جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: طیب . (ع ص ، اِ) بوی خوش . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). خوشبوی . عطر. بوی . داود ضریر انطاکی گوید: طیب ، بر هر شی ٔ که بوی خوش داشته باشد اطلاق میگردد مانند مشک و عنبر و غالیه و مانند آن . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ج 1 ص 240). طیب ، ادویه ٔ خوشبوی است مانند مشک و عنبر و عود، وعطر را نیز نامند و آن غذای روح و مقوی قُوا و زیادکننده ٔ سرور و معاشرت با دوستان است و از احب اشیاء است مر جناب حضرت رسالتمآب را صلی اﷲ علیه و آله و سلم . چنانچه فرموده اند: حبب اِلَی َّ من دنیاکم ثلاث النساء و الطیب و قرة عینی فی الصلوة، و آن جناب بسیار خوشبوی استعمال مینموده اند و از بدبوی ناخوش بودند وتطیب بمشک میفرمودند و احادیث بسیار در فضیلت و تحریض بخوشبوئی و خوشبو داشتن لباس و احتراز از کثافت وبدبوئی وارد است . (فهرست مخزن الادویه ) : آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب با صدهزار زینت و آرایش عجیب . رودکی . و آنچه اندرخور این هفده غلام بود از طرائف و طیب و جواهر. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). و از وی [ هندوستان ] طیبهای گوناگون خیزد و مشک و عود و عنبر و کافور. (حدود العالم ). و همه طیبی که آنجا [ به اهواز ] بری از هوای وی بوی او برود. (حدود العالم ). بدرگاه بردند چندی صلیب نسیم گُلان آمد و بوی طیب . فردوسی . در ورقی دیدم نبشته بفرمان امیرالمؤمنین نزدیک امیر ابوالفضل ...برده آمد از زر چندین ... و طیب ... مبلغش سی بار هزارهزار درم بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 191). و مشک و عنبر و کافور و زعفران و عود و دیگر طیبها او به دست آورد. (نوروزنامه ). غرس معالی او بلطف تربیت و طیب آب و تربت شاخها کشیده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چاپی ص 255). این کعبه ناف عالم و از طیب ساختش آفاق وصف نافه ٔ مشک تتار کرد. خاقانی . الزباد، نوع من الطیب . (ابن البیطار). شبی در جوانی و طیب نعم ... سعدی (بوستان ). چنین صفتها که بیان کردم ای پسر در سفر موجب جمعیت خاطر است ، و داعیه طیب عیش . (گلستان ). و رجوع به شعوری ج 2 ص 167 شود. || پاک . پاکیزه . || حلال . (منتهی الارب ). || خوش مزه . (آنندراج ). ج ، اطیاب . (منتهی الارب ). - به طیب نفس ؛ به میل خود. بی عنف و کره . بی اکراه . بی اجبار. به رضا و رغبت . بطیب خاطر. با خواست خویش . یقال : فعلت ذلک بطیب نفسی ؛ و طیبة نفسی ، یعنی کردم این کار را به خوشی خویش بی اکراه دیگری . (منتهی الارب ). || بهترین از چیزی . (منتهی الارب ). || (مص ) خوش شدن . || خوشبوی شدن . پاکیزه شدن .(تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || حلال شدن . || گیاه ناک گردیدن زمین . || پاک و پاکیزه ساختن . (آنندراج ). 1-اسم
2- خوش بو، معطر، عطرآگين
3- شميم، بوي خوش
4- خوشي، لذت
5- ميل
6- پاك، پاكيزه
7- حلال، روا پليد، ناپاك، نجس ناپاك حرام، ناروا tayeb تايب tayyab tayyab tayyab tayyab tayyab
کلمه «طیب» در زبان فارسی به معنای «خوب»، «پاک» یا «خوشبو» استفاده میشود و بسته به موارد گوناگون میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. در اینجا به برخی قواعد نگارشی و نکات مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
تلفظ و نوشتار:
«طیب» باید با حرف «ط» نوشته شود و به صورت صحیح تلفظ گردد.
توجه داشته باشید که این کلمه به صورت «طيب» نیز در عربی نوشته میشود، اما در فارسی به شکل «طیب» رواج دارد.
نوع واژه:
«طیب» یک اسم است و میتواند به عنوان صفت نیز استفاده شود. مثلاً در جملات توصیفی.
نکات اصطلاحی:
در متون دینی و ادبی، گاهی از «طیب» در context های معنوی و اخلاقی استفاده میشود. مثلاً «خوراک طیب» به معنی غذاهای حلال و پاک.
نحوه ترکیب:
«طیب» میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود، مانند «طیببو»، «طیبخدا» و غیره.
جمعسازی:
به طور معمول، جمع این کلمه به صورت «طیبات» است.
نشانهگذاری:
در متون مستند و رسمی، کلمه «طیب» باید به درستی در جملات استفاده شود و با نشانههای نگارشی مناسب (ویرگول، نقطه، و غیره) همراه باشد.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «طیب» به درستی و به شکل مؤثری در نگارش خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
طیب از دوستان وفادار و مهربان من است که همیشه در کنارم بوده است.
این غذا با طعمی طیب و خوشمزه تهیه شده و همه را شگفتزده کرده است.
او با اخلاق طیب و نیکوی خود، قلب همه را فتح کرده است.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر