جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tal'at
talaat  |

طلعت

معنی: طلعت . [ طَ ع َ ] (ع اِ) طلعة. دیدار. یقال : حیااﷲ طلعته ؛ ای ابقا رؤیته او وجهه . (منتهی الارب ). روی . (مهذب الاسماء) (منتخب اللغات ). وجه :
ای از رخ تو یافته زیبائی او رنگ
افروخته از طلعت تو مسند و اورنگ .
شهید.
در این تفکر بودندکآفتاب ملوک
شعاع طلعت کرد از سپهر مهد اظهار.
ابوحنیفه ٔ اسکافی .
طلعت مستنصر از خدای جهان را
ماه منیر است و این جهان شب تار است .
ناصرخسرو.
بر مرکبش از طلعت او دهر مقمر
وز مرکب او خاک زمین جمله مغبر.
ناصرخسرو.
با طلعت مبارک و مسعود او ز سعد
فالیست مشتری را در قوس طلعتش .
ناصرخسرو.
شد از نشاطبهار جمال طلعت تو
شکوفه ها را از خواب چهره ها بیدار.
مسعودسعد.
چو چرخ گردان بر تارک معادی گرد
چو مهر تابان بر طلعت موالی تاب .
مسعودسعد.
دایم تابنده باد بر فلک ملک
طلعت تابنده ٔ چو ماه تمامت .
مسعودسعد.
کجا تواند دیدن گوزن طلعت شیر
چگونه یارد دیدن تذرو چهره ٔ باز.
مسعودسعد.
چون طلعت خورشید عیان گشت بصحرا
آنجا چه بقا مانَد نور قمری را.
سنایی .
ملک در خشم رفت و مر او را بسیاهی بخشید... هیکلی که صخر جنی از طلعت او برمیدی و عین القطر از بغلش بگندیدی . (گلستان ).
تا نهان شد آفتاب طلعتت در زیر خاک
هر سحر پیراهن شب در بر گیتی قباست .
سلمان ساوجی .
خود نشنیدی مگر که مایه ٔ عشرت
طلعت زیبا بود نه خلعت دیبا.
قاآنی .
|| (مص ) دیدن . (منتخب اللغات ). || مطلع. طلوع . برآمدن آفتاب و مانند آن :
درست گشت که بر چرخ رویت ای خورشید
بوقت طلعت پروین شود دوپاره شفق .
بدر چاچی .
... ادامه
1024 | 0
مترادف: 1- چهره، رخسار، رو، وجه 2- رويت، ديدار 3- برآمدن، دميدن، طلوع كردن 4- طلوع 5- ديدن، رويت كردن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: طلعة]
مختصات: (طَ عَ)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: tal'at
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 509
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
talaat
ترکی
talat
فرانسوی
talât
آلمانی
talaat
اسپانیایی
talaat
ایتالیایی
talaat
عربی
طلات
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "طلعت" در زبان فارسی به معنای چهره، سیمای زیبا یا نمای ظاهری است. در نوشتار فارسی و همچنین در قواعد نگارشی، این کلمه باید به گونه‌ای صحیح و استاندارد نوشته شود. در ادامه چند نکته مرتبط با این کلمه و نگارش آن آورده شده است:

  1. نوشتن صحیح: کلمه "طلعت" باید به همین شکل نوشته شود و از تغییر شکل آن پرهیز شود.

  2. استفاده در جملات: این کلمه معمولاً در متون ادبی، شعری یا توصیفی به کار می‌رود. برای مثال: "طلعت او مانند آفتاب درخشنده بود."

  3. نقطه‌گذاری: در جملات، باید توجه داشت که از نقطه‌گذاری مناسب استفاده شود تا جملات واضح و روشن باشند. برای نمونه، اگر "طلعت" در میانه جمله قرار دارد، باید به علائم نگارشی مانند ویرگول و نقطه دقت شود.

  4. نقش کلمه: "طلعت" می‌تواند به عنوان اسم به کار رود و در برخی موارد به عنوان صفت نیز برای توصیف زیبایی و جذابیت ظاهر مورد استفاده قرار گیرد.

  5. هم‌آوایی و هم‌وزنی: در شعر و ادب فارسی، "طلعت" معمولاً با کلمات و عبارات دیگر هم‌آوا و هم‌وزن می‌گردد و این به زیبایی متن می‌افزاید.

با رعایت این نکات، می‌توان از این کلمه به شکلی درست و مؤثر در نوشتار فارسی بهره برد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. طلعت زیبای کوهستان در غروب آفتاب، دل هر بیننده‌ای را می‌رباید.
  2. در مراسم جشن طلاق، او با طلعتی تازه و شاد به جمع دوستانش پیوست.
  3. طلعت ماه در دل آسمان شب، احساس آرامش و سکوتی دلنشین را به من هدیه می‌کند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری