جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: طالب . [ ل ِ ] (ع ص ) جوینده . جویا. جویان . خواهنده . خواهان . خواستار. خواستگار. خواهشمند. طلبکار. (منتهی الارب ). طلوب . مُلتمس . ج ، طالبون ، طالبین ، طُلاّب ، طلب ، طلبه و طُلَّب : من طالب خنج وتو شب و روز اندر پی کشتنم چرائی . عنصری . طالب و صابرو بر سرّ دل امین . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 389). تو هم معشوق و هم عاشق تو هم مطلوب و هم طالب توهم منظور و هم ناظر تو هم شاهی و هم دربان . ناصرخسرو. هنرجو ز آنکه در عقل او نکوتر که باشی در زمانه طالب زر. ناصرخسرو. و اول شرطی طالبان این کتاب را حسن قرائت است . (کلیله و دمنه ). آن سه که طالبند (دنیاجویان ) فراخی معیشت ... (کلیله و دمنه ). طالب آن است که از شیر نگرداند روی تا نباید که بشمشیر بگردد رایت . سعدی . عنفوان شبابم غالب شدی و هوی و هوس طالب . (گلستان ). و در زبان فارسی با مصادر شدن و کردن فعل مرکب بسازد چنانکه گویند طالب شد یعنی خواهنده و خواستار شد. و طالب کردن ، کسی را خواهان چیزی کردن واو را برانگیختن تا راغب چیزی شود : قاصدی بفرست کاخبارش کنند طالب این فضل و ایثارش کنند. مولوی . || ناشد. (المنجد). || طالب خیر و نیکوئی . مستمطر. || طالب معروف و احسان . عافی . (منتهی الارب ). اسم، جوينده، خواهنده، خواهان، خواستار، مايل ، محصل، تلميذ، طلبه ، سالك مطلوب استاد پير، مريد، مرشد demanding, aspirant, wishing, searching, appetent, emulous, wishful, applicant, cadet, taliban كثير المطالب، ملح، مطالبة talib talib talib talibán talib سخت، مبرم، مصر، ارزومند، حروف حلقی، مایل، چیزی که ارزو میشود، پویا، مشتاق، رشک برنده، متقاضی، داوطلب، درخواستگر، تقاضا کننده، دانشجوی دانشکده افسری
کلمه "طالب" در زبان فارسی به معنای "خواهان" یا "در جستجوی" استفاده میشود و میتواند به عنوان اسم یا صفت به کار رود. در نگارش و استفاده از این کلمه، قواعد زیر را میتوان مد نظر قرار داد:
استفاده در جملات: کلمه "طالب" میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا صفت در جملات به کار برود. مثلاً:
او یک طالب علم است.
دانشجویان طالب علم به کتابخانه رفتند.
نقاطگذاری: در متنها و جملات، باید به قوانین نگارشی دقت شود. کلمه "طالب" باید به درستی و با توجه به محل آن در جمله، جایی که قرار میگیرد به کار رود.
رسمالخط: "طالب" به صورت معمول در ارجاعات به افراد یا گروههایی که در جستجوی دانش، علم یا دیگر موارد هستند، به کار میرود. به عنوان مثال:
او طالب علم است.
آنها طالب همکاری با پروژه هستند.
صرف و نحو: در فارسی، ممکن است "طالب" دچار تحولات صرفی شود، مانند "طالبان" (جمع آن) که به گروهی از افراد اشاره دارد.
ترکیبها: "طالب" میتواند در ترکیبهای مختلف نیز به کار رود. مثلاً:
"طالب دانش"
"طالب علم"
قید و صفت: میتواند به عنوان یک قید یا صفت به کار برود، به ویژه در توصیف فعالیت یا ویژگی یک فرد.
به طور خلاصه، هنگام استفاده از "طالب"، به ترتیب و معنا در جملات دقت کنید و از قواعد نگارشی و نحوی پیروی کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
فیضان یک طالب موفق در دانشگاه است که همیشه به یادگیری علاقه دارد.
معلم به هر طالب توصیه کرد که تمرینهای بیشتری برای بهبود مهارتهای خود انجام دهد.
بعد از گذراندن امتحانات، هر طالب در انتظار نتایج و پاسخ به تلاشهایش بود.