جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

šekāri
feral  |

شکاری

معنی: شکاری . [ ش ِ ] (ص نسبی ) هر چیز منسوب و متعلق و مربوط به شکار. آنچه در شکار بکار رود، چون : باز شکاری ، سگ شکاری ، اسب شکاری ، تفنگ شکاری . هر چیز منسوب و متعلق به شکار و نخجیر، مانند سگ و باز و اسب و جز آن . (ناظم الاطباء) :
به منبر کی رود هرگز سری کآن نیست مُنقادت
شکاری کی تواند شد سگی کآن هست کهدانی .
مجیرالدین بیلقانی .
که اگر در اجل بود تأخیر
وین شکاری بود شکارپذیر.
نظامی .
- شکاریان ؛ اراجیل . (منتهی الارب ). جوارح ، جوارح طیور؛ شکاریان از مرغ . (یادداشت مؤلف ). کواسب ؛شکاریان از مرغ و دد. (منتهی الارب ).
- باز شکاری ؛ باز شکار. باز که صید و شکار کند پرندگان دیگر را :
که ملکت شکاری است کو را نگیرد
نه شیر درنده نه باز شکاری .
دقیقی .
همه ساله خندان لب جویبار
به هر جای بازی شکاری شکار.
فردوسی .
- جانور شکاری ؛ شکره . جارحه .(یادداشت مؤلف ).
- سگ شکاری ؛ تازی . ثمثم . کلب صید. کلب معلَّم : کلاب صید؛ سگان شکاری . (یادداشت مؤلف ). سگی که برای صید کردن آموخته شده باشد. تازی . (ناظم الاطباء).
- شیر شکاری ؛ شیر که به شکار پردازد :
نیَم چندان شگرف اندر سواری
که آرم پای با شیر شکاری .
نظامی .
- مرغ شکاری ؛ جارحه . مرغان شکاری ؛ جوارح . مرغی که شکار کند اعم از باز و جزآن . (یادداشت مؤلف ) :
نیز در بیشه و در دشت همانا نبود
باز را از پی مرغان شکاری شو و آی .
فرخی .
|| شخص شکارکننده . (آنندراج ). صیاد و نخجیرگر. (ناظم الاطباء). ماهر در شکار انسان و باز و جز آن . قناص . شکارچی . آنکه صید کند خواه انسان باشد خواه سگ و باز و جز آنها. ناجش . (یادداشت مؤلف ). قانص . صائد. قناز. صَیود. صیاد. نجاش . (منتهی الارب ) (المنجد). شکره . دد که بدان صید کنند. (یادداشت مؤلف ): مسته ؛ چاشنی دادن باشد چنانکه باز را و شکاریها را گوشت دهند و بدان بنوازند. (لغت فرس اسدی ). اهل شکار. که شکار و صید کار دارد :
ای شوخ شکاری که به فتراک تو صیدیم
آهسته ترک ران که فکار است دل ما.
رهی شاپوری (از آنندراج ).
و رجوع به شکارگر و شکارگیر و صیاد شود.
|| طیور گوشت خوار و حیوانات درنده و سَبُع. (ناظم الاطباء). || لایق شکار. سزاوار شکار. (یادداشت مؤلف ). || جانور شکارشده . (آنندراج ). صید. (مجمل اللغة). صید و نخجیر. (ناظم الاطباء). صید. قَنَص . قنیصه . شکار. آنچه صید کنند یا صید کردن خواهند از جانوران . (یادداشت مؤلف ). قنیص . (منتهی الارب ) : این ملک مردارهای بسیار از چارپایان کشته و مرده ٔ شکاریها بدان موضع ایشان فرستد تا آنجا بیفکنند و ایشان بخورند. (حدود العالم ).
وز کُه ری در نهاله گاه تورانند
روز شکار تو صدهزار شکاری .
فرخی .
هنوز پنج یکی پیش میر برده نبود
از آن شکاری کز تیر میر شد کشتار.
فرخی .
چنین شکار مر او را رسد که روز شکار
شکاری آرند او را همی ز صد فرسنگ .
فرخی .
از چپ و راست شکاری همی افکند به تیر
تا بیفکند شکاری بی اَندازه و مر.
فرخی .
مانده به چنگال گرگ مرگ شکاری
گرچه ترا شیر مرغزار شکار است .
ناصرخسرو.
سگ اگر جلد بودی و فربه
یک شکاری نماندی اندر ده .
سنایی .
صیاد بدین سخن گزاری
شد دور ز خون آن شکاری .
نظامی .
تا از مسافتی بعید شکاری بسیار بدانجا درآیند و بر این شیوه شکار کنند. (تاریخ جهانگشای جوینی ).
دلم رمیده شد و غافلم من درویش
که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش .
حافظ.
پیکان تو را به رغبت دل
چون سبزه ٔ تر خورد شکاری .
طالب آملی (از آنندراج ).
درون خانه بود چون نگین سواری تو
ز انتظار نسوزد چرا شکاری تو.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج ).
- شکاری انگیز ؛ شکارانگیز. شکاری انگیزان . کسان که صیدها را از اطراف به مرکز آرند تا شاه و بزرگی شکار کند. (از یادداشت مؤلف ). شکارگردان . آهوگردان . و رجوع به ماده ٔ شکارانگیزشود.
|| تیری که بر شکاری اندازند. (آنندراج ) :
زهی گزیده شکاری که بر جگر دارد
شکاریی ز کمانخانه های ابرویت .
ظهوری (از آنندراج ).
کمین گشاده ز هر سو هزار حکم انداز
مرا شکاری توفیق بر شکار آمد.
ملا شانی تکلو (از آنندراج ).
|| قسمی تفنگ که بدان شکار کنند. || دراصطلاح قالی بافی ، قالیی که مناظری از شکارگاه روی آن نقش شده باشد. (یادداشت مؤلف ) (فرهنگ فارسی معین ). || نوعی هواپیمای سبک و تیزپوی . || (اِخ ) لقب نرسی دوم پادشاه اشکانی . (مفاتیح ). رجوع به نرسی شود.
... ادامه
649 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت نسبی، منسوب به شکار)
مختصات: (ص .)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: SekAri
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 531
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
feral | predaceous , predacious
ترکی
avcılık
فرانسوی
chasse
آلمانی
jagd
اسپانیایی
caza
ایتالیایی
a caccia
عربی
الصيد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "شکاری" در زبان فارسی می‌تواند به معانی مختلفی به کار رود. به طور کلی، "شکاری" به معنای مربوط به شکار است و به عنوان صفت، به ویژگی یا ماهیت چیزی که در ارتباط با شکار است، اشاره می‌کند. در اینجا به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره می‌شود:

  1. استفاده به عنوان صفت: "شکاری" می‌تواند به عنوان صفت برای توصیف اشیاء یا موجودات استفاده شود، مانند "سگ شکاری" یا "پرنده شکاری".

  2. نکته‌های املایی: این کلمه به صورت "شکاری" نوشته می‌شود و در اجرای قواعد املایی باید به درست نویسی آن توجه کرد.

  3. نقطه‌گذاری: در جملات، اگر "شکاری" در وسط جمله به کار برود، باید به قواعد نقطه‌گذاری توجه کرد. به عنوان مثال: "این پرنده شکاری به شدت زیباست."

  4. جمع و مفرد: "شکاری" در حالت جمع به "شکاران" یا "شکارچیان" تبدیل می‌شود. دقت کنید که برای جمع‌بندی باید به معنا دقت کنید.

  5. نکات معنایی: در استفاده از "شکاری"، باید به ارتباط کلامی و معنای کلی جمله توجه داشت، برای اینکه مفهوم به درستی منتقل شود.

اگر سوال خاصی درباره استفاده یا معانی مختلف این کلمه دارید، لطفا بفرمایید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه «شکاری» در جمله آورده‌ام:

  1. پرندگان شکاری با چشمان تیزبین خود می‌توانند طعمه‌های خود را از فاصله دور شناسایی کنند.
  2. در این منطقه، شکارچیان به دنبال جانوران شکاری و حفاظت از آنها هستند.
  3. فیلم مستند درباره زندگی جانوران شکاری در طبیعت بسیار جذاب و آموزنده بود.
  4. او یک دوربین شکاری خریده تا بتواند پرندگان شکاری را در طبیعت بهتر مشاهده کند.
  5. شکاری که به تازگی در جنگل‌های شمال مشاهده شده است، زیستگاه‌های طبیعی را تهدید می‌کند.

امیدوارم این جملات برای شما مفید باشند!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری