جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

[ke(a)rāmat]
munificence  |

کرامت

معنی: کرامت . [ ک َ م َ ] (ع مص )کرامة. بزرگی ورزیدن . (فرهنگ فارسی معین ) : و مثال داد مبنی بر ابواب تهنیت و کرامت . (کلیله ودمنه ). جوانمرد گردیدن . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ) سخاوت و جوانمردی و نواخت و احسان و بزرگواری و بخشندگی و داد و دهش و بزرگوار داشتن کسی .(ناظم الاطباء) : گفتند چند مهم دیگر است که ناگفته مانده است و چند کرامت که نیافته است . (تاریخ بیهقی ). و انوشروان او را کرامتها فرمود بیش از حد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 89). و با این همه کرامت که با بنده کرده است و این نعمت داده .... هیچ سپاس ومنت بر بنده ننهد، بر دل خویش نهد. (نوروزنامه ). بفرمود تا آن سرهنگ را خلاص دادند و خلعت داد و بنواخت و بجای او کرامتها کرد. (نوروزنامه ). پس من خود سازم ایشان را از کرامت و نواخت . (کشف الاسرار ج 2 ص 530).و کدام خدمت در موازنه ٔ آن کرامت آید که در غیبت بنده اهل بیت را ارزانی فرموده است . (کلیله و دمنه ).
تاریخ گشته رفتن مهد تو در عرب
چون در عجم کرامت تو داستان شده .
خاقانی .
شه مرا زر داد گوهر دادمش زر را عوض
آن کرامت را مکافا برنتابد بیش ازین .
خاقانی .
ای صاحب کرامت شکرانه ٔ سلامت
روزی تفقدی کن درویش بی نوا را.
حافظ.
|| سرافرازی . ارجمندی . بزرگواری . رفعت . (ناظم الاطباء). بزرگی . عزت . (یادداشت مؤلف ) :
بدین طریق ز یزدان چنین کرامت یافت
تو این کرامت ز اجناس معجزات شمر.
فرخی .
آمرزش کناد خدا او را و آلش را و سلام فرستاد و شرافت بخشاد و کرامت دهاد. (تاریخ بیهقی ). ملائکه ملاقات نمایند با آن امام درحالتی که دهند بشارت او را به آمرزش و واصل گردانند به او تحفه های کرامت را. (تاریخ بیهقی ).
که کرد این کرامت همان بوستان را
که بهمن همی داشتی خوار و زارش .
ناصرخسرو.
و دیگر مردمان را بر عمل و صناعت و گروهی را بر کرامت بزرگان و گروهی را بر عافیت آنچه به وی در باشند. (نوروزنامه ). دیگر به نور هدایت عقل ... به تاج کرامت متوج گشته . (کلیله و دمنه ).
نه هر کس سزاوار باشد به صدر
کرامت به فضل است و رتبت به قدر.
سعدی .
نیکخواهان ترا تاج کرامت بر سر
بدسگالان ترا بند عقوبت بر پای .
سعدی .
شهپر زاغ و زغن زیبای قید و صید نیست
این کرامت همره شهباز و شاهین کرده اند.
حافظ.
|| احترام . توقیر. (ناظم الاطباء) : و حاجب معتصم وی را [ بودلف عجلی را ] بسوی خانه برد با کرامت بسیار. (تاریخ بیهقی ). چون حسنک بیامد خواجه برپای خاست وی چون این کرامت بکرد همه اگر خواستند وگرنه برپای خاستند. (تاریخ بیهقی ). رسول را بازگردانیدند و با کرامت به خانه بردند. (تاریخ بیهقی ). چون به شهر نزدیک رسید حاجبی و بوالحسن ندیم و مظفر حاکم ندیم که سخن تازی نیکو گفتندی .... پذیره شدندو رسول را با کرامتی بزرگ در شهر آوردند. (تاریخ بیهقی ). || کار خارق عادت . اعجاز. معجزه . (ناظم الاطباء). ظهور امر خارق عادت از شخصی غیر مقارن با دعوی نبوت . پس آنچه که مقرون به ایمان و عمل صالح نباشد استدراج است و آنچه مقرون با دعوی نبوت باشد معجزه است . (تعریفات جرجانی ). خارق عادتی که به دست ولی انجام یابد کرامت نامیده می شود. مقابل معجزه که از پیغمبر صادر گردد. ج ، کرامات . (فرهنگ فارسی معین ):
زین روی چون کرامت مریم به باغ عمر
از نخل خشک خوشه ٔخرما برآورم .
خاقانی .
آب محیط را ز کرامات کرده پیل
بگذشته ز آتشین پل این طاق آبفام .
خاقانی .
عشق غالب شد و از گوشه نشینان صلاح
نام مستوری و ناموس و کرامت برخاست .
سعدی .
گفتم مصلحت آن است که زبان تعرض کوتاه کنی که مرا کرامت این شخص ظاهر شد. (گلستان سعدی ).
حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری
کآتش از خرقه ٔ سالوس و کرامت برخاست .
حافظ.
رجوع به معجزه ، ارهاص ، استدراج ، کرامات و کرامة شود.
... ادامه
862 | 0
مترادف: 1- بخشش، بخشندگي، دهش 2- بزرگواري، جوانمردي 3- عظمت 4- اعجاز، خارق عادت، معجزه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی: کَرامة، جمع: کرامات]
مختصات: (کَ مَ) [ ع . کرامة ] (مص ل .)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: kerAmat
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 661
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
munificence | dignity
ترکی
itibar
فرانسوی
dignité
آلمانی
würde
اسپانیایی
dignidad
ایتالیایی
dignità
عربی
سخاء | كرم , اتساع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "کرامت" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد. در زیر به برخی نکات قاعده‌ای و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. تعریف و مفهوم:

    • کرامت به معنای بزرگی، احترام و شرافت است. در دینی و اخلاقی نیز به معنای رفتار مطلوب و برخورداری از فضایل انسانی به کار می‌رود.
  2. نحوه نگارش:

    • این کلمه همیشه به صورت "کرامت" نوشته می‌شود. نکته‌ای که باید رعایت کرد این است که در نوشتار رسمی و ادبی، کلمه را با دقت و به درستی بنویسید.
  3. استفاده از کلمه در جملات:

    • نمونه جملات:
      • "کرامت انسانی باید در همه جوانب زندگی ما حاکم باشد."
      • "او به دلیل کرامت و رفتار نیکو، مورد احترام همه بود."
  4. تطابق با نوع جمله:

    • این کلمه می‌تواند به عنوان اسم عام، وصفی یا صفت در جملات به کار رود و همیشه باید از لحاظ معنایی با دیگر کلمات در جمله تطابق داشته باشد.
  5. مخفف‌نویسی و استفاده در نگارش رسمی:
    • در متون رسمی، از مخفف‌نویسی پرهیز کنید و همیشه کلمه "کرامت" را به صورت کامل و مشخص بنویسید.

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "کرامت" به درستی و با کیفیت بالا در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. انسان‌ها باید به کرامت یکدیگر احترام بگذارند و از هرگونه تبعیض پرهیز کنند.
  2. کرامت انسانی در هر جامعه‌ای باید حفظ شود تا فضایی مناسب برای رشد و شکوفایی افراد فراهم گردد.
  3. او همواره تلاش می‌کرد تا با اعمال خویش، کرامت و ارزش‌های انسانی را در اطراف خود ترویج کند.

واژگان مرتبط: بخشندگی، سخاوت، بذل

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری