کاسب
licenseمعنی کلمه کاسب
معنی واژه کاسب
[kāseb]
tradesman
|
کاسب
مترادف:
1- بازاري، بازرگان، پيشه ور، سوداگر، كاسبكار، محترف، معامله گر
2- حسابگر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم، صفت) [عربی]
مختصات:
(س ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
kAseb
منبع:
لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد:
83
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
tradesman | trafficker
ترکی
esnaf
فرانسوی
commerçant
آلمانی
händler
اسپانیایی
artesano
ایتالیایی
commerciante
عربی
تاجر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "کاسب" در زبان فارسی به معنای فردی است که کسب و کار میکند، معمولاً در بازار و تجارت. در نگارش و استفاده از این کلمه، چند نکته وجود دارد:
-
نوشتار صحیح: کلمه "کاسب" باید به صورت درست و کامل نوشته شود و از حروف اضافی یا اشتباهات تایپی پرهیز شود.
-
نقطه‌گذاری: اگر کلمه "کاسب" در وسط یک جمله قرار می‌گیرد، باید توجه داشته باشید که علامت نگارشی قبل یا بعد از آن (نقطه، ویرگول، و غیره) به درستی استفاده شود.
-
قیدها و توصیف‌ها: در صورتی که بخواهید کلمه "کاسب" را توصیف کنید (مثلاً "کاسب جوان" یا "کاسب ماهر")، باید به توافق زبانی و قواعد صرف و نحو توجه کنید.
-
جمع و مفرد: "کاسب" در حالت مفرد به کار می‌رود و برای جمع آن میتوانید از "کاسبان" استفاده کنید.
- سازگاری با فعل: در زمان conjugation (صرف فعل) باید تناسب بین فاعل و فعل حفظ شود. مثلاً: "کاسب در بازار خرید میکند."
با رعایت این نکات می‌توان از کلمه "کاسب" به درستی و به شکلی صحیح استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- کاسب محل هر روز صبح زود به بازار می‌رود تا بهترین کالاها را تهیه کند.
- کاسب‌ها نقش مهمی در تأمین نیازهای روزمره مردم دارند.
- همه می‌دانند که کاسب موفق باید با مشتریان خود ارتباط خوبی برقرار کند.