گزنده
licenseمعنی کلمه گزنده
معنی واژه گزنده
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت)
مختصات:
الگوی تکیه:
WWS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
gazande
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
86
شمارگان هجا:
3
دیگر زبان ها
انگلیسی
biting | nipping , piquant , damage , swing
ترکی
ısırma
فرانسوی
mordant
آلمانی
beißend
اسپانیایی
mordiendo
ایتالیایی
mordere
عربی
قضم | لدغ , عاض , لسع , قارص , حاد , شديد , ساخر , لاذع , العض
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "گزنده" در زبان فارسی به معنای "نیشزننده" یا "نیشزده" است و بهطور عمده در دو زمینه مورد استفاده قرار میگیرد: یکی در توصیف حشراتی که نیش میزنند و دیگری برای توصیف کلمات و جملاتی که ممکن است موجب آزار یا اذیت احساسات دیگران شوند.
قواعد نوشتاری و نگارشی مربوط به "گزنده":
-
نحوه استفاده:
- در جملات توصیفی میتوان آن را به عنوان صفت به کار برد: "زهر آن مار گزنده بود."
- همچنین میتواند به عنوان اسم نیز استفاده شود: "او با گزندهها بازی کرد."
-
جدا کردن کلمات:
- اگر "گزنده" همراه با صفات یا قیدها بیاید، باید به دقت از بقیه کلمات جدا شود: "کلام او گزنده بود."
-
تلفظ:
- بهطور صحیح تلفظ شود و در مکالمات محاورهای و نوشتاری از بکار بردن فرمهای اشتباه پرهیز شود.
-
توجه به زمینههای کاربرد:
- در ادبیات، ممکن است "گزنده" برای توصیف نوعی بیانیه یا نقد استفاده شود، بنابراین دقت در انتخاب کلمات اهمیت دارد.
- نقش در جملات:
- "گزنده" میتواند به عنوان صفت در جملات توصیفی یا به عنوان اسم در جملات عمومی به کار رود.
مثالهایی از کاربرد "گزنده":
- به عنوان صفت: "نقد گزنده او باعث تأمل بیشتر من شد."
- به عنوان اسم: "حجم گزندهای از احساسات را در این شعر میبینیم."
رعایت نکات فوق در نوشتار و گفتار میتواند به وضوح و دقت بیان کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- هوا در این روزهای بهاری به قدری گزنده است که همه به دنبال سایه درختان میگردند.
- گزنده بودن صحبتهای او هنگامی مشخص شد که به انتقادهای تند دربارهی عملکرد دیگران پرداخت.
- هرچند این عقرب گزنده است، اما در طبیعت نقش مهمی در کنترل جمعیت حشرات دارد.