جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: شره . [ ش َ رَه ْ ] (ع اِمص ) آز و خواهش وحرص و طمع. (از ناظم الاطباء). طرف افراط عفت است و آن ولوع است بر لذت زیاده از مقدار واجب . (نفائس الفنون ). آزمندی . آزناکی . (یادداشت مؤلف ) : گر نتواند که شود خوک میش زآن شره و نحس در او خلقت است . ناصرخسرو. توانگر خلایق آن است که در بند شره و حرص نباشد. (کلیله ودمنه ). از شره دهان بازکرد تا آن را بگیرد. (کلیله ودمنه ). پس از بلوغ غم مال و فرزند و شره کسب در میان آید. (کلیله و دمنه ). اگر روباه در حرص و شره مبالغت ننمودی آسیب نخجیران بدو نرسیدی . (کلیله و دمنه ). هرکه بر درگاه پادشاهان ... به حرص و شره فتنه جوید... پادشاه را تعجیل نشایست فرمود در فرستادن او به جانب خصم . (کلیله ودمنه ). ای که با دین و ملک داری کار از شره خوی خرس و خوک مدار. سنایی . دارد شره جود بر آن گونه که گویی دیوانه شده ستی کف تو بند شکسته . سوزنی . زشتها را خوب بنماید شره نیست از شهوت بتر زآفات ره . مولوی . گفت خواهم مرد بر جاده دو ره در ره خشم و به هنگام شره . مولوی . بدوزد شره دیده ٔ هوشمند درآرد طمع مرغ و ماهی به بند. (گلستان سعدی ). - به شره ؛ حریصانه . آزمندانه : خود رابه شره در کارهای مخوف اندازد. (گلستان سعدی ). || پرخوری و شکم پرستی . (ناظم الاطباء). - نفس شره آلود ؛ نفس آلوده ٔ پرخوری و شکم پرستی . (از ناظم الاطباء). || میل و رغبت . (ناظم الاطباء). || اشتها. (ناظم الاطباء) : آن یکی می خورد نان فخفره گفت سایل چون بدین استت شره . مولوی . آز، آزمندي، حرص، طمع قناعت share حصة، سهم، نصيب، جزء، قسمة، سهم مالي، شفرة المحراث، الخط المشترك، قطعة، شارك، تقاسم، حصص، قسم، قاسم، اشترك، يشارك shire comté grafschaft condado contea
حصة|سهم , نصيب , جزء , قسمة , سهم مالي , شفرة المحراث , الخط المشترك , قطعة , شارك , تقاسم , حصص , قسم , قاسم , اشترك , يشارك
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "شره" در زبان فارسی به معنای جاری شدن یا چکه کردن به کار میرود و همچنین میتواند به عنوان یک واژه وصفی برای توصیف حرکت مایع به کار برود.
قواعد نگارشی و استفاده از "شره":
نحوه نوشتن: کلمه "شره" به همین شکل (با ه) نوشته میشود و نباید به صورت "شاره" یا "شره" استفاده شود.
صامت و مصوت: "شره" شامل یک صامت (ش) و سه مصوت (ا، ر، ه) است. توجه به تلفظ صحیح این کلمه، به ویژه در مکالمات رسمی و ادبی، اهمیت دارد.
جدا یا وصل: معمولاً "شره" به تنهایی به کار میرود، اما در صورت نیاز به اتصال به دیگر کلمات یا عبارات، بسته به ساختار جمله باید به صورت مناسب و با علامتهای نگارشی (مانند ویرگول، نیمفاصله) عمل کرد.
استفاده در جملات: این کلمه میتواند به عنوان فعل، اسم یا صفت به کار رود. مثلاً:
فعل: "آب از لوله شره میکند."
اسم: "شره آب به سمت پایین میرود."
صفت: "صدای شره آب آرامشبخش است."
تنوع معنایی: توجه داشته باشید که این کلمه میتواند در بافتهای مختلف معنای متفاوتی پیدا کند. بسته به متن میتوان به معانی کنایهای یا ادبی نیز اشاره کرد.
نقطهگذاری: در جملاتی که شامل این کلمه هستند، باید به اصول نقطهگذاری توجه شود؛ مثلاً اگر در انتهای جمله قرار گیرد، باید با نقطه خاتمه یابد.
در مجموع، "شره" یک کلمه ساده ولی زیبا در زبان فارسی است که میتواند به خوبی در توصیف حالات جاری شدن و چکه کردن مایعات به کار برود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در ادامه چند جمله با استفاده از کلمه "شره" آورده شده است:
در باران شدید، آب باران به شکل شرهای از روی بامها سرازیر میشود.
او به آرامی شرهی رنگ روغن را روی بوم نقاشی کرد.
نگران بود که شرهی زنگزدگی روی بدنه ماشین بیشتر شود.
درختان تازه جوانه زده، شرههای سبز را از خود بیرون دادهاند.
اگر جملات بیشتری نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!