملات نیاز به رعایت قواعد توافق عدد و جنس وجود دارد. مثلاً: "سنان زرافه بسیار تیز است."
استفاده ادبی: این کلمه در متون ادبی به ویژه در اشعار برای توصیف ویژگیهای خاص (مانند تیزی) به کار میرود.
به طور کلی، برای نوشتن و استفاده از این کلمه در زبان فارسی، توجه به قواعد زبان و نگارش میتواند به وضوح و زیبایی نوشتار کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در زیر چند مثال برای استفاده از کلمه "سنان" در جمله آورده شده است:
سنان، دوست قدیمی من، همیشه در مراسم خانوادگی شرکت میکند.
در داستانهای کهن، شخصیتهای اصلی معمولاً با سنان به جنگ میروند.
سنان به عنوان یک نام تاریخی، یادآور قهرمانان بزرگ ایرانی است.
من در سفر به تربت حیدریه، با یکی از اقوام به نام سنان آشنا شدم.
سنان در کتابهایش به بررسی فرهنگ و هنر ایرانی میپردازد.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!