جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

ferāq
level  |

فراغ

معنی: فراغ . [ ف َ ] (ع مص ) پرداختن . (منتهی الارب ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پرداخته شدن . (تاج المصادر بیهقی ). فارغ شدن . (مصادر زوزنی ) :
همی بود یک ماه با درد و داغ
نمی جست یک دم ز انده فراغ .
فردوسی .
آنچه به فراغ دل بازگردد بباید نبشت . (تاریخ بیهقی ). در آنچه به فراغ دل او پیوندد مبادرت نموده شد. (کلیله و دمنه ). || آهنگ کردن به سوی چیزی . (منتهی الارب ). قصد کردن . (اقرب الموارد). || تهی شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (مصادر زوزنی ). تهی شدن ظرف . (اقرب الموارد). || ریخته شدن آب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اِمص ) آسایش و پرواس و فراغت . (ناظم الاطباء) :
هرکه او خورده است دود چراغ
بنشیند به کام دل به فراغ .
سنایی .
نیز شاید بود که کسی را برای فراغ اهل و فرزندان ... به جمع مال حاجت افتد. (کلیله و دمنه ). خلایق روی زمین آسوده و مرفه ، پشت به دیوار امن و فراغ داده . (کلیله و دمنه ). نفس فراغ را به سنان بدخویی مجروح نکند. (جهانگشای جوینی ).
برخیز تا تفرج بستان کنیم و باغ
چون دست میدهد نفسی نوبت فراغ .
سعدی .
کسی دارد از علم عالم فراغ
که او چون قلم خورده دود چراغ .
امیرخسرو دهلوی .
قرار برده ز من آن دو نرگس رعنا
فراغ برده ز من آن دو جادوی مکحول .
حافظ.
|| امکان . اتفاق مناسب . فرصت . توفیق :
روزی از آنجا که فراغی رسید
باد سلیمان به چراغی رسید.
نظامی .
|| خلوت : فراغ عبادت از این به میسر شود. (گلستان ).
... ادامه
946 | 0
مترادف: 1- آساني، آسايش، آسودگي، استراحت، راحت 2- خلاص، رهايي، نجات 3- اتمام
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: farAq
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1281
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
level
ترکی
geçersiz
فرانسوی
vide
آلمانی
leere
اسپانیایی
vacío
ایتالیایی
vuoto
عربی
مستوى | صعيد , شاقول , ميزان البناء , مسواة المساح , قياس التفاوت في الأرتفاع , أفقي , مسطح , أمين , متساوى الجهد , رزين , هدم , قاس الإرتفاع , سوى الأرض , صوب البندقية , مهد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

واژه "فراغ" به معنای آرامش، آسودگی یا آزاد بودن از کار و مشغله به کار می‌رود. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به چند نکته مهم است:

  1. معنی و کاربرد: "فراغ" معمولاً در متون ادبی و رسمی به کار می‌رود. از آن می‌توان در جملاتی مانند "در اوقات فراغت" یا "از فراغ کار به مطالعه پرداختم" استفاده کرد.

  2. نحوه نوشتن: این کلمه به صورت "فراغ" نوشته می‌شود و باید از نوشتن نادرستی مانند "فراق" که به معنای جدایی و فاصله است، پرهیز کرد.

  3. گرامر: در زبان فارسی، این کلمه می‌تواند به عنوان اسم به کار رود و باید با دیگر عبارات و جملات به درستی ترکیب شود.

  4. صرف و نحوه ساخت: "فراغ" معمولاً به صورت اصلی و بدون پسوند استفاده می‌شود. اما می‌توان با افزودن پیشوند یا پسوندهای دیگر، ترکیبات جدیدی مانند "فراغت" (آسودگی) نیز ساخت.

  5. تلفظ: این واژه با تاکید بر حرف "ر" تلفظ می‌شود و باید به خوبی در گفتار نیز بیان گردد.

اگر سوال خاصی درباره کاربرد یا معنای "فراغ" دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. بعد از یک هفته کار مداوم، بالاخره فرصتی برای فراغت و استراحت پیدا کردم.
  2. او به دنبال یک مکان آرام برای فراغت و تأمل در زندگی‌اش بود.
  3. کتابخوانی یکی از بهترین راه‌ها برای گذران وقت در زمان فراغ است.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری